به وب سایت ما خوش آمدید
این سالن هیچ فعالیتی در زمینه همسریابی موقت یا دائم ندارد ،لطفا در این مورد تماس نگیرید

الگويي براي انتخاب همسر

الگويي براي انتخاب همسر

 ما براي خيلي چيزها الگو داريم ولي الگويي براي انتخاب همسر نداريم؛ اينکه بدانيم چطوري با کسي که انتخاب مي کنيم حشر و نشر بيشتر و بهتري داشته باشيم. اجازه بدهيد اينکه چه موردهايي براي ازدواج مناسب هستند را يک بار با هم مرور کنيم.

ما براي خيلي چيزها مثل سفر و خريد الگو داريم ولي الگويي براي انتخاب همسر و الگوهاي ارتباطي نداريم؛ اينکه بدانيم چطوري با کسي که انتخاب مي کنيم حشر و نشر بيشتر و بهتري داشته باشيم.

وقتي در يک مهماني کسي آشنايي و علاقه مندي نشان مي دهد يا يکي خانم الف را به خانم ب معرفي مي کند، بايد ديد که بعد از اين مرحله چه اتفاقي مي افتد که دوستي آنها بيشتر مي شود. نکته اين است که اين حالت خيلي کم اتفاق مي افتد، حتي براي دو نفر با چنين مشخصاتي. کمي به خاطرت چند سال گذشته تا مراجعه کنيد، ببينيد چند وقت يک بار يک فرد جديد به جمع دوستانتان اضافه مي شود.

معمولا هر دو سال يا سه سال يک بار؛ که آن هم تازه در مورد آدم هاي برونگراست که ارتباط خوبي با ديگران برقرار مي کنند. وقتي در مورد همجنس که خيلي از نگراني ها و تابوهاي اجتماعي وجود ندارد، تا اين حد تبديل شدن يک رابطه دوستانه اوليه به يک رابطه مداوم به سختي اتفاق مي افتد، طبيعي است که به همان ميزان در ارتباط با يک غيرهمجنس، چه به عنوان يک همکار يا براي ازدواج کار دشوارتر است.

براي حل اين مساله بايد به اين سوال پاسخ بدهيم که ما چه الگويي براي ارتباط موثر با ديگران داريم؟ سوالي که يک جواب ساده دارد: «نداريم». وضعيتي که کار را براي انتخاب و ازدواج پيچيده تر مي کند و ما را با آدم هايي مواجه مي کند که هميشه از پيدا نشدن موقعيت گله دارند، مثل ماهيگيري که وقت ماهيگيري حواسش به گوشي موبايلش است!

اجازه بدهيد اينکه چه موردهايي براي ازدواج مناسب هستند را يک بار با هم مرور کنيم، شايد به يک توافق جمعي برسيم.

چه موردهايي خوب نيستند؟

آدمي که هرج و مرج عاطفي دارد، يا آدم شلي که هنوز توجه مردان و زنان به نظرش خيلي بزرگ ديده شود. اين دومي هنوز بچه است، چون اين حالت تا حدي طبيعي است و لزوما جاي اشکال نيست. شما ممکن است از توجه خوشت بيايد اما اگر قرار باشد آدم با کوچکترين اتفاق و توجه جنس مخالف اشتغال ذهني پيدا کند، معلوم نيست که در آينده، حتي بعد از ازدواج با بهترين گزينه ممکني که در نظر دارد، چه اتفاقي برايش بيفتد.

همچنين، آدمي که اين اختلالات را داشته باشد، دردسرساز و حتي خطرناک است: خودشيفتگي، مهرطلبي مفرط، خودکم بيني، کمال طلبي افراطي و ...؛ نکته مهم اينکه، بعضي وقت ها در يک موقعيت اجتماعي از کسي خوشمان مي آيد؛ مثلا همکاري که شرايط کاري خوبي با او داريم، ولي اين دليل نمي شود او همسر خوبي هم براي ما باشد.

البته با يک احساس خوب جلو رفتن بهتر از خنثي جلو رفتن است ولي خطر اين است که فکر کنيد چون او مثلا در محيط کار خيلي آقا و جنتلمن است، در زندگي هم همين است. در صورتي که ممکن است در زندگي خيلي انسان بي مبالاتي باشد. در واقع، ممکن است او آدم خوب موقعيت مشترک باشد، نه زندگي مشترک.

يک نکته کنکوري هم اينکه، مورد بد، کسي است که مجردي خوبي ندارد. قدرت نه گفتن ندارد و آدم هدفمندي نيست. در کار و اشتغال و ساير جنبه هاي زندگي بازنده است. او هر چه در رابطه هاي قبلي باخت بيشتري داشته باشد، چون از نظر عاطفي زخمي است، خطرناکتر است.

غير از اين، ممکن است فقط آدم تک بعدي موفقي باشد. حالا اين تک بعدي بودن مي تواند مالي، تحصيلي، ارتباطي و ... باشد. آدم هايي فکر مي کنند الزاما اين وضعيت قدرت است اما اينطورنيست. توان مهارتي ارتباطي خوب است ولي به اندازه. آدم شلوغ و پري ارتباطي که باعث بشود ارتباط زيادي با مردان و زنان مختلف داشته باشي، سرشلوغي عجيبي برايتان ايجاد مي کند و اين به احتمال زياد باعث مي شود شما آرامشي در ازدواج نداشته باشيد و مورد خوبي نباشيد!

مورد خوب براي من چه کسي است؟

اجازه بدهيد نااميدتان کنم، مورد خوب وجود ندارد! مگر اينکه معلوم کنيد شما خودتان چه کسي هستيد. مثلا يک دختري ازدواج کرده و به انسان غرغرو و بداخلاقي تبديل شده، ولي همين دختر با آدم ديگري خوش اخلاق و خوش برخورد و مهربان است.

واقعيت اين است که اين خانم هر دوي آنهاست. مورد خوب کسي است که دکمه هيولا شدن ما را نزند. ما در بحث سايه هاي شخصيت مي گوييم هر کسي يک هيولايي دارد. يکسري آدم ها هيولاي ما را بيدار مي کنند. گرچه ما خودمان هم بايد خوددار و خويشتن دار باشيم که اين هيولا را اسير کنيم.

اين هيولا ممکن است جنبه ميل به خيانت، عصبانيت يا ... هر چيز ديگري باشد. شايد بپرسيد اصلا مورد خوب با اين همه ويژگي پيدا مي شود؟ جواب هماني است که گفتيم. بايد مورد به مورد و دوطرفه بررسي کرد.

بايد ديد اين دختر خوب در شرايط زندگي پسر من و در مواجهه با او خوب هست يا نه؟ همه چيز بستگي دارد به اينکه او در چه محيطي قرار بگيرد. مثل مواد شيميايي که در محيط هاي متفاوت، عملکردهاي مختلفي دارند. بعضي آدم ها وقتي در زندگي ما هستند شاعر و لطيف مي شويم، حالمان خوب مي شود. يعني آن آدم دکمه خوبي هاي ما را زده ودست روي حالت هاي خوب ما گذاشته. وسواس و کمال گرايي در اين زمينه بحث خطرناکي است. جمع بندي اينکه بايد مورد خوب و مورد خوب من با هم جمع بشود.

بعد با او معاشرت کنيم و صحت و سقم اين خوب بودن را بسنجيم؛ چرا که ازدواج يک خاصيتي دارد که از آدم ها اسطوره زدايي مي کند. شما با بهترين شخص هم که ازدواج کنيد، بعد از شش ماه برايتان عادي مي شود. ازدواج مجاورتي را فراهم مي کند که چيزهاي خوبي دارد، مثل فهم همديگر. مثلا اينکه تو دنياي همسرت را ?? درصد مي فهمي، با ذکر اين نکته ضروري که اقتضاي همسر بودن اين است که تا حدودي همديگر را نفهميد. انتظار بيش از اين ممکن است خطرناک باشد.

همه اينها تاکيد مي کند که بايد در مورد خودمان فکر کنيم و ببينيم چه مي خواهيم؟ شايد تعاريف کلي مورد خوب براي شما فاجعه باشد؛ چرا که ازدواج آن چهره زيباي دست نيافتني را از بين مي برد. به اين علت، مورد خيلي خوب هم بعد از يک مدتي معمولي مي شود.

بعضي آدم ها عرضه و جنبه يک مورد معمولي بودن و داشتن يک چنين موردي را ندارند. کسي که ازدواج خيلي برايش گنده است، خود به خود مورد ازدواج هم برايش خيلي مهم مي شود. بنابراين سقوط احتمالي اش هم خيلي برايش خطرناک و پرريسک مي شود.

کسي که کوچک است، ازدواج را يک فرصت و تغيير فاز در زندگي مي داند، در حالي که ازدواج فقط همراه شدن با يک نفر ديگر است. کسي مثل خود ما که بلد نيست معجزه بکند. اينطوري هم نيست که داشتن قيافه زيبا براي همه مورد خوب باشد. ممکن است قيافه مورد خوب شما معمولي باشد اصلا بايد جنبه چيز خوب داشت. پول خوب است ولي يکي را خوشبخت مي کند و کسي که جنبه اش را ندارد، بدبخت.

چه موردهايي خوب هستند؟

موردي که در زندگي در مجموع آدم چند عرصه اي باشد. کسي که نسبتا تعادل دارد. کمي دنياي درس، کمي دنياي کار، کمي دنياي کتاب و ... را تجربه کرده باشد و تعادل و هدف داشته باشد. انساني که فقط به ازدواج به تنهايي فکر نکرده باشد. فقط فکر نکرده باشد به زن بودن و شوهر بودن. به پدر و مادر شدن فکر کرده باشد، به همه چيزهاي ديگر آينده مشترک، کسي که براي زندگي اش نقشه داشته باشد. کسي که در خانواده خيلي از او انتقاد نشده باشد.

در عين حال، جذابيت داشته باشد. توي ذوق نزند. رفتارهايش از جنس حيا باشد. اين مورد به پرحرفي و کم حرفي هم نيست، به اين است که بداند چه حرفي را چه وقت و کجا به طرف مقابل بزند. کلا اهل ايمان بودن خوب است. بايد حداقل خصلت هاي معنوي و اخلاقي را داشته باشد و از همه مهمتر، وسواس رفتاري نداشته باشد. اجازه بدهيد تعريف «مورد خوب» را کمي اختصاصي کنيم.

مورد خوب مردانه: داشتن رشد اجتماعي متوسط به بالا، تا حدي شرايط اشتغال و درآمد، سن حدود 25 سال. (البته اين نظر من است.) کسي که بند نافش را از پدر و مادر بريده و استقلال داشته باشد. به بهانه احترام، از پدر و مادر اطاعت بي چون و چرا نداشته باشد. کمي از محل خودش بيرون آمده باشد و تجربه زندگي داشته باشد.

