
بالا رفتن آمار طلاق در ایران
آمارهای جدید بالا رفتن شدید طلاق در کلیه کشورهای جهان را نشان میدهند. متاسفانه این افزایش جهانی است و در حد شدت و ضعف در همه کشورها وجود دارد. طبق جدیدترین آمارها امروزه در جوامع غربی از هر چهار ازدواج، دو ازدواج به طلاق منجر میشوند. در برخی ایالتها مانند ایالت کالیفرنیا آمریکا از هر چهار ازدواج، سه مورد آن به طلاق منجر میشوند و حدود پنجاه درصد دانشآموزان آمریکایی، فرزند طلاق هستند. آمار طلاق در کشور ما نیز وضعیت خوبی ندارد. اگرچه در کشور ما این آمار کمتر از کشورهای غربی میباشد، اما متاسفانه این آمار به شدت در حال افزایش است.
یکی از بزرگترین سوالهایی که به ذهن هر پژوهشگر خطور میکند، عبور بالارفتن آمار طلاق میباشد. در طول چند سال گذشته در سمیناری که برگزار میشود، یکی از فراوانترین سوالهای شرکتکنندگان، سوال از علت بالا رفتن طلاق میباشد. اعتیاد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، ضعیف شدن اعتقادات مذهبی، دخالت خانوادهها در زندگی زوجین، بچهدار نشدن، خیانت یکی از زوجین و یا هر دو و دهها دلیل دیگر، علتهایی است که برخی از کارشناسان در پاسخ به این سوال مطرح میکنند. اما به نظر شما علتهای مطرحشده تا چه اندازه میتواند درست باشد؟ ما به هیچ وجه منکر این عوامل در افزایش آمار طلاق نیستیم و همه میدانیم که آسیبهای اجتماعی با هم رابطه دوگانه دارند. برای مثال اعتیاد باعث گرایش افراد به طلاق میشود و از سوی دیگر افراد مطلقه به منظور رهایی از مشکلات تمایل بیشتری به اعتیاد دارند. مشکلات اقتصادی باعث افزایش طلاق میشوند و از سوی دیگر طلاق به نوبه خود مشکلات اقتصادی را به وجود میآورد. همه آسیبهای اجتماعی به صورت زنجیرهوار با هم در ارتباط هستند و افزایش یک مورد، افزایش موارد دیگر را به دنبال میآورد. اما اگر با یک نگاه کارشناسانه و دقیق به موضوع نگاه کنیم، بیشتر عواملی که ذکر شدند خود به خود و به تنهایی نمیتوانند عامل بهوجود آورنده طلاق باشند، بلکه این عوامل بیشتر نقش تشدیدکننده را دارند. بسیاری از کشورهای غربی به شدت با مواد مخدر مبارزه کرده و در این راه به موفقیتهای زیادی نیز نائل شدهاند، اما متاسفانه آمار طلاق در این کشورها به شدت در حال افزایش است.
