در این مقاله به ازدواج دختر باکره منوط به اذن پدر خواهیم پرداخت. با سایت سالن عقد خاطره همراه باشید
ازدواج دختر باکره منوط به اذن پدر
ماده 1043 قانون مدنی اصلاحی سال 1370 مقرر می دارد:
نكاح دختر باكره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست.
دوشیزه
دوشیزه واژهایست که در معنای دختر یا زن ازدواج نکرده به کار میرود. این کلمه از نامهای بسیار کهن فارسی و تلفظ دیگری از دغدوا یا دوغدویه (doghdova) است که در اوستا نام مادر زرتشت میباشد.
نشانهشناسی فرهنگی
زنان هندی تا پیش از ازدواج خال میان دو ابرو نمیگذارند و پس از ازدواج این خال را میگذارند. در میان ترکمنها رایج است که دختران پس از بلوغ و تا پیش از ازدواج کلاهی گرد و سوزندوزی شده به نام بُریک را بر سر گذارند، اما پس از ازدواج یک پیشانیبند و روسری به نام پوپک یالق سر میکنند. در بخشهایی از جنوب ایران مانند بندر عباس زنان تا قبل از ازدواج از نقاب صورت استفاده نمیکردند
مطالب مرتبط :
-
- مهر المثل چيست؟
- مهرالسنه چیست؟
- مهر المسمى چیست؟
- مهرالمتعه
- احکام عقد از رساله امام خميني-ره
- شرايط عقد از رساله امام خميني-ره
- مسائل متفرقه زناشويي-از رساله امام خميني-ره
- احکام متفرقه ازدواج
- احکام عده
- احکام طلاق
- شرایط عقد ازدواج
- اذن ولی در ازدواج
- احکام ازدواج موقت
- احکام مهریه
- چرا سقط جنین حرام است؟
- ملاک استفاده زن از نفقه همسر
- شرایط و احکام عقد!
- ملاک اطاعت از همسر در دوران عقد
- نفقه زن حامله ی ناشزه
- هزینه درمان زوجه
- رفت و آمد پسر و دختر قبل از صیغه عقد
- ازداوج دائم و موقّت مسلمان با کافر غیر اهل کتابی
- ازدواجی که در شرع مقدس جایز نیست!!
- انتقال نطفه لقاح یافته زوج با تخمک زن دیگر در رحم زوجه
- حکم جلوگیری از بچه دار شدن برای مرد یا زن
- حکم انعقاد نطفه زن و مرد اجنبی
بیوه
بیوه(ثیب) در مقابل دوشیزه به زنیکه ازدواج کرده و پس از دخول (آمیزش) از همسرش جدا شده و یا شوهرش مرده است، گفته میشود.
کاربرد فقهی
عنوان بیوه در فقه، موضوع پارهای احکام شرعی قرار گرفته است ودر باب تجارت و نکاح از آن، سخن رفته است.
ملاک بیوه بودن
در اینكه ملاك بیوه بودن زن چیست، اختلاف است.
الف) آیا ملاك، تنها دخول است؟ در نتیجه زنیکه شوهرکرده لیكن پیش از دخول از اوجدا شده ملحق به دوشیزه است نه بیوه ودختریکه از راه نامشروع یا وطی به شبهه، با مرد، آمیزش جنسی داشته، ملحق به بیوه است هرچند شوهر نكرده باشد.
ب) یا ملاك، تحقّق دخول از طریق شرعی است؟ بنابراین در موارد دخول از راه نامشروع یا وطی به شبهه، زن ملحق به دوشیزه خواهد بود نه بیوه .
ج) یا ملاك، ازدواج است؟ بنابراین، زنیکه شوهرکرده است بیوه به شمار میرود هرچند دخول، صورت نگرفته باشد.
ولی زن بیوه در ازدواج
بر بیوه ی بالغ و رشید کسی ولایت ندارد؛ بنابراین وی میتواند بدون اذن پدر و جدّ پدری ازدواج کند هرچند مستحب است از پدر یا جدّ پدری ودر صورت نبود آن دو، از برادر بزرگ تر، اذن بگیرد.
احکام زن بیوه
۱.زن بیوه مراتب رضایت خود را برای ازدواج باید با سخن گفتن اعلام نماید و سکوت کفایت نمیكند مگر آنكه سكوت وی با قرائتی همراه باشدکه بر رضایت قطعی او دلالت کند.