مورد خوب زنانه: از عالم دخترانگي فاصله گرفته باشد. به جاي اميدهاي وهمي و خيالي، اميدهاي واقعي داشته باشد. تا حدي استقلال اقتصادي و اجتماعي داشته باشد. دخترهايي که خيلي استقلال فردي دارند، سازگاري زناشويي با آنها آسان نيست.
معرفي مورد خوب و مورد بد براي ازدواج!
چگونه يک رابطه براي زندگي مشترک سر مي گيرد

واقعيت اين است که ما به طورمثال براي سفر، مي توانيم چند الگو داشته باشيم؛ يکي اينکه در تور ثبت نام کنيم که هم خوش مي گذرد و هم همه کارها را خودشان انجام مي دهند. دوم اينکه خودت برنامه ريزي کني و مقصد و راه را مشخص کني و ...؛ حالا اگرج کسي بگويد اتوبوسي برو و فقط به اندازه رفتن و رسيدن به مقصد پول ببر و براي بازگشت پولي نداشته باش و فقط از خلاقيت خودت براي جور کردن راه برگشت استفاده کن، اين حالت سوم براي همه ترسناک و سخت است.

حالا ما براي انتخاب همسر هم چند سبک داريم؛ يکي اينکه پدر و مادر کسي را انتخاب کنند و به خواستگاري برويم. در اين شرايط براي اولين بار طرف را مي بينيد و اگر خوشتان آمد چند جلسه ديگر هم ادامه پيدا مي کند و بعد در پروسه هاي نامزدي و ازدواج قرار مي گيرد.

اين مراحل براي باز شدن يخ بين دو طرف و آشنايي بيشتر انجام مي شود اما براي با هم آغاز کردن وبا هم ماندن هنوزسبک هاي قابل قبول براي همه به دست نيامده. کاري که نياز به اختراع ندارد. شايد به طور مثال، به اين بيت شعر از شاهنامه حکيم فردوسي در توصيف يک همسر خوب توجه بيشتري بکنيم: «دل آراي و با راي و با ناز و شرم / سخن گفتن خوب و آواي نرم»

ريزه کاري هاي ارتباط در محيط دانشگاهي

بررسي يک «مورد» دانشگاهي

رفتار گروه هاي تک جنسيتي در محيط هاي مختلط در مقايسه با محيطي با جنس موافق تفاوت مي کند. رفتارها ملايم تر و اجتماعي تر مي شوند. اگر در محيط هاي صرفا مردانه دقت کنيد، مي بينيد که محيط هاي خشني هستند. اين موضوع براي محيط هاي زنانه هم صادق است اما در محيط هاي مختلط، خانم ها و آقايان به آرامي و ملايمت در کنار هم کار مي کنند.

مشکلي به نام شناخت هاي ناقص

اين خوب است که هر دانشجويي در مورد ابعاد ذهني و شخصيتي جنس مخالفش بررسي و مطالعه کند. اين کار با پرس و جوها و آمارگيري هاي دبيرستاني ها اشتباه نشود. من به عنوان يک دختر در دانشگاه فرصت دارم بفهمم مردها در چه تيپ هايي هستند و چه خصوصيات و عاداتي دارند بدون آنکه وارد فضاهاي گارد شوم.

البته ممکن است شناخت هايي هم حاصل شود اما اين شناخت ها اکثرا ناقص هستند چونه منحصر به کلاس و دانشگاه است. بر اساس همين شناخت هاي ناقص ارتباط هايي سر مي گيرد که هر دو طرف به همان ميزان آسيب مي بينند.

موضوع اول در شناخت، اول مشاهده گري است. ما اول بايد خوب مشاهده کنيم و اگر دچار پس لرزه يا زلزله شديم، هضمش کنيم. مثلا متوجه شويم جذاب نيستيم و ديده نمي شويم. خيلي از پسرهاي دبيرستاني با فهميدن اين موضوع پرخاشگر مي شوند. بعضي افراد هم پي شعر و شاعري مي روند و منزوي مي شوند. ترم هاي اول دانشگاه فرصت خوبي براي روانشناسي جنس مخالف و مقايسه مطالعات با واقعيات است.يک چهره روتوش شده داريم

از جنبه اي ديگر، موقعيت استادان موقعيت برتري است و چهره اي که دانشجويان از استادانشان مي بينند، چهره خيلي روتوش شده اي است. بنابراين بعيد نيست که علاقه مندي يکطرفه اي بينشان ايجاد شود. روابط معلم و شاگرد يک فرزند دارد و آن رشد دانشجو است.

اين فرد نبايد به وسيله يکسري علاقه مندي هاي شخصي سقط شود. موقعيت آن استاد بايد تفکيک شود. دانشجو با جايگاه و سواد آن استاد طرف است نه با شخصيت فردي او. گاهي دانشجو جذب قاطعيت آن استاد مي شود، يا در سطح خيلي پايين تر جذب چهره آن استاد مي شود. از نشاني هاي اين علاقه، به هم ريختگي، اشتغال ذهني، حضور مدام در کلاس آن استاد و گفت و گوهاي خيالي و خيلي نشانه هاي ديگر است.

اگر رابطه ايجاد بشود، بعد از چند ماه به هم مي ريزد. چون نه تو ديگر آن دانشجويي هستي که بلد نباشي، نه او استادي هست که هميشه آنقدر بلد باشد که تو را شاگرد خودش نگه دارد. مشکل دوم اين است که بقيه افراد وقتي متوجه اين موضوع مي شوند، احساس خيانت بهشان دست مي دهد، در حالي که اينطور نيست اما اين احساس به هدف اصلي آن کلاس ضربه مي زند.

برعکس اين موضوع، يعني شيفتگي استاد به شاگرد هم وجود دارد. معلم ها فرعون هايي هستند در سرزمين هاي کوچک. من در جايي قرار دارم که همه به من نياز دارند. به آنها درس و نمره مي دهم و بالاخره اين موضوع خلأهايي از شخصيت من را پر مي کند.

خيلي اوقات تجربه قدرت به انسان اين حس را مي دهد که افراد زير قدرتش را به خود وابسته نگه دارد. زياد ديده شده که استادان ميانسال براي ترس از پيري و نگراني از دوران جواني با دانشجويانشان ارتباط صميمي تر از معمول برقرار کنند.

&nbsp همشهري جوان
 

 

معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی(2)


معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی(2)

3ـ اخلاق نیکو

هرچه علم و تکنولوژی رشد می کند، نیاز بشر به اخلاق افزایش می یابد و لازم است به موازات آن دستورات عالیه اخلاقی پیامبران، کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد؛ زیرا، دنیای علم و صنعت، گرچه وسایل و ابزارهایی در اختیار بشر می گذارد؛ ولی هیچ گونه، درباره عدم سوء استفاده از آنها راه حلی ارائه نمی دهد.

سیر صعودی آمار جرائم، جنایات، فساد، تبهکاری، قتل و خودکشی، متلاشی شدن خانواده ها و...، بیانگر این حقیقت است که اخلاق، که فلسفه بعثت انبیاء است «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»(1)بر جامعه حکمفرما نباشد.

دانش و صنعت نمی تواند سعادت و آرامش بشر را تضمین و تأمین کند؛ بلکه استعمارگران، علم و صنعت را به نفع خویش استخدام نموده و میلیون ها نفر را بی خانمان می کنند؛ چنان که می کنند و حقوق حقه ملتهای ضعیف را چه آسان پایمال می سازند و آنان را به خاک و خون می کشند...

تنها عاملی می تواند روح سرکش انسان و غرایز طوفانی و عصیانگر وی را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمت آمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان حقیقی به خدا سرچشمه می گیرد.

یکی از ویژگیهای اساسی برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک، تنها خنده رویی و خوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و ... در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضداخلاق است.

اخلاق هر انسانی تأثیر مستقیم در زندگی او دارد. این تأثیر در محیط خانواده محسوس تر و نقش آفرین تر است؛ زیرا مسائل عاطفی در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بیشتر بر مبنای خصوصیات اخلاقی اعضای آن شکل می گیرد، تا عوامل دیگر؛ ازاین جهت، اگر اعضای خانواده از اخلاقی نیکو بهره مند باشند، محیط خانواده تبدیل به بهشتی سرورانگیز می شود و چنانچه به بداخلاقی خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمی سوزان گرفتار خواهند دید.

امام علی(ع) می فرماید: «بِحُسْنِ الاَْخْلاقِ یَطیبُ الْعَیْشُ»(2)با خوش اخلاقی ، زندگی نیکو و مطلوب می گردد.

ملکات فاضله و اخلاق کریمه است که باعث نشاط و شادابی در زندگی شده و دشواریها را برطرف و اضطرابها و نگرانی ها را از بین می برد و بداخلاقی جسم و روح انسان را فرسوده می کند و عامل مهم پیری زودرس است؛ ازاین رو، پیامبر گرامی اسلام(ص) پیوسته در دعا چنین می فرمود: «اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُبِکَ... مِنْ زَوْجَةٍ تُشیبُنی قَبْلَ اَوانِ مَشیبی»(3) خدایا! به تو پناه می برم از همسری که قبل از رسیدن پیری، پیرم کند.

زندگی مشترک زناشویی، دارای فراز و نشیبهایی است که برخورد صحیح با آنها نیاز به روحیه ای قوی و اخلاقی پسندیده دارد. زن و مرد اگر از این مزیّت، بهره ای نداشته باشند، نمی توانند با تفاهم و همکاری متقابل بر مشکلات زندگی چیره شده، بار سنگین آن را به مقصد برسانند. چنانچه هر یک از طرفین از اخلاقی نیکو و رفتاری شایسته برخوردار نباشد، طرف دیگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگی به کامش تلخ خواهد شد.

از آنجا که اصلاح صفات ناپسند، در صورت ریشه دار بودن آنها، نیاز به تلاش طاقت فرسا و زمانی طولانی دارد، باید از همان ابتدا به صفات اخلاقی همسر توجّه کرد، تا در سایه انتخاب همسری خوش اخلاق، زندگی سعادتمندانه ای پی ریزی شود.

به طور کلی منظور از اخلاق نیک، این است که انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهای پسندیده، فضائل، کمالات و اعمال و رفتار نیکو بوده و از صفات زشت، بیماریهای اخلاقی و... دور باشد.

زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد؛ زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی کرد.

قرآن کریم از پیامبر گرامی اسلام(ص) به عنوان صاحب «خُلق عظیم» یاد نموده و می فرماید: «انّک لعلی خلق عظیم»(4)تو بر خلق و خوی بزرگی هستی. خدای سبحان هیچ کس را به این عظمت نستوده است. پیامبر(ص) را با عنوان نیکوترین انسان ستایش می کند. در تبیین این محور مهم از رسول اکرم(ص) چنین نقل شده است: «معیار خُلق نیکو، خلق الله است»(5) یعنی آن کسی خلق نیکو دارد، که متخلق به اخلاق الهی باشد. نیکوترین نامها و صفات، از خداست.(6)چه رنگی نیکوتر از رنگ خدایی شدن. نیکوترین جلوه ای که انسان می تواند به خود بگیرد، مظهر جلوه های الهی شدن است که انسان، خلیفه و جانشین صفات خدایی شود. زیرا جانشین باید به نشانه های خداوندی متصف باشد. اگر خدای متعال عطوف، رؤف، رحیم، علیم، کریم، عزیز، حکیم و غفور است، جانشین او نیز نشانی از این صفات باید داشته باشد. اینها جلوه های صفات الهی است که در بنده مؤمن و خالص او تجلی نموده است. این اصل، نه تنها عامل تحکیم خانواده و زندگی زناشویی است، بلکه یکی از مهم ترین عوامل برای تربیت نسل سالم، چه در دوران جنین و شیرخوارگی و چه در دوران کودکی می باشد.