وضعیت اقتصادی و سطح رفاه عمومی در اکثر کشورهای غربی در وضعیت نسبتا مناسبی قرار دارد، اما آمار طلاق آنها نهتنها کاهش نمییابد، بلکه به شدت در حال افزایش میباشد. وجود موارد نسبتا زیاد طلاق در خانوادههایی که اعتقادات مذهبی قوی و محکمی دارند، نشاندهنده این امر میباشد که تضعیف اعتقادات مذهبی نیز علت اصلی افزایش طلاق نمیباشد. از سوی دیگر آنچه جواب سوال ما را مشکلتر میسازد، اینکه موارد بسیار زیادی نیز وجود دارد که علیرغم وجود مشکلات اقتصادی، علیرغم داشتن اعتیاد و چندین نوع مشکل دیگر، زوجین با عشق و علاقه در کنار یکدیگر زندگی میکنند. بله زوجینی وجود دارند که هیچ یک از عوامل ذکر شده نتوانسته است خللی در روابط آنها به وجود بیاورد و علیرغم وجود مشکلات متعدد، زن و شوهر همچنان عاشقانه در کنار همدیگر زندگی میکنند. پس به راستی علت اصلی بالا رفتن طلاق چیست؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید ابتدا به ذکر مقدمهای کوتاه بپردازیم. همه میدانیم که زن و مرد ذاتا به هم علاقهمند هستند. مرد بدون زن و زن بدون مرد هیچ کدام به تنهایی آرامش ندارند، به غیر از نیازهای جنسی، نیازهای عاطفی و روانی زن و مرد را به طرف همدیگر جذب میکند. انسان با این نیت ازدواج میکند که همسر او بتواند نیازهای عاطفی، روانی و نیازهای جنسی او را تامین نماید. بعد از تامین این نیازها نوبت به نیازهای مادی و اقتصادی میرسد که هر یک از زوجین از شرک زندگی خود انتظاراتی دارند. اما آنچه که واقعیت جامعه ما نشان میدهد این است که زوجین در ازدواج تامین نیازهای مادی و اقتصادی را در اولویت قرار دادهاند و تامین نیازهای عاطفی، روانی و جنسی را به فراموشی سپردهاند. در اصل علت اصلی آزمایش آمار طلاق در جامعه ما به همین غفلت برمیگردد که زن و مرد نیازهای اولیه و اهداف اولیه خود در ازدواج را به فراموشی سپردهاند و اولویت اصلی را به اهداف دست دوم دادهاند.بالا رفتن آمار طلاق
یکی از مراجعان که برای جدایی تصمیم قطعی خود را گرفته بود، اعتقاد داشت که ای کاش به جای اینکه همسرم اینقدر به فریزر خانه توجه میکرد و هرگز اجازه نمیداد فریزر ما از گوشت و مرغ و ماهی خالی شود، یک دهم آن هم به من توجه میکرد. تعریف و تمجید و اظهار علاقه به زن به صورت کلامی یکی از بزرگترین نیازهای خانمها است، اما تصور میکنید فقط چند درصد از آقایان به این نیاز توجه میکنند!
بله، علت اصلی بالا رفتن آمار طلاق در جهان این است که انسانها نیازهای عاطفی و روانی را فراموش کردهاند و از سوی دیگر توقعات انسان از ازدواج بالا رفته است و انسانها به نیازهای واقعی خود نزدیک شدهاند و همه افراد در ازدواج انتظار تامین نیازهای عاطفی و روانی خود را دارند، در حالی که متاسفانه ازدواجهای فعلی این نیازهای آنها را تامین نمیکند و در کنار آن برخی عوامل دیگر فقط باعث تشدید مشکلات میشوند. اگر در زندگی زوجهای موفق نگاه کارشناسانه و دقیق داشته باشیم، این واقعیت را تایید خواهید کرد که علت اصلی موفقیت ازدواج آنها این است که به انتظارات و توقعات خود رسیدهاند و این موضوع باعث شده است که اعتیاد، بیکاری، مشکلات اقتصادی و… نتوانستهاند میزان عشق و علاقه آنها را کاهش دهند.
یکی از مهمترین علل عدم موفقیت در کاهش آمار طلاق این است که به جای اینکه دلایل اصلی را هدف قرار دهیم و درصدد حل آنها باشیم، به عوامل فرعی و تشدیدکننده تمرکز کردهایم و درصدد حل این عوامل هستیم، در صورتی که آمار صعودی طلاق نشاندهنده این موضوع است که به موفقیت چندانی نرسیدهایم.
