به وب سایت ما خوش آمدید
این سالن هیچ فعالیتی در زمینه همسریابی موقت یا دائم ندارد ،لطفا در این مورد تماس نگیرید

اجرای مفاد سند ازدواج


 اجرای مفاد سند ازدواج

قبلاً دیدیم که مطابق مواد 287 «ق.م» و70 «ق.ث.ا.ا.ک» سند نکاحیه سندی است رسمی می دانیم که به هر حال هر سند رسمی ممکن است بار مالی داشته باشد که مطابق آن یک نفر دائن و دیگری مدیون خواهد شد . و به هرحال ممکن است زمانی دائن مطالبه حق خود را بنماید و طرف مقابل از ایفای آن ابا کند . در این مبحث خواهیم دید که قانونگذار از چه تدابیر و ضمانت اجرائی برای حمایت از دائن و  ایفای حق او اندیشیده است ؟

بنا به دستور ماده 92 «ق.ث.ا.ا.ک» مدلول کلیه اسناد رسمی راجع به دیون و سایر اموال منقول بدون احتیاج به حکمی از محاکم عدلیه لازم الاجرا است مگر در مورد تسلیم عین منقولی که شخص ثالثی متصرف و مدعی مالکیت آن باشد .
رأی وحدت رویه مربوط به این ماده رای شماره 2 ردیف 59/9 هیات عمومی نیز اشعارمی دارد : « نظر به اینکه مرجع تظلمات عمومی دادگستری است فلذا به جز آنچه که در قانون مستثنی شده، انواع مختلفه دعاوی از جمله دعاوی مربوط به اسناد رسمی و قبوض اقساطی لازم الاجرا در دادگاه های دادگستری قابل استماع و رسیدگی است و حکم ماده 92 قانون ثبت اسناد و املاک، مبنی بر اینکه مدلول کلیه اسناد رسمی راجع به دیون و سایر اموال منقول بدون احتیاج حکمی از محاکم دادگستری لازم الاجرا است منا فات و مغایرتی با حق و اختیار اقامه دعوی در دادگاه های دادگستری ندارد و لازم الاجراء بودن اسناد مزبور مزیتی است که در قانون برای چنین اسنادی در نظر گرفته شده است تا صاحبان حق بتوانند از هر طریقی که مصلحت و مقتضی میدانند برای احقاق حق خود اقدام نمایند .»
بنابراین در صورتیکه بدهکار ظرف مدت معینه در سند بدهی خود را نپردازد ، دائن یا قائم مقام قانونی او در این مورد می تواند با مراجعه به اداره اجرای اسناد رسمی، که یکی از زیر مجموعه های سازمان ثبت اسناد و املاک کشور می باشد، وصول طلب خود را از طریق به اجرا گذاشتن مفاد سند نکاحیه  دنبال کند . منتهی قبل از مراجعه به اداره اجرای اسناد رسمی لازم است به دفترخانه ای که سند نکاحیه در آنجا تنظیم و ثبت شده مراجعه و صدور اجرائیه را از سر دفتر درخواست کند.
بند203مجموعه بخشنامه های ثبتي نيز اشعار مي دارد: صدور اجرئيه اسناد عند المطاليه احتیاج به صدور اخطاروابلاغ قبلی نداردمگر اینکه در متن سند صدور اخطار مزبوریا اظهارنامه و ابلاغ آن شرط شده باشد.
حال ببینیم پس از مراجعه و درخواست طلب کار ، سر دفتر ازدواج چه اقداماتی را باید انجام دهد:
1- سر دفتر ازدواج ابتدا باید بررسی کند که سند نکاحیه در کدام دفتر خانه تنظیم شده است ؟ مسئول هر دفتر خانه ازدواج فقط در مورد مفاد سند نکاحیه ای که در همان دفتر خانه تنظیم شده می تواند اقدام به صدور اجرائیه کند و نمی تواند راجع به مفاد سند نکاحیه که در دفاتر ازدواج دیگر تنظیم و ثبت شده اقدام به صدور اجرائیه کند . 
2-بررسی اینکه موضوع مورد مطالبه چیست و آیاقابل اجرا می باشد یاخیر؟     