در روایات اسلامی از ازدواج با افراد بداخلاق نهی شده و خوش اخلاقی یکی از شرایط همسر شایسته محسوب شده است.(7)

در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: پدرم، امام سجاد(ع)، در یکی از مواقف حج به زنی برخورد که «اخلاق نیکش» آن حضرت را جذب کرد، سؤال کردند این زن دارای همسر است؟ گفتند: خیر؛ پدرم بدون این که از حسب و نسب وی تحقیق کند، از او خواستگاری کرد، و این خواستگاری منجر به ازدواج با او شد.

فردی از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به این سادگی برای او بسیار سنگین و گران آمد، به نظر آورد ممکن است آن زن فردی بی اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود.

مدتی در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طایفه شیبان است، خدمت امام چهارم(ع) رسید و جریان را با آن حضرت در میان گذاشت که خدا را شکر همسر شما از فامیلی معروف و محترم است، آن حضرت فرمودند: من شما را خردمندتر از این می دانستم که به این امور پایبند باشی، مگر نمی دانی خداوند عزّوجلّ به برکت اسلام پستی ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگواری و کرامت را جایگزین پستی و دنائت نمود، اینک مسلمان در هر موقعیتی باشد، محترم است و او را پستی نیست، لئامت و خسّت از آنِ جاهلیت است و بس.(8)

«حسین بن بشار واسطی» به امام رضا(ع) نامه نوشت که یکی از بستگانم خواستار ازدواج با من است، ولی بداخلاق است؛ حضرت فرمود: «اگر اخلاقش بد است، با وی ازدواج نکن.»(9)

بنابراین، خوش اخلاقی همسر، نقش مؤثری در زندگی انسان دارد و باید مورد توجه کامل قرار گیرد؛ زیرا آنچه مایه سازش و تحکیم روابط است، حسن خلق است، نه امور مادی، مانند ثروت و زیبایی.

همسرِ بداخلاق و ناسازگار، مایه غم و اندوه و کدورت گردیده، طراوت و شادابی را از طرف مقابل می رباید. البته ناگفته پیداست اخلاق سوء و خشونت در کانون خانواده، در روحیه همه افراد اثر نامطلوب دارد.

4ـ سلامت عقل و تفکر

بعد از دینداری، اصالت خانوادگی و اخلاق نیک، «سلامت عقل» از مهم ترین شرایط یک همسر شایسته محسوب می شود. تدبیر امور زندگی و پیمودن راه سعادت و درستکاری و برطرف نمودن مشکلات زندگی مشترک کار ساده ای نیست.

متأسفانه بسیاری از افراد، مقیّدند که همسر زیبا داشته باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت، فقط 25 نمره دارد در حالی که به تفکر و اندیشه 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند: آیا زیبا هست، یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد، ولی ما نمی توانیم نقش بی بدیل تفکر و تعلیم و تربیت را انکار کنیم.

برخی افراد در ازدواج جایی برای تفکر باز نگذاشته اند. اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود، عامل هوش است. زندگی با یک فرد کم هوش، بسیار مشکل است. ممکن است بپرسید: چگونه می شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟ پاسخ بسیار آسان است. افرادی که درجه هوشی خیلی پایین دارند، کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است. عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر انتزاعی است. «انتزاع کردن» یعنی: بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنی، توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی؛ این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند، خیلی زود شما را می فهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بُعد دیگرش، تفکر حل مسئله ای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند، همیشه دور خودشان می چرخند، گیجند، پیوسته می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود؛ کسی که این نوع تفکر را ندارد، شایسته گزینش همسری نیست.

گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند، ولی سخت در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش، بسیار مشکل است. کسی که تفکر و هوش خوبی دارد، کیفیت فراوان در مدیریت دارد زیرا یکی از ارکان اصلی مدیریت، تفکر خوب است.

طبق بررسی ها و مطالعات آسیب شناسی خانواده، اصلی ترین علت اختلافات خانوادگی، سردی ها و بی رغبتی ها، اخمها و قهرها، بی تفاوتی ها و افسردگی ها، بدزبانی ها و تندی ها، طردها و فرار از خانه، پریشانیها، گاه اختلالات روانی، برخی آسیب پذیری های رفتاری و کژروی های اجتماعی «همسران» و سرانجام طلاق و جدایی، و ریشه اصلی تمام ناسازگاریهای زناشویی، عدم تناسب در «عقل و اندیشه» بین زوجین می باشد. بنابراین، با توجه به مشخصات افراد از نظر عقل و هوش، باید زن و مرد در انتخاب همسر، کسی را به عنوان همسر در زندگی مشترک خویش انتخاب کنند که با همدیگر تناسب داشته باشند تا در زندگی دچار مشکلات نشوند.

شریعت اسلام برای جلوگیری از ضایعات احتمالی که در اثر وراثت پیش می آید، تأکید می کند که برخی از ازدواجها صورت نپذیرد. اسلام افراد را از ازدواج با انسان «احمق» که از نظر هوشی عقب مانده است، برحذر می دارد. چنان که امام صادق(ع) می فرماید: «ایّاکم و تزویج الحَمقاء فَانَّ صُحبَتَها بَلاءٌ و ولدها ضیاع»(10)بپرهیزید از ازدواج با «احمق»! زیرا، مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه می شوند. و نیز فرمود: «عقل چیزی است که خداوند رحمان به وسیله آن پرستش و عبادت می شود و بهشت به وسیله آن به دست می آید.»(11)

5 ـ زیبایی و شادابی

همسری که از چنین صفاتی برخوردار باشد، غالبا ضامن جلوگیری همسرش از انحرافات و چشم چرانی ها می گردد و معمولاً این موضوع با خوش اخلاقی همراه است؛ زیرا زیبارویان در اغلب موارد دارای اخلاق ملایم و جذاب می باشند.

زیبایی یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر به سزایی دارد. البته چند نکته درباره این شرط (لزوم زیبایی و شادابی) درخور توجه است:

الف) گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، ولی این مسئله نباید به عنوان بزرگترین هدف و معیار ازدواج محسوب شود، به گونه ای که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بُعد زیبایی «زیبایی ظاهری یا تناسب اندام» و «زیبایی باطنی یا معنوی، مانند ایمان، تقوا، حیا، و...» ترکیب شود و به همه آنها اصالت داده شود که در این صورت زندگی مشترک، یک عمر گلستان می شود.

پیامبر اسلام(ص) برای اطمینان خاطر مرد از زیبایی زن، وی را مجاز دانست که قبل از ازدواج، همسرش را ببیند، تا خاطر وی از نظر زیبایی و دلپسندی زن مطمئن گردد. آن حضرت دراین باره می فرماید: «بهترین زنان شما، زیبا چهره ترین آنهاست.»

و در روایت دیگر فرمود: «أَفْضَلُ نِساءِ أُمَّتی أَصْبَحُهُنَّ وَجْها وَأَقَلُّهُنَّ مَهْرا»(12) برترین زنان امت من زنی است که زیبائی اش بیشتر و صداقش کمتر باشد. البته زیبایی ظاهری باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد، نه به طور مستقل. زیبایی و تناسب اندام بدون تدیّن و شرافت خانوادگی و...، آفتی است خطرناک و بلایی است رسواگر که اگر بر مبنای ارزشهای الهی پیوند نخورد، به زودی ناپایدار خواهد بود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «مَن تَزَوَّج إمْرَأة. .. لِجَمالِها، رأی فیها ما یَکْرَهُ»(13)کسی که (فقط) به خاطر زیبایی زنی با او ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید.

و همچنین فرمود: «إیّاکم و خَضْراءَالدِّمنِ، قیلَ: یا رسول اللَّه و ما خَضراءُ الدِّمَنِ؟ قال: المَرأة الحَسناءُ فی مَنبِت السُّوءِ»(14) از خضراء الدمن (گیاه روییده در میان کثافات) بپرهیزید. گفته شد: ای رسول خدا! خضراءالدمن چیست؟ فرمود: زن زیبارویی که در خانواده ای فاسد رشد کرده است.

در یک انسان آنچه اصالت دارد، انسانیت و اخلاق و دینداری است و آن ازدواجی میمنت و برکت دارد که به خاطر این امور انجام بگیرد و تداوم پیدا کند؛ اما آن ازدواجی که به خاطر مال و جمال باشد، از دیدگاه اسلام، برکت و میمنتی ندارد. به همین جهت است که وقتی شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و در امر ازدواج مشورت کرد، حضرت به او فرمود: «عَلَیْک بِذاتِ الدِّین تَرَبت یَداکَ»(15)بر تو باد که همسر دیندار اختیار کنی، دستهایت نیازمند خداوند باد.

جالب این است که رهبران اسلام، به افرادی که در انتخاب همسر، اصالت را به دینداری می دهند نه زیبایی ظاهری، وعده مال و جمال داده اند. چنان که در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که می فرماید: «اِذا تَزَوَّجَ الرَجُلُ المَرأة لِجَمالِها أو لِمالِها وُکِّلَ إلی ذلِکَ، وَإذا تَزَوَّجَها لِدینِها رَزَقَهُ اللّهُ الجَمالَ وَالمال»(16) هرگاه مرد، زنی را به خاطر زیبایی و ثروتش به همسری برگزیند، به همان واگذار می شود(و معلوم نیست که به آنها برسد) و هرگاه او را به خاطر دینش به همسری برگزیند، خداوند زیبایی و مال، روزی او می سازد.

ب) گرچه زیبایی «ظاهری، معنوی، فرهنگی و...» امری پسندیده است و در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، ولی نباید از حد معمول تجاوز کند و به صورت «مشکل پسندی» درآید و انسان را از ازدواج به موقع باز دارد، بلکه اگر از زیبایی نسبی برخوردار بودند و دین و اخلاق یکدیگر را پذیرفتند، بهتر است بعد از تحقیقات و شناخت کافی «در همه زمینه ها» از یکدیگر، با توکل بر خداوند و راهنمایی والدین، با همسر مورد نظر ازدواج نمایند و مطمئن باشند که عقل و ایمان و اخلاق نیک و خانواده اصیل و با شرافت، بسیاری از کمبودها را جبران خواهد نمود.

ج) بهتر است زن و مرد در مراسم خواستگاری، با اجازه و رضایت والدین، یکدیگر را ببینند و واقعیتها را به هم بگویند. برای شناخت لازم و تشخیص زیبایی و شادابی همسر مورد نظر، شایسته است مرد، مادر یا خواهر و یا یکی از خویشان نزدیک و مورد اعتماد را برای دیدن انتخاب کند و بفرستد تا زن مورد نظر را خوب ببینند و ویژگی هایش را برای او توضیح دهند.