۲. مرد متأهّل اگر با زنی بیوه ازدواج کند، زن یاد شده بنابر مشهور در آغاز ازدواج به مدّت سه شب حقّ همخوابی دارد.
۳.اگرکسی کنیز بیوهای بخرد واورا باردارکند، سپس معلوم شودکه مالک کنیز، شخصی دیگر غیر از فروشنده بوده است، بنابر مشهور باید یك بیستم بها یکنیز را به مالكش بپردازد.
۴. بیوه بودن در کنیز به قول مشهور، عیب به شمار نمیرود. بنابراین اگرکسی کنیزی را بدون شرط باکره یا بیوه بودن بخرد سپس معلوم شودکه بیوه بوده است، نه حقّ فسخ معامله را دارد ونه حقّ گرفتن ارش (ما به التفاوت قیمت باكره وبیوه) را.
منبع:ویکی فقه

بکارت
در منابع فقهی بیشتر در مورد انسان به ویژه زنان به کار رفته است و از آن در بابهاى طهارت، نکاح، شهادات، حدود و دیات سخن رفته است.
معنای بکر
بکارت از ریشه «ب ـ ک ـ ر» است و بکر در لغت به معنای هر چیز تازه و نو، ابتدا و آغاز هر چیز، هرکار جدید که مانند آن انجام نشده، فرزند نخستین، زن و مردی که با کسی همخوابی نکردهاند و... آمده است.
اقوال مختلف درباره بکر
برخی گفتهاند: این ماده در اصل به معنای قرار داشتن در ابتدای یک برنامه یا آغاز جریان یک امر است ؛ چه این جریان منسوب به انسان باشد یا حیوان ، گیاه ، جماد یا زمان، از این رو گفته میشود: زن بکر ، شتر بکر ، درخت بکر ، زمان بکر و بر این اساس در قرآن این ماده گاه در برابر «فارض» به معنای سالمند و قدیمی: «لا فارِضٌ ولا بِکرٌ» ، گاهی در مقابل «ثیّب» به معنای زن شوهر کرده: «ثَیِّبـت و اَبکارا» ، گاه در برابر «عَشیّ» به معنای آخر و پایان روز: «بُکرَةً و عَشّیـا» و گاه در مقابل «اصیل» که معنایی نزدیک به عَشیّ دارد: «بُکرَةً و اَصیلا» به کار رفته است.
بکارت در منابع فقهی
بکارت در منابع فقهی بیشتر در مورد انسان به ویژه زنان به کار رفته و درباره مفهوم دقیق آن در موارد کاربردْ اقوال متعددی وجود دارد؛
دیدگاه اول
نخست اینکه مقصود از بِکر زنی است که پرده بکارت او با آمیزش جنسی یا آمیزش جنسی حلال زایل نشده باشد. بر پایه این نظر، کسی که بکارت او به گونهای دیگر زایل شده یا اصلا فاقد آن بوده بکر است.
دیدگاه دوم
بر طبق قولی دیگر بکر زنی است که دارای پرده بکارت باشد، برخلاف «ثیّب» که فاقد آن است، بنابراین کسی که بکارت او به هر سببی از میان رفته یا در اصل آفرینش خود آن را نداشته، باکره به شمار نمیرود.
دیدگاه سوم
به موجب رایی دیگر، بکر کسی است که ازدواج نکرده باشد، بنابراین، هر مرد و زنی که ازدواج کرده باشند، بکر به شمار نمیروند، هرچند مباشرت نکرده باشند، برعکس، کسانی که ازدواج نکردهاند، باکرهاند، هرچند به سبب آمیزش حرام یا به سببی دیگر بکارت خود را از دست داده باشند.
دیدگاه چهارم
بر اساس نظری دیگر، باکره زنی است که با وی آمیزشی صورت نگرفته باشد. برخی از فقهای معاصر با استناد به معنای لغوی و عرفی بکارت و استدلال به برخی آیات و روایات نظریه صحیح و معنای اصلی بکارت را همین قول دانسته اند، بنابراین کسی که بکارت او به گونهای جز مباشرت زایل گردد یا در اصل خلقت بکارتی نداشته باشد باکره به شمار میرود. بسیاری از فقها نیز همین معنا را مفهوم اصلی بکر دانسته و موارد دیگر را با توجه به تشابه در حکم بدان ملحق کردهاند.