به حکم بند ج ماده یک آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا تنها موضوعاتی که در دفتر خانه ازدواج صدور اجرائیه برای آنها ممکن است که عبارتست از مهریه و دیگر تعهداتی که ضمن ثبت واقعه ازدواج درسند نکاحیه قید ودردفتر ثبت شده است مشروط بر آنکه غیر منقول نباشند، چرا که اموال و تعهداتی که موضوع آنها مال غیر منقول باشد ،مرجع صدور اجرائیه برای آنها دفترخانه ازدواج نیست.37
همچنین به موجب تبصره 2 ماده4 آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا ورقه اجرائیه را فقط نسبت به موضوعاتی می توان صادر کرد که در سند منجزاً قید شده است، بنابراین برای موضوعات معلق به شرط نیز امکان صدور اجرائیه وجود نخواهد داشت. ضمناً وفق ماده 12« آ.ام.ار» با ادعای گمشدن قبوض اقساطی اجرائیه صادر نخواهد شد.
3-بررسی اینکه آیا موعد اجرای مفاد سند نکاحیه فرارسیده است یا خیر؟
 به موجب ماده 1082 ق.م به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که می خواهد در آن بنماید . 
بنابراین مطابق این ماده موضوع مهریه باصطلاح عندالمطالبه بوده و زمان آن از موقع اجرای عقد ازدواج می باشد.38
البته وفق ماده 1119 ق.م نیز علی الاصول زوجین می توانند هر نوع شرطی راجع به زمان تصرف مهریه یا هر نوع تعهد دیگر که در سند نکاحیه ذکر شده بنمایند.39   
بنابراین در صورتیکه شرطی در خصوص زمان تأ دیه مهریه در سند نکاحیه قید نشده باشد، زوجه هر زمانی که بخواهد می تواند برای صدور اجرائیه به دفتر خانه ازدواج مربوطه مراجعه کند.غیراز مهریه ممکن است تعهدات دیگری نیز در سند نکاحیه قید شده باشد که البته در مورد آنها حتماً باید موعد ایفای تعهد رسیده باشد. زمان ایفای این تعهدات همان است که در سند نکاحیه طرفین برآن شرط وتوافق کرده اند.
به هرحال چنانچه موعد ایفای حق قابل اجرائی فرانرسیده باشد نمی توان برای درخواست صدور اجرائیه به دفتر خانه ازدواج مراجعه کرد.
4- بررسی احراز هویت مراجعه کننده واینکه صلاحیت برای درخواست صدور اجرائیه راداردیاخیر؟
مطابق تبصره ماده 2 «آ.ام.ار» تنها خود طلبکار و نماینده قانونی او اعم از وکیل ، ولی یا قیم می توانند برای صدور اجرائیه به دفتر خانه مراجعه کنند واگرنماینده قانونی درخواست اجرامی نماید باید مدارکی را که صلاحیت او را محرز می دارد پیوست به درخواست  نامه کند. البته به موجب ماده 8 «آ.ام.ار»در صورتیکه متعهد له فوت کند، هر یک از ورثه می توانند بوسیله گواهان یا ارائه شناسنامه وراثت خود رااثبات کرده ودرخواست صدور یاتعقیب اجرائیه مورث خود را درسهم الارث خودبکند ولی پس از اجراء اجرائیه وجه یا مال مورد تعهد به اداره ثبت سپرده می شود وتسلیم آن به ورثه موکول به ارائه گواهی حصروراثت و مفاصا حساب مالیاتی خواهد بود.
همچنین بنابه ماده 6«آ.ام.ار» هرگاه احد از ورثه قبل از صدرو اجرائیه دین موورث خود را پرداخت نماید پراخت کننده به عنوان قایم مقام طلبکار می تواند با توجه به قسمت اخیر تبصره مذکور و رعایت مقررات مربوط علیه سایر وراث نسبت به سهم الارث آنها مبادرت به صدور اجرایه نماید.
5- بررسی احراز هویت مدیون و اینکه آیا علیه او می توان اجرائیه صادر کرد یا خیر؟