امام خمینی(ره) فرمود: «هر یک از زوجین می توانند «در مراسم خواستگاری» مستقیما از یکدیگر درباره هم تحقیق کنند، مشروط به آن که این تحقیق مستلزم حرام نباشد. هر یک از زوجین می توانند بدن دیگری را با شرایط زیر به منظور تحقیق، ببینند:

1ـ نگاه به قصد لذت و ریبه نباشد؛ 2ـ ازدواج متوقف بر این نگاه باشد؛3ـ مانعی از ازدواج این دو در میان نباشد...؛4ـ بهتر است این دیدن از روی لباس نازک باشد؛ 5 ـ باید این نگاه آخرین تحقیقی باشد که هر یک از زوجین انجام می دهندو....»(17)

بنابراین، صحبت کردن زن و مرد به قصد لذت، یا خلوت کردن آنها در محیط بسته و یا نگاه کردن به قصد لذت و یا لمس کردن یکدیگر، حرام است و باید از آن اجتناب کنند.

6ـ تناسب سنی و تحصیلی

در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد.از این رو، باید تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز حداقل به همین مقدار باشد (پسر بزرگتر باشد) بهتر است چنین باشد، ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد یادشده تناسب وجود داشته باشد، ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد، مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد، به شرط این که مرد وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد، مشکل خاصی ایجاد نمی شود. اما ازدواجهایی که اختلاف سنی زیاد وجود دارد، مثلاً فردی بیست سال از دیگری بزرگتر است، اصلاً صلاح نیست.

به طور کلّی تناسب سنی و جسمی در زناشویی مسئله مهمی است و عدم توجه به آن عواقب ناگواری را در پی دارد. سن زن و مرد در ازدواج از دو جنبه دارای اهمیت است:

1ـ جنبه روانی: انسان در فرآیند رشد از نظر روانی، در سنین مختلف، دارای ویژگی های متفاوت می باشد.

2ـ جنبه فیزیولوژیکی: علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرایز جنسی خود مسئله مهمی است.

سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف، متفاوت است. معمولاً در مناطق گرمسیر، سن بلوغ و ازدواج پایین تر از مناطق سردسیر و کوهستانی است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود، مسئله مهم این است که فرد احساس کند که از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارد. تشخیص زمان مناسب ازدواج و فاصله سنی زوجین از سوی افراد تازه بالغ، مشکل است. در این مورد، استفاده از راهنمایی های والدین و مشاوران خانواده ضروری است.

معمولاً چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریعتر است و زودتر به سن تکلیف شرعی و بلوغ بدنی می رسند، آمادگی بیشتری جهت انتخاب همسر و شروع زندگی زناشویی را دارند.

در روایات اسلامی، درباره سن ازدواج و فاصله سنی زن و شوهر، اشاره به موضوع بلوغ شده که طرفین در سنین پایین، یعنی اوایل بلوغ، ازدواج کنند و به همین علت در اسلام سن تکلیف شرعی دختران 9 سال تمام قمری و پسران 15 سال تمام قمری است و تفاوت سن دختر و پسر (در ازدواج) با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است. با توجه به تحقیقات انجام شده و بلوغ زودرس، در بعضی مناطق و موقعیتهای مختلف جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و...، بهترین سن ازدواج برای دختران 16 الی 20 سالگی و برای پسران 18 الی 23 سالگی می تواند باشد و مناسب ترین فاصله سنی، در ازدواج بین 1 الی 5 سال است و اگر هم، سن آنها مساوی باشد و یا این که زن چند سال از مرد بزرگتر باشد، اشکالی ندارد. ولی، فاصله سنی «بین 1 الی 5 سال» از نظر روانشناسی و فیزیولوژی ارجحیت دارد. و این تفاوت بدین جهت است که زنها در اثر بارداری و زایمان و شیر دادن به کودک، غالبا از مردها زودتر پیر و فرسوده می شوند و طراوت و شادابی خویش را از دست می دهند. زن اگر چند سالی از شوهر کوچکتر باشد، مدت بیشتری می تواند نظر شوهر را به خود جلب کند و تمایلات روحی، روانی و جنسی او را ارضاء نماید؛ در نتیجه، برای همیشه صلح، صفا، دوستی، عشق و محبت در کانون گرم خانوادگی آنان حاکم خواهد شد.

نکته شایان توجه این است که در امر ازدواج شرط سنی در اسلام مطرح نیست که مثلاً اگر زوجین توافق سنی نداشتند، عقد ازدواج باطل باشد، اما باید سن زوجین تفاوت فاحش نداشته باشد؛ زیرا تجربه نشان داده است که بسیاری از درگیری ها و اختلافات ناشی از تفاوت فاحش سنی بین زن و مرد است. چه بسا یکی از طرفین به خاطر کمی سن و کم تجربگی نمی تواند دیگری را تحمل کند و یا احیانا آن که از سن بالایی برخوردار است، از لحاظ غریزه جنسی ضعیف باشد و نتواند دیگری را که قوی است، ارضاء و اشباع نماید. اینجاست که اگر ایمان کافی در طرف مقابل نباشد، به اعمال خلاف عفت روی می آورد و اساس خانواده را در هم می ریزد و حیثیت خانواده یا طایفه ای را در معرض خطر قرار می دهد. از این رو، این که احیانا ثروتمندان در دوران کهولت سنی و تحلیل قُوی در صدد ازدواج با دوشیزه ای برمی آیند و دوشیزگانی هم به طمع مال و ثروت آنان حاضر به ازدواج با آنان می شوند کار صحیحی نیست و تحقیقات نشان داده است که در موارد قابل توجه ای این گونه ازدواجها مفاسد و خطرهایی در پی داشته است؛ پس باید از این ازدواجها جدا پرهیز شود.

همچنین یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصیلی است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگیشان به وجود آید. بنابراین، زن و مردی که تحصیل کرده و دانشگاهی است، نمی تواند با فردی غیرتحصیل کرده یا کم سواد ازدواج نماید. البته پذیرش این امر در مدت کوتاهی امکان پذیر است، ولی در درازمدت تنش ها و اختلافاتی بین آنها آشکار خواهد شد. به هرحال، یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود، فاکتورهای حرفه ای است. بنابر این سطح تحصیلات و سطح حرفه (شغل) در زندگی زناشویی بسیار مهم است. چنان که تحقیقات و تجربه نشان داده است که کسانی که با هم ردیفان خود از نظر تحصیل و شغل ازدواج کرده اند، در زندگی خانوادگی از موفقیت بیشتری برخوردارند.

7ـ عفاف و پاکی از آلودگی ها

«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است و لغت شناسان در باره آن گفته اند:

«و اصله الاقتصار علی تناول الشی ء القلیل»؛ عفاف اکتفا ورزیدن به بهره مندی کم و شایسته است.

در مجمع البحرین آمده است: «عف عن الشی ء، ای امتنع عنه فهو عفیف»(18)عفاف از چیزی ورزید، یعنی: از آن امتناع ورزید؛ پس او عفیف است.

و ابن منظور در لسان العرب در این باره می نویسد: «العفّة: الکف عما لایحل و لایجمل»(19) عفت: خویشتن داری از آنچه که حلال و زیبا نیست.

صاحب اقرب الموارد «عفت» را این گونه معنا نموده است: «عف الرجل: کف عما لایحل و لایجمل قولا او فعلا و امتنع»(20) عفاف ورزید، یعنی: در گفتار و کردار، از آنچه که حلال نیست، دوری جست و خویشتن داری نمود. همچنین در قاموس، «عفت» را به معنای کف خودنگهداری از محرمات و زشتیهاست که با زیباگزینی منافات

دارد، معنا می کند.(21)

در تفکر اسلامی، عفاف واژه ای با بار معنایی خاص برگرفته از آیات و روایات، و گونه ای منش است همراه با کنش رفتاری و گفتاری.(22)

مرحوم نراقی در معراج السعاده می نویسد: عفت عبارت است از: مطیع و منقاد شدن قوه شهوانیه از برای قوه عاقله که در اقدام به خوردن و نکاح و حدود اوامر الهی را به لحاظ کمی و کیفی؛ نگهدارد،(23) عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است؛ پس در تمامی اخلاق و احوال، حد وسط و راه میانه «عفت» است.

روشن است که استحکام خانواده که اولین و بنیادی ترین تشکّل اجتماعی یک جامعه به شمار می آید مرکز عشق و امید و بستر شکفتن آرزوهای جوانان است، تنها، با پاسداری از عفاف و پاکدامنی، درخشش و بالندگی لازم را پیدا می کند؛ زیرا اگر در جامعه ای عفاف و پاکدامنی به صورت کامل رعایت گردد و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود گردد، جوانان به ازدواج روی آورده و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری می یابند؛ ولی اگر بی بند و باری و بی عفتی در جامعه رواج یابد و بهره برداری های جنسی در خارج از محیط خانواده میسر گردد، جوانان زیر بار مسئولیت های ازدواج نرفته و خانواده های تشکیل شده نیز متزلزل می شود. بنابراین، باضرس خاطر باید گفت: رعایت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده را سالم و آسیب ناپذیر نگه می دارد. بنابراین، یکی از شرایط شایسته و لازم در انتخاب همسر آن است که آلوده به فحشاء و مبتلا به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی نباشد.

امروزه نقش زیانبار این آلودگی ها در ویرانی خانواده ها و نابودی نسل جوان بر همگان روشن است و در ضمن، آثار زیانبار اینها در تولد فرزندان ناقص العقل و عقب افتاده نیز ثابت شده است، ازاین جهت، شریعت اسلام از پیوند زناشویی با مبتلایان به مواد مخدر و دیگر مسکرات برحذر داشته است.

در دستورالعمل هایی که از پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان معصوم (ع) رسیده، به لزوم رعایت این تناسب بسیار تأکید شده است.

از نظر اسلام با کسی که مرتکب شرب خمر می شود نباید ازدواج کرد. چنان که پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «شارب الخمر لایزوج، اذا خطب»(24) شرابخوار اگر خواستگاری کند، به او دختر داده نمی شود.

همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «من زوّج کریمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها»(25) کسی که دخترش را به شرابخوار بدهد، با این کار خود قطع رحم کرده است.

شاید مراد از قطع رحم در این روایت این باشد که با این ازدواج سبب نازایی او شده است و یا مراد این است که او را از یک پیوند درست و ازدواج محکم و استوار محروم ساخته است.

امام رضا (ع) می فرماید: «وَاِیّاکَ اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَکَأَنَ ما قَدَّمَتْ اِلَی الزِّنا»(26) بترس از این که دختر به شرابخوار بدهی، که اگر او را به چنین تبهکاری شوهر دهی، گویا آن عفیفه کریمه را به زنا داده ای!!

آری، آن که پای بند به واجبات الهی نیست، و از فسق و فجور پرهیز ندارد، و آن که از اخلاق نیک بهره ای ندارد، و آلوده به بداخلاقی است، و از عقل و فکر لازم بهره ندارد، و آن سست اراده ای که از مشروبات حرام پرهیز ندارد، اهلیت ندارد که دختری پاک و مؤمنه که امانت الهی است به او سپرده شود، که نه تنها دختر ضایع می گردد، بلکه فرزندان آنها متأثر از آثار سوء وجودی آن شوهر زشت کردار خواهند شد، که قبل از این که دانش بشر به این حقیقت برسد، حضرات معصومین (ع) این حقیقت را اعلام فرموده اند: «الْحَرامُ یبینُ فِی الذُّرِّیَّه»(27) آثار حرام در نسل آشکار می گردد!!