کاربرد دیگر بکر در روایات و منابع فقهی
کاربرد دیگر بکر که در برخی روایات و متون فقهی به آن اشاره شده در مقابل محصن و در باب زنا مطرح است. طبق این کاربرد بکر به معنای مرد و زن بالغ و آزادهای است که امکان آمیزش را از راه ازدواج صحیح ندارند و محصن کسی است که چنین امکانی را دارد.
احکام مرتبط با عنوان بکارت
باب طهارت
براى تشخیص خون بکارت از خون حیض در موارد اشتباه، پس از قرار دادن پنبه داخل فرج اگر خون به صورت دایره در پنبه شکل بگیرد، خون بکارت و اگر در آن فرو رود خون حیض است.
باب شهادات
شهادت بانوان به تنهایى، بدون ضمیمۀ شهادت مرد در امورى- همچون ولادت، بکارت و ثیبوبت ( بیوه)- که اطّلاع بر آنها توسط مردان غالبا دشوار است، پذیرفته مىشود.
باب نکاح
در اینکه شرط عدم ازالۀ بکارت در عقد دائم از سوى زن صحیح است یا فاسد و در صورت فساد موجب بطلان عقد مىشود یا نه، اختلاف است.
باب حدود و دیات
اگر اجنبى (غیر شوهر) بکارت زنى را زایل کند، ضامن است و تعزیر مىشود ( افتضاض).
واژه بکارت در قرآن
در قرآن با واژهها و تعبیرهای گوناگون به بکارت اشاره شده است؛ از جمله واژه «بکر» و مشتقات آن که ۱۲ بار آمده و در دو مورد میتوان معنای فقهی آن را مراد دانست. در برخی آیات نیز این مفهوم با تعابیری دیگر بیان شده؛ مانند «لَم یَطمِثهُنّ» و «لَم یَمسَسنی بشر».
منبع:ویکی فقه

باکره
باکره، به صفت دوشیزه بودن می گویند و از آن در باب نکاح سخن رفته است.
معیار باکره بودن
در اینکه معیار در باکره بودن زن چیست، چهار احتمال مطرح است:
۱. داشتن پرده دخترى.
۲. عدم زوال پرده دخترى با آمیزش؛ اعم از راه مشروع یا نامشروع.
۳. عدم زوال پرده دخترى از طریق آمیزش مشروع.
۴. زن شوهر نکرده.
در صدق عنوان باکره بر دختر شوهر نکرده داراى پرده بکارت شکى نیست.
بنابر احتمال اوّل بر دخترى که شوهر کرده لیکن قبل از زوال پرده بکارت طلاق گرفته یا شوهرش مرده عنوان باکره صادق است، برخلاف احتمال چهارم که با وجود پرده دخترى چون شوهر کرده است عنوان باکره بر او صدق نمىکند.
بنابر احتمال دوم بر دخترى که پرده بکارت او از غیر راه آمیزش- همچون پریدن- زایل شده عنوان باکره صادق است؛ چنانکه طبق احتمال سوم بر زنى که پرده بکارت ش از طریق آمیزش نامشروع یا به شبهه زایل گشته نیز عنوان بکر منطبق است. البتّه مفهوم عرفى باکره همان معناى نخست است.
ولایت پدر و جد پدر در ازدواج باکره
پدر و جدّ پدرى در امر ازدواج بر زن بیوه ولایت ندارند، لیکن در ولایت داشتن آن دو نسبت به باکره اختلاف شدید و اقوال گوناگونى وجود دارد:
۱. استقلال ولی در تزویج باکره بدون نیاز به اجازه وى.
۲. استقلال باکره در امر ازدواج خود بدون نیاز به اذن ولىّ.
۳. تفصیل بین عقد دائم و موقت و استقلال باکره در اوّل.
۴. عکس صورت سوم.
۵. شراکت ولىّ و باکره و اعتبار اذن هر دو.
۶. استقلال هر دو و اینکه هم ولىّ و هم دختر مىتوانند بدون اجازه دیگرى اقدام به تزویج یا ازدواج نمایند.
از میان اقوال یادشده مشهور قول دوم است؛ لیکن بسیارى از معاصران مراعات اذن هر دو را بنابر احتیاط لازم دانستهاند.
برخى نیز بین پدر و جدّ پدرى تفصیل داده، نسبت به جد پدری قائل به ولایت نشده ولى نسبت به پدر و دختر هر دو قائل به ولایت شدهاند؛ بدین معنا که عقد پدر بدون اذن دختر و بالعکس، نافذ است؛ هرچند در صورت اقدام دختر پدر مىتواند آن را نقض کند.