به موجب بند2 اصلاحی ماده 2 آیین نامه اجرای درخواست کننده40صدور اجرائیه باید نام ومحل اقامت متعهد و درصورت فوت متعهد، نام و مشخصات ورثه او وهرگاه بین ورثه محجور یا غایب وجود داشته باشد ، باید نام و مشخصات نماینده قانونی محجور یا غایب رامعین کرد.متعهدله یا نماینده قانونی او موظف است ورثه متعهد رامعرفی و دراین مورد احتیاجی به گواهی حصر وراثت نیست.
درصورت عجز متعهد له از معرفی ورثه ، دفترخانه واجرای ثبت تکلیفی نخواهند داشت.همچنین اگر متعهد ورشکسته باشد.
6- پس ازاحراز موارد فوق درخواست کننده صدور اجرائیه ، درخواست خود را درفرمهای مخصوصی چاپی که ازاوراق بهادار می باشد، می نویسد وبه سردفتر تحویل می دهد.
به موجب ماده 2«آ.ام.ار» این فرم شامل نکات زیر می باشد.
1- نام و نام خوانوادگی
2- نام ومحل اقامت متعهد
3- موضوع
4- تصریح به مطالبه
5- شماره وتاریخ
به موجب بند الف ماده 41 به اجاره بها وصداق وجه نقد هم محاسبه خسارت تأخیرتأدیه با اداره ثبت است. اگرشخص دراثنای عملیات اجرائی بعد از ابلاغ ، خسارت بخواهد، خسارت توسط ثبت پیگیری می شودنه دفتر خانه.
7-در این مرحله به دستور ماده 4«آ.ام.ار» : «سردفتر...رونوشت سند را در برگهای ویژه ظرف 24ساعت با خط خوانا در سه نسخه(اگر متعهد یک نفر باشد واگر متعدد باشد یا وثیقه متغلق به متعهد نباشد برای هر یک از متعهدین وصاحب وثیقه دو نسخه اضافه می شود )تهیه کرده و موضوعی را که باید اجرا شود در محل مخصوص آن نوشته (در صورتی که در صدور آن اشکالی نباشد) ظرف 48 ساعت از تاریخ وصول تقاضا برگهای لجرایه را امضا کرده وبه مهر ویژه (اجرا شود ) رسانیده وبرای اجرا نزد مسول اجرا می فرستد ورسید دریافت می کند .عملیات اجرایی بلافاصله آغاز می شود .»
به علاوه به دستور قسمت أخیر بند 156 مجموعه بخشنامه های ثبتی، سر دفترازدواج در هنگام صدور اجرائیه واخطاریه بایستی نشانی کامل وصریح طرفین راقید نماید.
به موجب تبصره 1 ماده4 «آ.ام.ار»هر گاه سردفتر با اشکالی روبرو شود باید از صدور آن خود داری کرده و با طرح صریح اشکال از ثبت محل استعلام وکسب تکلیف نماید وثبت محل مکلف است او را راهنمای کند وهر گاه ثبت محل هم با اشکال مواجه شود از ثبت منطقه کسب تکلیف خواهد نمود.
8- در پایان به دستور ماده 7 «آ.ام.ار» سر دفتر موکلف است صدور اجرائیه در ملاحظات ثبت مربوطه با ذکر تاریخ قید و امضاء نماید.41
همچنین سر دفتر موکلف است پس از صدوراجرائیه مراتب را به آخرین نشانی متعهد از طریق پست سفارشی به او اطلاع دهدوبرگ اجرائیه را به ضمیمه قبوض پست سفارشی جهت ابلاغ اجرائیه و عملیات اجرائی به ثبت محل ارسال دارند.همانطور که دیدیم وفق ماده 4«آ.ام.ار» سر دفتر ظرف48 ساعت از تاریخ وصول تقاضا برگهای اجرائیه را امضاء کرده و ممهور به مهر ویژه اجرا شود نموده و برای اجرا نزد مسئول اجرا می فرستد و رسید دریافت می کند.از این پس عملیات اجرایی آغاز می شود که البته سر دفتر دخالت یا تکلیفی درآن ندارد.
اداره اجرای ثبت پس از وصول اجرائیه از دفتر ازدواج، اقدام به تشکیل پرونده نموده و پس از تعیین کلاسه ، مراتب را جهت ابلاغ به مأمور ابلاغ تسلیم می نماید.

   برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

 


37-نسبت به این گروه از اموال وتعهدات اگر به ثبت دفتر املاک رسیده باشند، دردفتر اسناد رسمی تنظیم کننده سند اقدام به صدور اجرائیه خواهد شد والا رسیدگی به وضعیت آنها از طریق محاکم صالحه ممکن خواهد بود.

38-بدیهی است موضوع عندالاستطاعه بودن مهریه مربوط به دفتر خانه ازدواج نبوده و بنابراین نیازی نیست دفترخانه استطاعت زوج را احراز نماید بلکه این امر مربوط به اداره اجرای ثبت محل می باشد و در اثنای عملیات اجرائی توسط ثبت محل به آن رسیدگی شود.

39-البته لازم به ذکر است که نظربه مدلول ماده 1069 ق.م در مورد شرط خیار نسبت به مهریه ،مدت آن باید معین باشد والا این شرط باطل خواهد بود.

40-مصوب76/5/25
41-اصلاحی76/5/25

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن

اجرای مفاد سند ازدواج

موارد منع ثبت ازدواج

مسائل مربوط به شرایط ضمن عقد ازدواج

سردفتر

مسائل مربوط به مهر در زمان ثبت واقعه ازدواج

از جمله عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند

 

موارد منع ثبت ازدواج


موارد منع ثبت ازدواج

منظور از موارد منع ثبت ازدواج که در این مبحث به آن پرداخته می شود ، مواردی است که ( نفیاً) در قوانین مربوطه آمده والا مواردی که «اثباتاً» قید شده ، همه وظایف سردفتران ازدواج و نیز مباحث دیگر مطروح در این کتاب را نیز شامل می شود . چرا که به هر حال آنچه تحت عنوان وظایف سردفتران ازدواج در این نوشتارآمده  نیز از مواردی است که چنانچه مقدمات یا شرایط انجام این وظایف فراهم نباشد سر دفتر مجاز به ثبت ازدواج نخواهد بود . مثلاً اگر شهود یا معرفین موجود نباشد یا شرایط ذکر شده برای  شاهد یا معرف واقع شدن را نداشته باشند و یا آنکه مثلاً زوجین یکی از مدارک لازمه برای ثبت ازدواج را به همراه نداشته باشند ، موضوع از موارد منع ثبت واقعه ازدواج خواهد بود . یا فرض کنیم سر دفتر برخی مکاتبات و استعالات مربوط را انجام نداده باشد ، مسلماً این چنین مواردی نیز از موارد منع ثبت واقعه ازدواج خواهد بود .
پس در این مبحث ما به بررسی مواردی می پردازیم که سر دفتر را از ثبت یک سری ازدواج ها «صراحتاً» منع می کند .

1-وجود یکی از وابستگی ها ی مصرح در قوانین ثبتی:


 در این خصوص سه ماده در سه قانون جداگانه مشاهده می شود که البته هر 3 مورد هم مفادی تقریباً مشابه دارند : اولین بار در سال 1310 قانونگذار در ماده 53 «ق.ث.ا.ا.ک »در این باره مقرر داشت :«مسئول دفتر نمی تواند اسنادی را که به منفعت خود یا کسانی که تحت ولایت یا وصایت یا قیومیت او واقعند یا با او قرابت نسبی تا درجه 4 یا سببی تا درجه 3 دارند و یا در خدمت او هستند ، ثبت نماید. .»
همانطور که می بینیم در این ماده قانونی برای جلوگیری از مشکلات احتمالی مقنن ، 3 سری وابستگی را مانع ثبت سند توسط سر دفتر می داند . بعلاوه آنکه او نمی تواند اسناد مربوط به منفعت خود را نیز ثبت نماید .
1-اسناد کسانی را که تحت ولایت یا وصایت یا قیومیت او هستند .
2-اسناد کسانی را که با او قرابت نسبی تا در جه 4 یا سببی تا درجه 3 دارند .
3-اسناد کسانی را که در خدمت او هستند
ماده فوق الذکر در زمان تصویب به خودی خود مشکل خاصی نداشت . مشکلی که بعداً به وجود آمد، مربوط به تصویب جلد مربوط به اشخاص قانون مدنی در سال 1313 32بود.  به این توضیح که «ق.م» در مورد قرابت ، مقرراتی کاملاً متفاوت با آنچه در ماده فوق دیدیم ، به تصویب رساند آنچه در ماده 53 «ق.ث.ا.ا.ک»  آمده مبتنی بر تقسیم بندی قرابت بر مبنای سیستم فرانسوی می باشد . در اینجا قانونگذار قرب و بعد خویشاوندان به یکدیگر را صرفاً از روی درجات ملاک قرار داده :«....... یا با او قرابت نسبی تا در  درجه 4 یا سببی تا درجه 3 دارند یا ....» اما چنانچه در ماده 1032 «ق.م» می بینیم تقسیم بندی قرابت بر مبنای ملاکهای فقه امامیه یعنی در تقسیم بندی  در وهله اول بر اساس طبقه و بعد تقسیم بندی درجه در درون طبقات می باشد .33
تا سال 1316 دفاتر اسناد رسمی مجبور بودند بر اساس قواعد مربوط به تشخیص قانون عام و قانون خاص مسئله را نزد خود حل کنند، که البته شاید خیلی هم راهگشا نبوده و احتمالاً موجب تشتت آراء و نظرات و نیز دخالت علایق و سلایق تشخیص در این باب بوده است .34
اما در سال 1316 مقنن با تصویب ماده 49 «ق.د.ا.ر» به این تعارض و اختلاف پایان داد و موازین مربوط به قرابت را مطابق مقررات مندرج در ماده 1032 قانون مدنی قرار داد . ماده 49 «ق..د.ا.ر» در این باب می گوید :«سردفتر یا دفتر یار نمی تواند اسنادی را که مربوط به خود یا کسانی که تحت ولایت یا وصایت یا قیومیت آنها هستند و یا با آنها قرابت نسبی یا سببی تا درجه چهارم از طبقه سوم دارند و یا در خدمت آنها هستند ثبت نماید ...»در صورتی که در محل اقامت سردفتر یا دفتر یا دفتر خانه دیگری نباشد با حضور امین صلح یا نماینده پارکه، سند در همان دفتر خانه تنظیم و ثبت خواهد شد . می بینیم که در این ماده ، مقنن ملاک تقسیم بندی قرابت را همان ملاک ماده 1032 «ق.م» یعنی تقسیم بندی در وهله اول بر مبنای طبقات قرار داده و درجه بندی را در درون طبقات مقرر نموده و بدینوسیله ضمن نسخ ماده 53 «ق.ث.ا.ا.ک» به این شکل تعارض با قانون مدنی را حل نموده است. بعد ها مقنن با تصویب ماده 31 «ق.د.ا.ر.ک.س.د» مفاد ماده 49 «ق.د.ا.ر» در باب قرابت و این حل اختلاف را مورد تأکید و تایید قرار داد. اگر چه در باب شق اخیر ماده 49 «ق.د.ا.ر» در خصوص نبود دفتر خانه دیگر، مقررات را اندکی تغییر داد  . با هم کل ماده 31 « ق .د.ا.ر.ک.س.د» را مرور می کنیم تا تشابه و تفاوت آن با ماده 49 «ق.د.ا.ر» بیشتر مشخص شود :« سر دفتران و دفتر یاران نباید اسنادی را که مربوط به خود یا کسانی که تحت ولایت یا وصایت یا قیومیت آنها هستند و یا با آنها قرابت نسبی یا سببی تا درجه چهارم از طبقه سوم دارند یا در خدمت آنها هستند ثبت نماید و در صورتیکه در محل ، دفتر خانه دیگری نباشد، سند با حضور دادستان شهرستان محلی که دفتر خانه در حوزه آن واقع است یا رئیس دادگاه بخش یا نماینده آنها با توضیح مراتب در ذیل آنها در همان دفتر خانه تنظیم و ثبت خواهد شد ». اما در سال 1379 رای وحدت رویه ای به شماره 37098/9 از کانون سر دفتران و دفتر یاران تهران صادر شد که این تعارض و اختلافات در آن به چشم می خورد :«با توجه به قسمت اخیر ماده 53 قانون ثبت مسئول دفتر نمی تواند اسناد کسانی را که با او قرابت نسبی تا درجه چهارم یا سببی تا درجه سوم دارند ثبت نماید.» خوب بود مرجع محترم مذکور در این باب مفاد مواد 1032 «ق.م» و 49 «ق.د.ا.ر» و 31 «د.ا.ر.ک.س.د» را مورد استناد و تأیید قرار می داد و با استناد به ماده نسخ شده و معارض قانون مدنی یعنی ماده 53 «ق.ث.ا.ا.ک» دوباره به تعارض دامن نمی زند..
اما ضامن اجرای مقررات موضوع این مبحث چیست؟ ماده قانونی که بطور خاص مربوط به ضمانت اجرای مقررات موضوع  ماده 31 «ق.د.ا.ر.ک.س.د» باشد به چشم نمی خورد منتهی از آنجا که به هر حال این تخلف را می توان مصداقی از «تنظیم سند بر خلاف مقررات» دانست به عقیده حقیر موضوع را می توان مربوط به بند 8 شق.ج ماده 29 «آ.ب.4» دانست که ما آنرا عیناً در اینجا ذکر می کنیم « ...... ج) تخلفات ذیل موجب انفصال موقت از3  ماه الی 6 ماه می باشد :..... 8- ثبت سند بر خلاف مقررات بخشنامه ها و دستور العمل ها »
در صورت انجام این تخلف بیش از یک بار موضوع مطابق بند 3 شق د همین ماده مستوجب 6 ماه تا 2 سال انفصال موقت خواهد بود .