از این روایات می توان فهمید که چون شرابخوار، هتک حرمت فرمان خداوند کرده و به آن بی اعتنایی نموده و دست به سرکشی و طغیان زده است، نسبت به همسر و فرزندانش نیز چنین خواهد کرد، حرمتشان را خواهد درید؛ حقوقشان را ادا نخواهد کرد و موجبات آزار و اذیتشان را فراهم خواهد ساخت و صفات رذیله و ناپسند او چنان که گذشت به همسر و فرزندانش منتقل شده و فطرت پاکشان را آلوده خواهد کرد.

روشن است همان علتی که در شرابخوار، موجب سرکشی او شده و رابطه اش را با خدا و خانواده اش تیره و تار کرده است و او را مطرود جامعه ساخته است، در افراد معتاد، قاچاقچی، بی بندبار و لاابالی نیز وجود دارد؛ این افراد خود را پایبند به هیچ مقرراتی نمی دانند و به خاطر تأمین نیازشان دست به هر اقدام زشت و وقیح می زنند؛ ارزشهای خانوادگی را زیر پا می گذارند؛ حقوق همسر و فرزندان را رعایت و ادا نمی کنند، ازاین رو، ازدواج با این گونه افراد، ازدواج موفّقی نخواهد بود.

نکته ای که در پایان این نوشتار تذکر آن ضروری به نظر می رسد این است که معیارهای دیگری نیز از لابلای روایات و آموزه های دینی فهمیده می شود که باید افزون بر آنچه ذکر شد، مراعات گردد که فهرست وار به آنها اشاره می شود.(28)

دوشیزگی همسر، جهت نسل پروری و زایایی او، پاکدامنی و عفت، درستکاری، و در صورت جامعیت معیارهای ذکر شده، زیبایی، هزینه کردن درست و بجا و رعایت اقتصاد،

نگهبانی از عرض و مال، میل به استقبال از همسر و مشایعت او در آمد و شد، همراهی و معاونت با همسر و... از جمله معیارهای درجه دو در انتخاب همسر که اگر مراعات شود، زندگی بسیار شیرین می شود.

رسول خدا(ص) فرمود: بهترین زنان شما زنی است که فرزندآور (ولود)، مهربان پاکدامن، نزد قوم خود عزیز و محترم، در مقابل شوهر متواضع و فروتن، آرایش کننده خود برای شوهر، بی اعتناء نسبت به دیگران، در خلوت مطیع فرمان شوهر و در اختیارش باشد و مثل بعضی از مردان مبتذل نباشد.(29)

امید است با به کار بستن دستورات حیات بخش اسلام، شادی و خوشبختی به روی تمام زوجها، به ویژه جوانان عزیز آغوش گرمش را به نحو مطلوب بگشاید.

منبع:تبيان

مطالب مرتبط :

معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی(1)

هفت خوان مهم در انتخاب همسر

10 وضعيت مهم و خطرناک براي انتخاب همسر

به دنبال همسر اينترنتي

با بد اخلاقی همسرم چه کار کنم؟

مزاج شناسی در ازدواج و شناخت مزاج همسرتان

اهمیت شناخت همسر و خانواده همسر

بعد از دعوا با همسرتان از این رفتارا اجتناب کنید !

حکم ازدواج زانیه(زن شوهردار) با زانی بعد از فوت همسرش

ملاک اطاعت از همسر در دوران عقد

ملاک استفاده زن از نفقه همسر

نکات قابل توجه آقایان در انتخاب همسر

کلیپ صوتی برنامه گلبرگ: معایب همسر، مقایسه همسر با دیگران، مدت دوره عقد

برنامه گلبرگ: پاسخ به سوالات، ارتباط با خانواده همسر

کلیپ صوتی برنامه گلبرگ: پاسخ به سوالات، رفتار با خانواده همسر در زمان عقد بستگی

 

نکات قابل توجه آقایان در انتخاب همسر

صفحه اصلی > مقالات


نکات قابل توجه آقایان در انتخاب همسر

 زندگی همیشه ما رو بر سر دو راهی انتخاب قرار می ده، هر چقدر هم بخواهیم که از تصمیم گیری و انتخاب فرار کنیم، باز هم یک جا بالاخره مجبور به انتخاب کردن می شویم و باید تصمیم نهایی رو بگیریم. انتخاب کردن یا نکردن یک چیز می تونه همیشه خیلی سخت باشه و انرژی روانی زیادی رو از ما بگیره.

زندگی همیشه ما رو بر سر دو راهی انتخاب قرار می ده، هر چقدر هم بخواهیم که از تصمیم گیری و انتخاب فرار کنیم، باز هم یک جا بالاخره مجبور به انتخاب کردن می شویم و باید تصمیم نهایی رو بگیریم. انتخاب کردن یا نکردن یک چیز می تونه همیشه خیلی سخت باشه و انرژی روانی زیادی رو از ما بگیره.

به انتخاب هایی که تا به حال در زندگیت داشتی توجه کردی؟ بهترین انتخابی که داشتی چی بوده؟یا بهتره بپرسم بهترین یا بدترین تصمیمی که گرفتی چی بوده؟ یا شاید هم از اون دسته افرادی هستی که ترجیح می دی دیگران به جای تو انتخاب کنند و تصمیم بگیرند!

آخه این که دیگران به جات تصمیم بگیرن شاید خیلی بهتر از این باشه که خودت این کار رو بکنی و استرس و فشار قرار گرفتن بین دو راهی رو تحمل کنی! اما مسئولیت انتخاب رو چی؟ آیا دیگران مسئولیت انتخاب های تو رو هم به عهده می گیرند؟

هفته پیش کوهیار پسر ارشد خانواده آقای عباسی دست به انتخاب بزرگی زد و قدم مهمی رو برای زندگی آینده اش برداشت. دیدیم که به خواستگاری صنم دختر بابا قانونی رفت و آمادگی خودش رو برای غلامی کردن بیان کرد. اما کمی قبل تر، پیش از این که همچین تصمیم مهمی بگیره، شرایط خیلی سختی رو می گذروند. تمام چیزهایی که یک عمر آموخته بود نمی تونست به کارش بیاد، درسته که بارها تصمیمات خوب و موفقی گرفته بود، مثل اون روز که برگه انتخاب رشته کنکور رو تو دستش گرفته بود و رشته برق رو انتخاب کرده بود، یا اون روز که تصمیم گرفت تو کارگاه برق یکی از دوستاش تدریس کنه، اینها همه تصمیماتی بودند که نتایج دلخواهی براش داشتند اما حالا به انتخاب همسر فکر می کرد، چطور باید شریک زندگیش رو انتخاب می کرد؟ انتخاب همسر چیزی نیست که بارها تجربه کرده باشیم و چیزی هم نیست که اگر خوشمون نیومد به فروشنده پسش بدیم!

شاید انتخاب شریک زندگی، مهم ترین تصمیمی است که هر کسی می گیره، مخصوصا در فرهنگ ما که انتخاب همسر، تصمیمی است به وسعت یک عمر! اهمیت این تصمیم اون قدر زیاده که امروزه خیلی از دختر و پسرهای جوان سعی می کنند تا جایی که می تونند این تصمیم گیری رو به تعویق بیندازند!

اما تا کی میشه از زیر برعهده گرفتن مسئولیت زندگی فرار کرد. شاید اگر بدونیم که چه زمانی وقتشه که تصمیم به ازدواج بگیریم و چه چیزهایی در انتخاب بهتر به ما کمک می کنه، پروسه انتخاب همسر نه تنها استرس آور نخواهد بود بلکه به یکی از شیرین ترین لحظات عمرمون بدل خواهد شد.

بنابراین این هفته به سراغ دکتر فرشاد بهاری، روانشناس و مدیر مرکز طلیعه مهر آمدیم تا پاسخ سوالات خود در زمینه انتخاب همسر را بیابیم.

از چه زمانی یک پسر می تواند به فکر ازدواج باشد؟ آیا آمادگی خاصی لازم است؟

از میان پنج مرحله مهم زندگی که عبارتند از: تولد، تحصیل، شغل، ازدواج و مرگ. ما هیچ کنترلی بر تولد و مرگ نداریم اما امیدواریم که بتوانیم برای سه مرحله دیگر زندگی، یعنی تحصیل، ازدواج و شغل برنامه ریزی داشته باشیم.

اعتقاد بر این است که ۹۰ درصد مردم یکبار ازدواج می کنند. برای این که تصمیم به ازدواج بگیریم، لازم است آمادگی هایی داشته باشیم، بسیار مهم است که پسر به استقلال و استطاعت اقتصادی رسیده باشد. استطاعت مالی به معنی بی نیازی نیست بلکه کفایت اقتصادی یعنی پسر حداقل هایی برای شروع زندگی داشته باشد. شغلی با میزانی از درآمد، یا به عبارتی پسر دستش در جیب خودش باشد. داشتن استقلال برای پسرها بسیار مهم است. چون پسرها در ابتدا به عنوان همسر و بعدها به عنوان پدر نقش ایفا خواهند کرد.

آمادگی بعدی، داشتن پختگی عاطفی و تمایزیافتگی روانی است. به این معنا که پسر بتواند از نظر عاطفی فاصله ای را میان خانواده خود و همسر قائل بشود، بارها شنیده ایم که خانواده شوهر در زندگی زوجین دخالت می کنند که مسلما این نشان دهنده عدم تمایزیافتگی زوجین به ویژه پسر است.

آمادگی دیگر برای شروع زندگی، رسیدن به درک متقابل است، درک متقابل به این معنا نیست که کاندیدای ازدواج خودشان را جای یکدیگر بگذارند، بلکه به این معناست که به تفاوت هایی که با هم دارند توجه کرده و احترام بگذارند. تفاوت ها معمولا زمانی تعارض ایجاد می کنند که زوجین توانایی پذیرش این تفاوت ها را نداشته باشند، بنابراین با افزایش پذیرش تفاوت ها قابل احترام می شوند.

قدیمی ترها می گفتند اگر پسرکف دستش کارگری باشد و دختر بتواند سبزی خورد کند، می توانند ازدواج بکنند. بنابراین، در هر جامعه ای انتظار می رود که پسر مسئول خانواده باشد، بنابراین اگر بخواهد ریاست کند باید رئیس وظایف باشد، برای کسب این توانایی بدون شک لازم است که همسرش او را به رسمیت بشناسد و به او کمک کند تا از عهده وظایف برآید، این همان تفاهم است.

ازدواج معنای ساده ای دارد، ازدواج یعنی موقتا مردن و دوباره زنده شدن. یعنی باید از هویت مجردی خود برای همیشه خارج شده و هویت متاهلی را بپذیریم. مسلما وداع با دنیای مجردی برای یک جوان راحت نیست، بنابراین برخی ناخواسته بخشی از دنیای مجردی را بعد از ازدواج حفظ می کنند که این نشان دهنده پختگی عاطفی کم فرد است.

پسران معمولا در انتخاب همسر به ویژگی ها و ملاک های خاصی توجه می کنند. به عنوان مثال، بعضی از پسران به جذابیت های ظاهری اهمیت زیادی می دهند، بعضی از پسران مکنت و استطاعت اقتصادی خانواده دختر را در نظر می گیرند و برای بعضی دیگر عشق مهم ترین ملاک انتخاب است.