با توجّه به اختلافى که در مفهوم باکره است اگر پرده بکارت دختر از غیر طریق آمیزش از بین برود بسیارى تصریح به الحاق وى به باکره کرده و حکم باکره را بر او جارى ساختهاند؛ لیکن در فرض زوال آن از راه آمیزش نامشروع یا به شبهه در اینکه چنین صورتى به باکره ملحق مىشود یا به بیوه، اختلاف است. بسیارى در مسئله راه احتیاط را در پیش گرفتهاند.
این اختلاف و تردید در الحاق دخترى که شوهر کرده ولى قبل از زوال پرده بکارت، شوهرش مرده یا از او طلاق گرفته به باکره یا بیوه نیز وجود دارد.
بنابر مشهور سکوت دوشیزه در برابر پیشنهاد ازدواج با وى، نشانه رضایت او به این امر تلقّى شده و کفایت مىکند.
مردى که قصد ازدواج دارد مستحب است زن باکره برگزیند.
تبین عدم بکارت بعد از ازدواج
مردى که با زنى به عنوان باکره بودن او ازدواج کرده و سپس خلاف آن ثابت شده است دو صورت دارد:
۱. در عقد، بکارت، شرط یا توصیف شده و یا پیش از عقد از آن صحبت شده و عقد بر مبناى آن صورت گرفته است.
۲. مرد بدون ویژگیهاى یاد شده به صرف اعتقاد باکره بودن زن اقدام به ازدواج با وى کرده است.
در فرض دوم، مرد نه حقّ فسخ عقد دارد و نه کم کردن مهر زن؛ لیکن در فرض اوّل، مسئله از هر دو جهت حقّ فسخ عقد و حکم مهر مورد بحث قرار گرفته است.
امّا از جهت حقّ فسخ، در فرض ثبوت باکره نبودن زن قبل از عقد به اقرار ، بینه یا دیگر قرائن مفید علم، بسیارى به ثبوت حقّ فسخ تصریح کردهاند؛ لیکن ظاهر کلام گروهى از قدما و نیز اطلاق کلام جمعى از معاصران، عدم ثبوت حقّ فسخ است. البتّه برخى، احتمال دادهاند که مراد قدما صورت عدم شرط یا توصیف بکارت در عقد است.
امّا از جهت مهر، با فسخ عقد توسط مرد قبل از دخول، مهر به زن تعلّق نمىگیرد ولى بعد از دخول، اگر زن تدلیس نکرده باشد همه مهر به او تعلّق مىگیرد و با تدلیس، مستحقّ مهر نخواهد بود. البتّه برخى گفتهاند: در این صورت مرد باید کمترین مقدارى را که ممکن است مهر قرار داده شود به زن بپردازد. اگر تدلیس کننده کسى دیگر باشد مرد مىتواند پس از پرداخت مهر به زن به او رجوع و غرامت آن را دریافت نماید.
در صورتى که مرد عقد را فسخ نکند یا به دلیل عدم ثبوت بیوه بودن زن یا عدم جواز فسخ، فسخ ممکن نباشد، آیا باکره نبودن موجب نقصان مهر مىشود یا نه اختلاف است. قول مشهور، نقصان است.
هرچند در مقدار کاهش، اقوال مختلفى ذکر شده است:
۱. مقدارى (نامعین).
۲. یک ششم.
۳. مقدار تفاوت میان مهر باکره و بیوه در مقایسه با یکدیگر، به عنوان مثال اگر مهر باکره صد هزار تومان و مهر بیوه هشتاد هزار تومان باشد به اندازه یک پنجم از مهر المسمّى- که به فرض پنجاه هزار تومان است و یک پنجم آن مىشود ده هزار تومان- کسر مىشود.
۴. هر مقدار که حاکم شرع نظر دهد.
حق همخوابگی باکره تا هفت شب پس از عروسی
بنابر قول مشهور زوجه باکره پس از عروسی هفت شب حق همخوابی با همسر خود پیدا مىکند؛ ازاینرو اگر مرد، همسر یا همسران دیگرى داشته باشد، پس از عروسی با باکره هفت شب نزد او مىماند سپس نزد زنان دیگر مىرود. در وجوب یا استحباب این امر بر شوهر اختلاف است.
منبع:ویکی فقه