باید بپذیریم که نگاه بزرگان و نسلهای گذشته ما به ازدواج با نگاه نسل جوان تفاوتهای زیادی دارد. بسیاری از زوجهای جوان که بعد از گذشت چند سال ازدواج خود را شکستخورده میپندارند، تصمیم به جدایی میگیرند. اما نصیحتها و حرفهای بزرگان شدیدا باعث رنجش خاطر آنها میشود. امروز نسل فعلی به مرحلهای از تفکر رسیده است که برای تامین خوراک، پوشاک و مسکن ازدواج نمیکند. امروز اکثریت خانمها از نظر اقتصادی مستقل هستند و به تنهایی از عهده تامین مخارج خود برمیآیند. به علت تفاوت فکری بین نسل گذشته و نسل فعلی وقتی خانمهای جوان که مشکلات اقتصادی ندارند، تصمیم به جدایی میگیرند، شدیدا مرود انتقاد والدین خود قرار میگیرند. خانمی اظهار میکرد که از زندگی با شوهر سرد و بیروح خودم خسته شدهام و تصمیم به جدایی گرفتهام، اما مادرم شدیدا مخالف است و علت طلاق من را پول زیاد و خوشی بیش از حد میداند. او معتقد است اگر همسرت تو را در محدودیت مالی میگذاشت و همه چیز را سریعا برای شما خریداری نمیکرد، امروز تصمیم به جدا شدن نمیگرفتید. آیا زندگی فقط در خوردن، آشامیدن و پول خلاصه میشود؟ اگر به درد دل خانمهای جوانی که دو سال از ازدواج آنها گذشته است گوش فرار دهید، اکثرا مشکلاتی مشابه با مشکلات این خانم دارند. یعنی اینکه به انتظارات و توقعات خود از ازدواج نرسیدهاند و ازدواج آنها نتوانسته است نیازهای عاطفی و روانی آنها را تامین کند و از سوی دیگر به علت تفاوت فکری که با والدین و نسل گذشته دارند، شدیدا مورد انتقاد خانواده قرار گرفتهاند.
اما نکته مهمی که در ادامه این بحث باید به آن بپردازیم، این است که متاسفانه مدتی است که در جامعه ما طلاق در حال عادی شدن میباشد و از میزان قبحی و زشت بودن آن کاسته شده است. اگرچه زندگی سرد و بیروح برای نسل فعلی قابل تحمل نیست و افراد انتظار دارند که به اهداف و آرزوهای خود در ازدواج دسترسی پیدا کنند. اما طلاق و جدایی نیز به هیچ وجه راهحلهای مناسبی نیستند.
واقعیتی غیرقابل انکار در مورد ما انسانها وجود دارد و آن این است که همه انسانها به همسر نیاز دارند. تحقیقات روانشناسان میزان سلامتی افارد متاهل را بیشتر از میزان سلامت روانی افراد مجرد نشان دادهاند، یعنی اینکه در هر صورت انسانها زمانی به آرامش کامل میرسند که در کنار جنس مخالف باشند. تجربیات نشان داده است که اکثر افرادی که جدا میشوند، در ابتدا تصمیم میگیرند که برای همیشه مجرد زندگی کنند، اما همین افراد بعد از گذشت حداکثر شش ماه احساس تنهایی میکنند و به دنبال برقراری ارتباط با فردی جدید هستند.
افرادی که احساس میکنند در ازدواج خود شکست خوردهاند، به جای اقدام به جدایی، راهحل بهتر این است که در صدد حل مشکل برآیند. ذات و هویت انسان این است که موجودی قابل تغییر میباشد و مهارت زندگی با جنس مخالف یک مهارت آموختنی است. زوجهای جوان باید توجه داشته باشند که به جای اقدام به طلاق و جدایی قبل از اینکه مشکل عمیق شود و کینه و کدورتها افزایش پیدا کنند، از طریق مشورت با یک روانشناس متخصص اولا از نیازها و خواستههای همسرتان آگاه شوید و ثانیا همسر خود را از نیازها و خواستههایتان آگاه نمایید تا بدین ترتیب مشکل شما به تدریج کم شده و نهایتا از بین برود. زوجهایی که تصمیم به جدایی میگیرند، باید به این نکته توجه داشته باشند که اولا از کجا معلوم که در ازدواج دوم گزینه بهتری پیدا کنند که بتواند نیازهای عاطفی و روانی آنها را تامین نماید. ثانیا در ازدواج دوم چون هر دو طرف یک بار طعم تلخ شکست را چشیدهاند، بسیار متاطانه و محافظهکارانه عمل میکنند که همین کار مانع از شیرینی و جذابیت روابط میباشد. در ازدواجهای اول چون احساسات و عواطف دست نخورده است، دو نفر برای هم جذابیت بیشتری دارند، اما در مورد ازدواجهای دوم به دلایلی که ذکر کردیم و همچنین بالا رفتن سن دو نفر و عادی شدن و تکراری شدن برخی فعالیتها میزان جذابیت کمتر میشود. به همین دلیل است که باید نهایت تلاش خود را انجام دهیم تا زندگی شما حفظ شود و حتیالامکان از طلاق و جدایی پرهیز نمایید. چون وقتی که یک بار تجربه طلاق را داشته باشید، قبح و زشتی آن کاسته میشود و ممکن است بارها و بارها این اتفاق ناخوشایند در زندگی شما تکرار شود.