به نظر شما در انتخاب همسر، پسران به چه چیزهایی باید توجه کنند؟

برای ورود به انتخاب همسر، اول باید معنای ازدواج را خوب درک کرده باشیم، آدم ها درک متفاوتی از ازدواج دارند برای کسی ممکن است تولد دوباره و برای دیگری اسارت محض باشد، برای کسی ممکن است ازدواج مسیری برای جلب رضایت خالق هستی باشد، چنین فردی معتقد است که ازدواج سنت الهی است بنابراین ازدواج می کند تا رضایت خدا را به دست آورد.

ازدواج در این شرایط می طلبد که خانواده های کاندیدای ازدواج نگاه ارزشی یکسانی داشته باشند. بنابراین اگر دو خانواده از این نظر با هم متفاوت باشند قطعا دچار مشکل خواهند شد.

سن: تفاوت سنی در هر ازدواجی قابل قبول است اما تفاوت نسلی قابل قبول نیست. اختلاف سنی حدود ۷ و ۸ سال تفاوت نسلی ایجاد می کند. همان طور که می دانید افراد متولد هر دهه شباهت های بیشتری با هم دارند. و از دهه های قبل و بعد خود متفاوت هستند. بنابراین توصیه نمی شود که زوجین اختلاف سنی بیش از ۷ سال داشته باشند.

دامنه سنی مناسب بین ۳ تا ۷ سال با میانگین ۵ سال است. علاوه بر این توصیه می شود که این اختلاف سنی به نفع آقایان باشد یعنی پسر بزرگ تر از دختر باشد. چرا که دختران به دلایل بیولوژیکی زودتر از پسران به بلوغ جسمی و عاطفی می رسند بنابراین بزرگ تر بودن سن پسر این تفاوت را کم می کند.

دلیل دیگر این است که زن و شوهر با افزایش سن دچار تغییرات هورمونی می شوند که در زنان بدلیل یائسگی آثار پیری زودتر حس می شود و در آخر این که نگاه سنتی و عرفی جامعه ما هنوز در بسیاری از خانواده ها بزرگ تر بودن سن دختر را نمی پسندد.

تحصیلات: مقطع تحصیلی می تواند به عنوان نوعی ملاک قلمداد شود. تجربه بالینی در مشاوره نشان داده است که وجود دو مقطع تحصیلی تفاوت، به ویژه اگر این اختلاف به نفع دختر باشد، می تواند در زندگی مسئله ساز باشد. اساسا این دیدگاه عرفی وجود دارد که مرد حامی و تکیه گاه زن باشد و خانم ها هم دوست دارند که به همسر خود تکیه کنند.

بنابراین چه بهتر است که از نظر تحصیلی هم سطح باشند یا شوهرتحصیلات بالاتری داشته باشد. باید به این نکته توجه کنیم که حق انتخاب با دختر و پسر است و تایید انتخاب با والدین است. مسئله حائز اهمیت در اینجا این است که دختر و پسر قرار است شوهر و همسری را برای زندگی خود انتخاب کنند. و این در حالی است که والدین آنها، به دنبال انتخاب عروس و داماد هستند.

یعنی خانواده پسر به دنبال دختری هستند که عروس خوبی برایشان باشد. بنابراین نوعی مذاکره شکل خواهد گرفت که اگر دختر و پسر توانایی گفت وگو و امکان توافق داشته باشند، این مذاکرات می تواند به ازدواج موفقی بینجامد.

در ابتدای آشنایی دو خانواده، بدیهی است که طرفین ازدواج متوجه تفاوت های بسیاری خواهند شد، چه راهکارهایی را برای مقابله با این تفاوت ها پیشنهاد می کنید؟

پیشنهاد می شود خانواده ها ضریبی از تشابهات را برای تایید انتخاب فرزند خود در نظر بگیرند، یعنی به دنبال پیدا کردن خانواده ای ۱۰۰درصد مشابه نباشند بلکه اگر تشابهات و توافقات تا حد مطلوبی بود یعنی اگر به لحاظ اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی تشابهی به میزان ۵۰ درصد یا ۶۰ درصد داشتند به این میزان راضی شوند.

حرف آخر

توصیه مهمی که به دختران و پسران دارم اینست از آنجایی که آسیب های وارده قبل از ازدواج بسیار جدی است، پیش از آن که تصمیم نهایی بگیرند درگیر روابط صمیمانه و عاشقانه نشوند، انتظار می رود دختران عاقلانه رفتار کنند و عاشقانه احساس کنند و پسران عاشقانه رفتار کنند و احساسات عاقلانه داشته باشند.

مطالب مرتبط :

معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی(1)

معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی(2)

هفت خوان مهم در انتخاب همسر

10 وضعيت مهم و خطرناک براي انتخاب همسر

به دنبال همسر اينترنتي

با بد اخلاقی همسرم چه کار کنم؟

مزاج شناسی در ازدواج و شناخت مزاج همسرتان

اهمیت شناخت همسر و خانواده همسر

بعد از دعوا با همسرتان از این رفتارا اجتناب کنید !

حکم ازدواج زانیه(زن شوهردار) با زانی بعد از فوت همسرش

ملاک اطاعت از همسر در دوران عقد

ملاک استفاده زن از نفقه همسر

کلیپ صوتی برنامه گلبرگ: معایب همسر، مقایسه همسر با دیگران، مدت دوره عقد

برنامه گلبرگ: پاسخ به سوالات، ارتباط با خانواده همسر

کلیپ صوتی برنامه گلبرگ: پاسخ به سوالات، رفتار با خانواده همسر در زمان عقد بستگی

 

هفت خوان مهم در انتخاب همسر

صفحه اصلی > مقالات > ازدواجهفت خوان مهم در انتخاب همسر

انتخاب همسر  هفت خوان مهم در انتخاب همسر

دنبال همسر مناسب هستيد؟ آرزو داريد شريک زندگي تان را پيدا کنيد و کسي در شان و مرتبه خودتان همدم بقيه عمرتان شود؟ براي اين کار بايد قبل از هر چيز از هفت خوان بگذريد!

 
هفت خوان ازدواج

1) قدم اول اين است که خودتان را درست بشناسيد و مطمين باشيد که واقعا تصميم داريد ازدواج کنيد يا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دليل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصيتش؟ يا صرفا براي اينکه از خانه پدري فرار کنيد؟ کسي که خودشناسي مي کند، براي زندگي خودش هدف قايل مي شود، برنامه ريزي مي کند، آرزوهايش را روي کاغذ مي آورد و جاهاي خالي زندگي اش را شناسايي مي کند.

 کسي که خودش را خوب مي شناسد، کمتر تحت تاثير حرف ديگران مسير زندگي اش را تغيير مي دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگي اش چه کار مي کند. به عنوان مثال، يک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگي جراح زنان و زايمان باشد، در شيراز زندگي کند ويک بچه داشته باشد.

 اولا اين که کسي که مي خواهد پزشک متخصص بشود، بايد همسري انتخاب کند که شرايط بخصوص شغلي او را درک کرده و بتواند او را حمايت کند. از سوي ديگر شايد لازم نباشد او هم جراح باشد اما بايد از تحصيلات دانشگاهي برخوردار باشد. در ضمن، براي چنين دختري که زودتر از 30 سالگي نمي خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس يا حاملگي زودرس مزيت خاصي ندارد. در ضمن اينکه دوست دارد در شيراز زندگي کند، تا حدي تکليف خواستگاري که مي خواهد او را به تبريز يا کانادا ببرد را مشخص مي کند. با خودتان رو راست باشيد، و در تصميمتان راسخ باشيد.

 2) مرحله دوم اين است که همسر آينده تان را بر اساس خواسته ها و موقعيت فعلي خود تصور کنيد. تصور کردن همسر ايده آل با توجه به آرزوهايتان نسبتا راحت است. هميشه از خودتان اين سوا ل را بپرسيد: آيا من براي شخصي که به عنوان همسر ايده آل خودم تصور کرده ام، همسر ايده آلي هستم؟ خيلي ساده است. هر ترازويي دو کفه دارد. اگر مي خواهيد کفه طرف مقابلتان سنگين باشد، ابتدا بايد کفه طرف خودتان را سنگين کنيد. کسي که مي خواهد با يک فرد تحصيل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نيز تحصيل کرده و هنر دوست باشد.
 

3) در مرحله سوم بايد يکسري معيارهاي غربالگري اوليه براي همسريابي انتخاب کرده و آنها را آزمايش کنيد. رايجترين معيارهايي که براي اين منظور به کار مي روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصيلات، تفاوت طبقاتي، تفاوت قومي، تفاوت زباني و در نهايت تفاوت ديني. نکته مهم اين است: اين شما هستيد که تعيين مي کنيد يک ويژگي برايتان مهم است يا خير.

 مثلا براي يک نفر ممکن است ازدواج درون قومي خيلي مهم باشد ولي براي کس ديگر اصلا اهميت نداشته باشد. نکته ديگر اين است که تفاوت آدمها در يک قالب نسبي مطرح مي شود تا مطلق. مثلا به نظر يک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص ديگري ايده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کساني که حرف مردم برايشان مهم است بيشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهميت مي دهند.

 قدم اول اين است که خودتان را درست بشناسيد و مطمين باشيد که واقعا تصميم داريد ازدواج کنيد يا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دليل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصيتش؟ يا صرفا براي اينکه از خانه پدري فرار کنيد؟
 

4) مرحله چهارم عبارتست از ديدن و ديده شدن براي ايجاد جاذبه اوليه. در کشورهايي که محيط هاي مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان براي پيدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولي متاسفانه چنين امکاني براي اکثر خانمهاي جوان کمتر وجود دارد. به همين دليل توصيه من اين است که محيط کار، تحصيل يا تفريح خود را به گونه اي انتخاب کنيد که حداکثر احتمال ممکن را براي ديده شدن توسط همسر احتمالي آينده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسي که مي خواهد با يک موسيقي دان ازدواج کند، يا در کلاسهاي متعدد موسيقي شرکت مي کند يا عضو انجمني مي شود که موسيقي دانان معمولا عضو آن مي شوند. کار ديگري که مي توانيد بکنيد اين است که چند خصوصيت اصلي که براي همسر آينده تان در نظر داريد به نزديکان و دوستان بگوييد ممکن است آن ها فردي را با اين مشخصات بشناسند و يا در آينده اگر با چنين کسي برخورد کنند بلافاصله به ياد شما مي افتند و مي توانند نقش معرف را داشته باشند.

 
5) مرحله بعد يا دوست شدن با کسي است که فکر مي کنيد ممکن است با او ازدواج کنيد يا خواستگاري کردن از اين فرد است. در بسياري از جوامع (چه شرقي و چه غربي) معمولا خواستگاري توسط جنس مرد صورت مي گيرد و معمولا يک زن نمي تواند از يک مرد تقاضاي دوستي و يا ازدواج بکند وگرنه به سبکي متهم مي شود. به هر حال، فراموش نکنيد وقتي با کسي به قصد ازدواج دوست شديد يا از او خواستگاري کرديد، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافي شاپ رفتن و کادوهاي رمانتيک دادن يا نحوه چاي آوردن عروس خانم موقع خواستگاري و مراسم عروسي) نباشد. به اصل موضوع دقت کنيد.


