ولایت پدر بر فرزندان
ولایت، عبارت است از تصرّفاتی که پدر بر فرزند خود می کند و این تصرّف و دخالت، به سرنوشت او ارتباط پیدا می کند؛ مثلاً اگر بیمار شود، این حقّ پدر است که نظر می دهد او پیش کدام پزشک برده شود.
اگر فرزند، دختر باشد، بدون اجازه پدر جایز نیست به عقد دیگری درآورده شود و یا اگر کودک دارای اموالی باشد، تصرّف در اموال او بدون اجازه پدر، جایز نیست. لذا پدر از نظر فقهی، حقوقی دارد.
از حقوق ویژه پدر بر پسر بزرگتر این است که نمازها و روزه های فوت شده او را قضا کند که مادر، چنین حقی را الزاماً ندارد؛ اگر چه رعایت چنین امری در مورد مادر نیز خوب است؛ و نیز روزه مستحبّی فرزند
بدون اذن او ثوابش کم می شود؛ بلکه احتیاط در ترک است. و اگر موجب اذیت او شود، روزه اش باطل و حرام است که البته این حکم، در مورد اذیت کردن مادر نیز صدق می کند.
و یا در باب قصاص، هیچ گاه پدر را به دلیل قتل عمدی فرزند، قصاص نمی کنند و فقط دیه بر او واجب است؛ همچنین کفّاره قتل را باید بپردازد.
از دیگر حقوق پدر این است که میان پدر و فرزند، ربای معامله جایز است؛ یعنی هر کدام می توانند جنس ربوی را به بیشتر یا کمتر از آن به دیگری بفروشند؛ همچنین قسم فرزند، با منع پدر صحیح نیست که تفصیل تمام این مسائل، در کتب نفیس فقها بیان گردیده است.
موارد سقوط حق ولایت
در صورتی که طفل پدر و جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا به علتی ممنوع از تصرف شود، حق ولایت او ساقط شده و پس از رفع حجر یا رفع اشکال و مانع به طور مجدد حق ولایت اعاده میشود. در صورتی که ولی قهری به علت خیانت یا نداشتن لیاقت لازم در اداره اموال یا در اثر بیماری، ضعف دماغی یا لاابالیگری نتواند دارایی مولیعلیه را اداره کند، حق ولایت او ساقط میشود. رسیدگی به سقوط ولایت قهری ولی باید وسیله دادگاه ثابت شود و رسیدگی در صلاحیت دادگاهی است که محجور در آنجا اقامت دارد. رفع موجبات سقوط ولایت نیز با دادگاه است. هرگاه ولی منحصر به جهتی از جهات قادر به اداره اموال مولیعلیه نباشد یا برخلاف وظایف خود عمل کند، به وسیله دادگاه ضم امین میشود (ضمیمه کردن امین) که مشترکاً با ولی قهری و با موافقت یکدیگر اموال او را اداره کنند.
موارد ضم امین
موارد ضم امین عبارت است از:
۱- عدم لیاقت ولی قهری.
۲- ارتکاب حیف و میل.
۳- کبر سن یا بیماری ولی.
۴- عدم امانت ولی.
۵- غیبت یا در حبس بودن ولی.
الف- عدم لیاقت ولی قهری
هرگاه ولی طفل لیاقت اداره کردن اموال او را نداشته باشد، ضم امین میشود. منظور از عدم لیاقت در اینجا، بیحالی یا توانایی نداشتن او در اثر بیاطلاعی است که در نتیجه آن دارایی صغیر در معرض تلف قرار گرفته یا مشرف به خرابی شود.
ب- ارتکاب حیف و میل از طرف ولی
هرگاه ولی در اموال مولی علیه مرتکب حیف و میل شود ضم امین میشود. حیف و میل در اموال صغیر در صورتی تحقق مییابد که ولی خیانت کند. مانند اینکه عایدات مولی علیه (کسی که تحت سرپرستی قانونی قرار دارد) را به مصرف شخصی برساند یا قسمتی از دارایی او را فروخته و به مصرف خود برساند یا به مالالاجاره ناچیزی به یکی از دوستان خود واگذار یا آن را به نام خود ثبت کند.
ج- کبر سن یا بیماری ولی
هرگاه ولی قهری در اثر کبر سن یا بیماری نتواند اموال مولی علیه را اداره کند همچنین در صورتی که ولی قهری در اثر اعتیاد به مواد مخدر مانند الکل و مورفین دچار ضعف دماغی شود و توانایی اداره کردن اموال مولی علیه را نداشته باشد.
د- عدم امانت ولی
در مواردی که برای امانتدار نبودن ولی نسب به دارایی طفل نشانههای قوی موجود باشد، دادستان از دادگاه تقاضای رسیدگی کرده و در صورتی که عدم امانت او محرز شد، ضم امین میکند.
ه- غیبت یا در حبس بودن ولی
هرگاه ولی قهری به واسطه غیبت یا حبس یا به هر علتی نتواند اموال صغیر را اداره کند و کسی را هم از طرف خود تعیین نکرده باشد، دادگاه به پیشنهاد دادستان یک نفر امین برای اداره اموال صغیر تعیین میکند. اگر ولی وکیلی از طرف خود تعیین کرده باشد، وکیل کارها و امور صغیر را انجام میدهد.
پایان ولایت ولی
«طبق ماده ۱۱۹۳ قانون مدنی همین که طفل (صغیر) کبیر و رشید شد، از تحت ولایت خارج میشود. اگر بعداً سفیه یا مجنون شود قیمی برای و معین میشود.»
ولایت مادر
قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه سمت ولایت قهری را به پدر و جد پدری اختصاص داده و آن را برای مادر نشناخته است، هر چند که اجازه داده است مادر به عنوان وصی یا قیم برای اداره امور محجور تعیین شود. قانونگذار جدید علاوه بر اینکه جد پدری را از لحاظ ولایت، بعد از پدر قرار داد و برابری او را با پدر لغو کرد، به مادر نیز سمت ولایت اعطا کرد و او را در ردیف جد پدری قرار داد.
طبق ماده ۱۵ قانون جدید حمایت خانواده، در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم قدرت و لیاقت پدر«به تقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان حق ولایت به هر یک از جد پدری یا مادر تعلق میگیرد … ».
تقدم مادر بر وصی پدر
هرگاه ولایت مادر را قهری تلقی کنیم، مادر بر وصی منصوب از جانب پدر مقدم خواهد شد. ممکن است پدر، مادر را شایسته برای ولایت ندانسته و از این رو وصی برای امور فرزند خود تعیین کرده باشد اما بعد از فوت پدر، مادر ادعا کند که صالح برای ولایت بر فرزند خود است. در این فرض، اگر دادگاه مادر را صالح تشخیص دهد، حکم به انعزال وصی خواهد کرد و شکی نیست که این حکم اعلامی خواهد بود یعنی دادگاه اعلام میکند که به علت احراز صلاحیت مادر برای ولایت، وصی از آغاز هیچگونه ولایتی نسبت به محجور نداشته است./حمایت
منبع:حوزه