تصمیم به طلاق و جدایی یکی از سختترین تصمیمات زندگی است که ممکن است برخی از زوجین بر سر این دوراهی قرار بگیرند. از یک سو ادامه زندگی سرد و بیروح و مملو از جنگ و دعوا به هیچ وجه برای انسان قابل تحمل نیست و همه انسانها از آن گریزان هستند. خانواده متشنج در درجه اول آرامش روانی زوجین را از بین میبرد و باعث گریز مرد از خانه میشود که ممکن است به دنبال آن در دام اعتیاد و آسیبهای دیگر گرفتار شود و از سوی دیگر وقتی که بین زوجین عشق و علاقهای وجود نداشته باشد، روابط جنسی هم وجود نخواهد داشت. و مشکل بعدی که چنین خانوادههایی با آن درگیر میشوند، تربیت فرزندان میباشد. وقتی که بین دو زوج اختلاف وجود داشته باشد، هر یک از زوجین سعی میکنند فرزندان را مطابق با روحیه و طرز فکر خودشان پرورش دهند و متاسفانه این فرزندان هستند که در یک تعارض شدید درگیر میشوند و همچنین اگر در خانواده دائما بین پدر و مادر نزاع و درگیری وجود داشته باشند، تنها راه پیش روی فرزندان گریز از منزل و گرفتار شدن در آسیبهای اجتماعی بیرون از خانه میباشد. آمار فزاینده فرار دختران از منزل و کودکان خیابانی تنها یکی از نشانهها و عوارض اختلافات خانوادگی میباشد که متاسفانه آمار آنها در شهرهای بزرگ هر یک در حال افزایش میباشد. این موارد تنها بخش کوچکی از مشکلات و سختیهای ادامه زندگی همراه با اختلافات میباشد، اما روی دیگر سکه نیز وضعیت چندان مطلوبی ندارد.
طلاق هم به نوبه خود مشکلات زیادی به دنبال دارد که باید به عنوان آخرین راهحل در نظر گرفته شود. همه افراد بعد از طلاق تا مدتها دچار افسردگی و سرخوردگی روانی میشوند. یادآوری تمام خاطرات دوران نامزدی، عقد و عروسی برای شما ناراحتکننده است. به علت نداشتن آرامش فکری میزان فعالیتهای شما به شدت کاهش پیدا میکند.
از سوی دیگر مشکلات خانمها به مراتب بیشتر است. یکی از مشکلات عمده خانمها بعد از طلاق این است که مجبورند به شدت روابط خود را محدود نمایند، چون در محیط کار، تحصیل و حتی در بین دوستان و آشنایان شدیدا مورد توجه مردان قرار میگیرند و اکثرا از آنها درخواست ازدواج موقت میکنند. موضوعی که به شدت باعث رنجش خاطر خانمها میشود. تازه اینها فقط در صورتی است که پای فرزندی در میان نباشد، اگر پای فرزندی در میان باشد که مشکلات تربیتی و اقتصادی او هم بر دوش شما سنگینی خواهد کرد.
بالا رفتن آمار طلاق در ایران