6) مرحله ششم که به نظر من مهمترين مرحله انتخاب همسر است، بردن نهايت استفاده از فرصتها براي شناخت بهتر همسر احتمالي تان از طريق برقراري ارتباط کلامي يا غير کلامي مي باشد. امروزه حتي خانواده هاي نسبتا سنتي و مذهبي با حرف زدن و معاشرت زوجهاي آينده در طول دوران نامزدي شان مخالفت چنداني ندارند. در طول اين جلسات، از طرف مقابل خود بايد سوال بپرسيد. سوالهاي تعيين کننده. اين سوالها از هر فرد به فرد ديگر فرق مي کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برايتان مي گوييم:

 

الف) مي توانيد بپرسيد: هدف شما در زندگي چيست؟ سه تا از بزرگترين آرزوهاي زندگي تان را بگوييد .

 

ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چيه؟ چرا مي خواهيد با من ازدواج کنيد؟

 

پ) من شغلم ايجاب مي کند که در خارج از منزل کار بکنم. مي خواستم بدانم راجع به اين موضوع چي فکر مي کني؟

 

ت) در خانه پدر و مادري شما تقسيم کارهاي منزل به چه صورت بوده؟ دوست داريد در زندگي ما چطور باشد؟

 

پرسيدن اين سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنيد که ما در دنياي ايده آل زندگي نمي کنيم، بنابراين اگر تصميمتان بر اين شد که با فردي ازدواج کنيد (بخصوص براي خانم ها) فراموش نکنيد حتما شرايطي را که برايتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آينده تان بگيريد. اين تنها سندي است که مي تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد ياد شده از شما حمايت کند.

 

از سوال مهم تر، ارتباطات غير کلامي است. مثلا اينکه آيا رفتارش طوري که مي خواهيد با مهرباني و عاطفه هست يا نه؟ آيا آداب اجتماعي را در حدي که براي شما مهم است بلد هست اگر نه، آيا در اين حد با او احساس صميميت مي کنيد که اين مورد را با او در ميان بگذاريد؟

 

علاوه بر آن بايد از خودتان بپرسيد: از هم صحبتي با او خسته شديد يا لذت برديد؟ اينکه اگر اختلاف نظري پيش آمد مي توانيد با صحبت کردن مسيله را حل کنيد و يا بر سرش به تفاهم برسيد؟ آيا مي ترسيد مسيله اي را با او در ميان بگذاريد؟ از عکس العمل هايش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران مي شويد؟ آن چيزهايي را که شنيديد يا ديديد وقتي به خانه برگشتيد، روي کاغذ بياوريد، زيرا براي مرحله آخر يا هفتم بايد از آنها استفاده کنيد.

 

7) مرحله آخر جمع بندي وضعيت و گرفتن تصميم مناسب است. در زندگي هر کسي حداقل يک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نيست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنيد و مجموع شرايط را برايش بگوييد و بخواهيد وضعيت را از ديد خودش ارزيابي کند. سعي کنيد در ارايه مشاهدات و شنيده هايتان منصف باشيد و به اصطلاح سانسور نکنيد. بعد با خودتان خلوت کنيد. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچينيد و جنبه هاي مثبت و منفي ازدواج با اين فرد را کنار هم مقايسه کنيد. آيا جنبه هاي مثبت به جنبه هاي منفي مي چربند؟ آيا چيزي در نکات منفي هست که خيلي برا يتان مهم باشد و بخاطرش بخواهيد از طرف بگذريد؟ ممکن است چيزهايي را که شنيديد قبول نداشته باشيد که ايرادي ندارد. هرکسي نظر خودش را دارد، ولي در نهايت اين زندگي شماست. تصميم آخر را خودتان بگيريد و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنيد.



مي توانيد وقتي نتيجه تصميمتان را به پدر و مادرتان مي گوييد دلايل خودتان را هم بگوييد که بدانند اين تصميم را عاقلانه گرفتيد و جوانب آن را سنجيده ايد.

 
مراحل بالا توصيف يک فرايند عقلاني و منطقي بود. ازدواج در زندگي فرد يک تصميم خيلي مهم است. ازدواج موفق مي تواند تمام توانايي هاي بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق مي تواند منابع غني درون وجود يک نفر را به صفر برساند. هستند کساني که فقط از روي احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولي تعداد کساني که خوشبختند و اين تصميم را با چشم هاي باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بيشتر است.

  هفت خوان مهم در انتخاب همسر

منبع: beytoote

 
چاقوی کیک سفره عقد تصاویر تزیین سینی حنا تزیینات خرید عروس تزیین نون و پنیر و سبزی سفره عقد

10 وضعيت مهم و خطرناک براي انتخاب همسر

صفحه اصلی > مقالات > ازدواج > 10 وضعيت مهم و خطرناک براي انتخاب همسر

انتخاب همسر10 وضعيت مهم و خطرناک براي انتخاب همسر

انتخاب همسر هميشه حساس و نيازمند دقت است. اما اگر در يکي از 10 موقعيت زير قرار داريد، اين حساسيت برايتان بيشتر هم خواهد بود. بنابراين بي گدار به آب نزنيد و مرحله به مرحله با سنجش شرايط آينده پيش برويد.

 1- زيبايي خيره کننده
شما دختر زيبايي هستيد و هم خودتان و هم اطرافيانتان انتظار داريد همسري که انتخاب مي کنيد به اندازه خودتان زيبا باشد؛ شما پسر خوش تيپ و خوش هيکلي هستيد و دوست داريد همسري داشته باشيد که از اين لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگي با فردي آشنا شده ايد که بسيار زيباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همين جا بايستيد: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار داريد!

شکي نيست که همه ما زيبايي را دوست داريم و به سمت آن جذب مي شويم، اما وقتي نقش زيبايي در انتخاب ما بيشتر از حد معقول باشد، دردسرهايمان هم شروع مي شود. بهتر است قبل از اينکه کسي را براي خودتان انتخاب کنيد، اولويت هايتان را مشخص کنيد: با اينکه زيبايي برايتان اهميت زيادي دارد، اما چه چيزهايي هست که برايتان از زيبايي اهميت بيشتري دارد؟ چه معيارهايي را حاضريد فداي زيبايي کنيد و از چه معيارهايي به هيچ وجه حاضر نيستيد بگذريد؟ آيا اگر اين فرد اين همه زيبا نبود، بازهم او را انسان خوبي مي دانستيد؟

موقعيت اجتماعي يکي از مواردي است که احتمال خطاي ما در انتخاب همسر را به شدت بالا مي برد. عناوين و موقعيت هاي چشمگير به راحتي مي توانند ساير خصوصيات فرد را تحت تاثير قرار دهد و به عبارتي چشم ما را به روي خيلي چيزها ببندد. در اين صورت ما با موقعيت طرف مقابل ازدواج مي کنيم، اما با «خود» او زير يک سقف مي رويم

2-پرستيژ و موقعيت اجتماعي ويژه
مي گويند لازم نيست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همين که همسر يک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا مي زن موقعيت اجتماعي يکي از مواردي است که احتمال خطاي ما در انتخاب همسر را به شدت بالا مي برد. عناوين و موقعيت هاي چشمگير به راحتي مي توانند ساير خصوصيات فرد را تحت تاثير قرار دهد و به عبارتي چشم ما را به روي خيلي چيزها ببندد. در اين صورت ما با موقعيت طرف مقابل ازدواج مي کنيم، اما با «خود» او زير يک سقف مي رويم – شما در داخل خانه ديگر خانم دکتر نخواهيد بود!

اگر در چنين شرايطي قرار گرفتيد، فرد را بدون شغل و موقعيت خاصش تصور کنيد: آيا اگر چنين موقعيتي را نداشت بازهم برايتان انسان قابل قبولي بود؟ غير از موقعيت خاص، چه ويژگي هاي ديگري دارد که شما را به خود جذب مي کند؟

3- شيفتگي و عشق بي اندازه
مسلما عشق يکي از لازمه هاي ازدواج است، اما قطعا براي ازدواج کافي نيست. اگر فقط از روي عشق ازدواج مي کنيد، منتظر باشيد که روزي فقط به خاطر نفرت از هم جدا شويد! يکي از خطرناک ترين شرايط انتخاب همسر زماني براي شما پيش مي آيد که «عاشق» مي شويد. در اين حالت شما آن قدر تحت تاثير هيجانات و احساسات هستيد که نمي توانيد درست ببينيد و درست تصميم بگيريد. قبول اين مساله براي کساني که در اوج عشق هستند بسيار سخت است. مغز در حالت هيجان زدگي نمي تواند به طور طبيعي فعاليت کند. بنابراين ما به جز خوبي چيزي نمي بينيم.
 
اگر نخواهيم از اصطلاح «عشق کور» در اين مورد استفاده کنيم، مي توانيم بگوييم مغز عاشق، همه چيز را از پشت عينک عشق مي بيند و از پشت اين عينک هم همه چيز بهتر از آنچه که هست ديده مي شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اينجاست که ما نمي توانيم هميشه با اين عينک به دنيا نگاه کنيم چه بخواهيم چه نخواهيم اين شيفتگي و اين هيجانات دير يا زود فروکش مي کند. اگر عاشق هستيد، بهتر است مدتي صبر کنيد و از رابطه فاصله بگيريد تا اين تب در شما فروکش کند و بتوانيد با دخالت بيشتر عقل، درمورد زندگي آينده تان تصميم گيري کنيد.

4- احساس تنهايي شديد
تنهايي هاي دوران مجردي گاهي برايمان تحمل ناپذير مي شود. وقتي دوستان متاهل دور هم جمع مي شوند اما ما به دليل مجرد بودن نمي توانيم در جمع شان باشيم. وقتي با جمعي از بچه هاي فاميل به مسافرت مي رويم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتي همکارانمان آخر وقت در حالي به خانه شان برمي گردند که همسرشان با يک غذاي گرم در انتظارشان است اما ما به خانه اي مي رويم که در و ديوار منتظرمان است و...، ته دلمان به اين فکر مي کنيم که چرا من بايد اين قدر تنها باشم؟ و درست همين جاست که زنگ هاي خطر به صدا درمي آيد.

تنهايي مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنيد مي تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتي در تنهايي به حال خودتان تاسف مي خوريد، کسي پيدايش مي شود که مي تواند شما را از دست اين غول تنهايي و اين همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

افراد تنها به راحتي مي توانند تنهايي شان را با دوستان و آشنايان تا حدي برطرف کنند و به فکر حل اين مساله از طريق ازدواج نباشند. بعد از اينکه از عمق تنهايي ما کاسته شد، مي توانيم تصميمات بهتري براي خودمان بگيريم.

5 - عجله
*براي من ديگر دارد خيلي دير مي شود* آيا چنين ندايي را از دوستان مي شنويد؟
شما آخرين فرزند خانه هستيد که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فاميل در طيف سني خودتان هستيد، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببينند. شما خواهر بزرگ تر هستيد و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرين آرزوي مادر و پدرتان براي خوشبختي شما اين است که شما را در لباس دامادي / عروسي ببينند. يا اصلا سن شما بالا رفته و احساس مي کنيد براي ازدواجتان دير شده است. هيچ کدام از اين موارد مشکل خاصي به شمار نمي رود؛ به شرطي که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجيده نکند.

در هر انتخابي، وقتي ما در شرايط اضطرار و عجله قرار مي گيريم، امکان اشتباه کردنمان چندين برابر مي شود و زماني که اين انتخاب به بزرگي انتخاب شريک زندگي باشد، حساسيت آن هم چندين برابر مي شود. پس ارزشش را دارد که با اين فکر مبارزه کنيد. يک راه حل ساده: به همه کساني که احساس مي کنيد از سوي آنها تحت فشار هستيد – ازجمله نداي درون خودتان – بگوييد که اصلا قصد ازدواج نداريد!
 
6- سن پايين
شايد خيلي ها طرفدار ازدواج در سن پايين باشند، اما شما اگر فکر مي کنيد هنوز به سن مناسب ازدواج نرسيده ايد، هرگز تن به ازدواج ندهيد. اين که دقيقا چه سني براي ازدواج مناسب است را نمي شود تعيين کرد، اين مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زيادي دارد. اما اکثر روان شناسان امروزي معتقدند به طور کلي در جامعه شهري فعلي سنين زير 20 سال مي تواند براي ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نياز به بلوغ هاي چندگانه دارد که بسياري از آنها در سنين پايين حاصل نمي شود. بسياري از افراد در سنين آغاز جواني هنوز نمي دانند که از زندگي چه مي خواهند و در سال هاي بعد اولويت هايشان تغييرات زيادي پيدا مي کند. ضمن اينکه در اين سنين معمولا احساسات ما بر عقلمان چيره است.

درصورتي که سن زيادي نداريد اما در موقعيت ازدواج قرار گرفته ايد، مشخص کردن برنامه و خواسته هاي آينده زندگيتان مي تواند کمکتان کند: ايا اين ازدواج چيزي است که شما را مطابق اهدافتان پيش ببرد؟ آيا اصلا به جايي رسيده ايد که بتوانيد هدفي کلي براي خود برگزيده و تصويري از آينده تان ترسيم کنيد؟

با کسي قرار ازدواج گذاشته ايد و به قصد شناخت براي ازدواج با هم در ارتباط بوده ايد، اما اين ارتباط شما محدود به کافي شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان يا ارتباط تلفني بوده است. بگذاريد خيالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با اين فرد بيرون برويد،هر روز ساعت ها با او تلفني صحبت کنيد، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!

7- شناخت ناقص
دو سال است که با کسي قرار ازدواج گذاشته ايد و به قصد شناخت براي ازدواج با هم در ارتباط بوده ايد، اما اين ارتباط شما محدود به کافي شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان يا ارتباط تلفني بوده است. بگذاريد خيالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با اين فرد بيرون برويد،هر روز ساعت ها با او تلفني صحبت کنيد، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتي با يک نفر ازدواج مي کنيم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگي اش، خانواده اش، گذشته اش، آينده اش، افکار و اخلاقش و همچنين با جسم او ازدواج کرده ايم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافي شاپ» يا به عبارتي بُعد «تفريحي» فرد را شناخته ايد، يا با شخصيت مجازي او (که معمولا بسيار متفاوت از شخصيت حقيقي است) آشنا شده ايد و اين هرگز شناخت کافي براي يک ازدواج خوب به حساب نمي آيد. احتمال شکست در ازدواجي که براساس شناخت کافي صورت نگيرد بسيار بالاست. ما زماني مي توانيم به شناخت کامل تر برسيم که با همه ابعاد وجودي فرد و در شرايط و موقعيت هاي مختلف رو به رو شده باشيم.

8- بحران روحي
در رابطه اي شکست خورده ايد، هنوز يک ماه از اتمام رابطه قبلي تان نگذشته، هنوز زخم هايي که از ارتباط ناموفق قبلي خورده ايد خوب نشده و هنوز غم و غصه داريد و به حال و هواي عادي زندگي تان برنگشته ايد: حال شما و نياز شما به يک همدم را درک مي کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبي براي تصميم گيري در مورد ازدواج نيست.

بحران روحي به هر علتي ممکن است ايجاد شود: ممکن است به تازگي عزيزي را از دست داده باشيد، از کار اخراج شده باشيد، بيمار باشيد، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند يا هر مساله ديگري که باعث ناراحتي شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعاليت طبيعي ندارد و امکان اشتباه در اين وضعيت بالاست. ممکن است کسي که الان به نظرمان همسر مناسبي مي آيد، بعد از عبور از بحران، ديگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانيم چه شد که حاضر شديم با چنين فردي ازدواج کنيم. اين نوع ازدواج ها دقيقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

9- سرخوشي و هيجان
در عروسي دخترخاله تان که خيلي به شما خوش گذشته با کسي آشنا شده ايد که انگار دقيقا همان کسي است که هميشه در روياهايتان به دنبالش بوديد. احساس بسيار خوبي نسبت به او داريد و وقتي به او فکر مي کنيد شادي وصف ناپذيري را در خود احساس مي کنيد. احساس خوبي است! اما اگر هنوز رابطه تان جدي نشده، دست نگه داريد. چون دقيقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته ايد!

هيجانات مثبت، درست مثل هيجانات منفي، ما را در معرض انتخاب غلط قرار مي دهد. اسم اين حالت را «جوزدگي» مي گذارم. در بعضي شرايط ما کاملا «جو زده» مي شويم و کارهايي مي کنيم که شايد در حالت عادي به آن فکر هم نکنيم. وقتي در ميهماني به ما خوش مي گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادي است و در واقع فيلترهايي که ما براي انتخاب شخص مناسب براي خود داريم تا حد زيادي از کار مي افتد. اشتباه بزرگي است که بخواهيم به انتخاب ذهنمان در چنين حالتي اعتماد کنيم. در اين وضعيت بهتر است مدتي صبر کنيم تا مغز به حالت عادي برگردد و مجددا درمورد اين شخص فکر کنيم. در اکثر موارد انتخاب هاي هيجاني بعد از مدتي از چشم مان مي افتند.

10- چشم و هم چشمي
متاسفانه چشم و هم چشمي نيز چشم ما را به روي بسياري از واقعيات مي بندد و امکان درست ديدن را از ما مي گيرد. اگر احساس مي کنيد در شرايطي هستيد که ميل به کم کردن روي اطرافيان از طريق ازدواجتان داريد، بهتر است دست از هر اقدامي در زمينه ازدواج برداريد.

از کجا مي فهميم که تصميم گيري ما از روي چشم و هم چشمي است؟ از اينجا که مدام در حال مقايسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسي هستيد که حسادت شما را برانگيخته و اين خيال رهايتان نمي کند که ازدواج شما با اين شخص چطور مي تواند حال او را بگيرد و دل شما را خنک کند.

چشم و هم چشمي به طور خاص درمورد افرادي ديده مي شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنين شرايطي ميل شديد به جبران کردن و کم نياوردن در ما پديد مي آيد که ضريب خطا در انتخاب را تا حد زيادي بالا مي برد. توصيه مي شود براي اين جبران و رو کم کني، راه هاي ديگري به جز ازدواج را درپيش بگيريد.
منبع:asriran
 

 
کیک های سفره عقد با گل های طبیعی مدل کیک عروسی مدل کیک عروسی چند طبقه آداب بریدن کیک عروسی

 

 سرویس های برتر ما

برترین خدمات ما

  • 1

    سالن عقد با سفره عقد آکواریومی

    با دکوراسیون منحصر بفرد

  • 2

    عکاسی و فیلمبرداری حرفه ای

    توسط 2 گروه حرفه ای

  • 3

    موسیقی زنده

سرویس های ما

خدمات عکاسی و فیلمبرداری

اگر به دنبال ثبت خاطره انگیزترین روز زندگی خود هستید ما به شما دو تیم از حرفه ای ترین عکاسان و فیلمبردارانی که با سالن عقد خاطره همکاری دارند را پیشنهاد میدهیم . ثبت لحظات زیبای شما توسط بانو با تجهیزات پیشرفته نورپردازی و عکاسی

پذیرایی در سالن عقد

از زمان های گذشته تا به امروز رسم ایرانیان بر این بوده است که از مهمانان خود در روز عقد با میوه، شیرینی و نوشیدنی پذیرایی کنند. این بخش یکی از مهم ترین بخش های برگزاری مراسم است که پدر و مادر ها به آن توجه ویژه ای دارند. سالن عقد خاطره با آموزش افراد مجرب به بهترین حالت ممکن از مهمانان حاضر در سالن عقد پذیرایی می کند. ارائه این خدمت از طرف سالن عقد خاطره سبب شده تا دیگر دغدغه ای برای پذیرایی از مهمانان وجود نداشته باشد.

موسیقی زنده در سالن عقد

وجود موسیقی زنده در سالن عقد از بهترین خدماتی است که ارائه شده است. موسیقی زنده در سالن عقد خاطره توسط دف نواز بسیار حرفه ای صورت می پذیرد که موجب ایجاد جو بسیار شاد و پرنشاطی خواهد گردید.

امکانات سالن عقد با سفره عقد آکواریومی

علاوه بر امکاناتی که در بالا به آن ها اشاره شد، سالن عقد خاطره برای راحتی زوجین به بهترین حالت ممکن خدمات بسیار متنوع دیگری را نیز ارائه داده است. از جمله این خدمات وجود پارکینگ اختصاصی برای عروس و داماد است که با وجود آن عروس می تواند به راحتی وارد سالن عقد شود. همچنین وجود آسانسور این امکان را فراهم آورده است تا تردد برای مهمانان و عروس و داماد بسیار آسان انجام پذیرد.

گالری تصاویر

توضیح کوتاه در مورد تصاویر

عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس

خواندنی های قبل از ازدواج

مطالب خواندنی در خصوص مراحل قانونی و موارد حقوقی قبل از ازدواج انواع شروط مراحل ثبت قانونی ازدواج و . . .

مطالب منتخب ما

سالن عقد با سفره عقد آکواریومی

سالن عقد مکانی برای شروع یک زندگی عاشقانه می باشد و مهم ترین و خاطره انگیزترین لحظات زندگی هرفردی در سالن عقد ثبت می شود. به همین دلیل بسیاری از عروس و دامادهای جوان به دنبال یک سالن عقد شیک و مجلل برای برپایی مراسم ازدواج خود هستند. سالن عقد خاطره با سفره عقد آکواریومی انتخابی شایسته برای شما عروس و دامادهای خوش سلیقه و خوش ذوق می باشد و یکی از بهترین لوکس ترین مکان ها برای برپایی پیوند ازدواج به شمار می رود.

??? ????
عنوان مطلب

سالن عقد خاطره

سالن عقد خاطره با دو شعبه در شرق و یک شعبه در غرب تهران از بهترین سالن های تشریفاتی با دسترسی آسان از دو اتوبان امام علی و باقری به شعبه شرق و از اتوبان نواب به شعبه غرب بوده . این سالن با امکانات بی نظیر و با مناسب ترین قیمتها خود می تواند بهترین گزینه برای خاص پسندان باشد.

متن کامل

ارتباط با ما

شما از طریق راه های زیر می توانید با ما در ارتباط باشید:

  • فکس : ---------
  • موبایل : 09391190250 - 09121089595
  • ایمیل: username@emailsite.com
  • آدرس پستی: خیابان دماوند غرب ،اول خیابان آیت،پلاک567