2-مخالفت  مفاد و مدلول سند با قوانین و مقررات یا اخلاق حسنه و نظم عمومی


 دولین مورد از موارد منع ثبت توسط سر دفتر ، مخالفت مفاد و مدلول سند با قوانین و مقررات یا اخلاق حسنه و نظم عمومی می باشد . در این خصوص چهار ماده در قوانین جداگانه البته با مفادی تقریباً به موازات هم به چشم می خورد که ما عیناً آنها را می آوریم .
الف – ماده 60 «ق.ث.ا.ا.ک» «مسئول دفتر ثبت نباید اسناد راجع به معاملاتی را که مدلول آن مخالفت صریح با قوانین موضوعه مملکتی داشته باشد ثبت نماید.»
 ب. ماده 52 «ق.د.ا.ر»: «سردفتران و دفتر یاران حق ندارند از تنظیم و ثبت سندی امتناع نمایند مگر آنکه مفاد سند و یا ثبت آن مخالف با قوانین و اخلاق حسنه باشد که در این صورت باید کتباً به تقاضا کننده علل امتناع را فوراً اطلاع دهند.»
ج.- ماده 30 «ق.د.ا.ر.ک.س.د» : سر دفتران و دفتر یاران موظفند نسبت به تنظیم و ثبت اسناد مراجعین اقدام نمایند، مگر آنکه مفاد و مدلول سند مخالف با قوانین و مقررات موضوعه و نظم عمومی یا اخلاق حسنه باشد که در این صورت باید علت امتناع را کتباً به تقاضا کننده اعلام نمایند . ضمناً ماده 29 «»ق.د.ا.ر.ک.س.د» مقررات حاکم بر دما را محدود به قوانین مصوب مجالس قانونگذاری و نظامات و بخشنامه های ثبتی ندانسته و سران دفاتر را موظف به متابعت از نظامات دادگستری در خصوص آنان می نماید .تخلف از این مقررات یعنی ثبت سندی که مفاد و مدلول آن یا ثبت آن مخالف قوانین و مقررات یا اخلاق حسنه و نظم عمومی باشد، مطابق ماده 101 «ق.ث.ا.ا.ک» مستوجب1 سال الی 3 سال انفصال از خدمات دولتی خواهد بود.35
تذکر : مخالفت مفاد و  مدلول سند با قوانین و مقررات یا اخلاق حسنه و نظم عمومی باید صریح و به شکلی بین و آشکار باشد تا دلیلی باشد برای تکلیف به خود داری از ثبت سند توسط سر دفتر والا به صرف مسائل دیدگاهی و برداشتهای شخصی نمی توان از ثبت سند سرباز زد و البته در موارد  شک و شبهه سر دفتر باید از ثبت محل مطلب را استعلام کند ، مطابق تبصره یک ماده 4 «آ.ا.م.ا.ر» پاسخ این استعلام برای سردفتر حجت خواهد بود در خصوص تکلیف سر دفتر در خصوص طرح سوالات احتمالی از ثبت محل مقرراتی وجود دارد من جمله:« تبصره 1 ماده 4 .«آ.ا.م.ا.ر» : هر گاه سر دفتر  صدور اجرائیه با اشکالی روبرو شود باید از صدور آن خودداری کرده و با طرح صحیح اشکال از ثبت محل استعلام و کسب تکلیف نماید و ثبت محل مکلف است او را راهنمائی کند وهرگاه ثبت محل هم با اشکال مواجه شود از ثبت منطقه کسب تکلیف خواهد نمود .
با توجه به مطالب فوق در این خصوص 3 نوع تخلف متصور می باشد .
1-امتناع از ثبت واقعه ازدواج هر چند دلیل امتناع کتباً به متقاضی اعلام شده باشد ولی موضوع از مسائل نظری بوده و واقعاً باید سند تنظیم می شده در این مورد بنا به بند( 6 شق ب ماده 29) «آ.ب.4» و بند 3 شق الف تبصره 32 قانون بودجه سال 1381 متخلف به جریمه نقدی از ده هزار تومان تا صد هزار تومان محکوم خواهد شد .
2-در صورتیکه سر دفتر از ثبت سند امتناع کند و دلیل امتناع را به متقاضی تسلیم نکند و یا نوشته فاقد دلیل باشد مطابق بند 2 شق د ماده 29 «آ.ب.4» به انفصال موقت از 6 ماه تا 2 سال محکوم خواهد شد .
3-ثبت سند بدون استعلام از ثبت در مواردیکه تکلیف به استعلام دارد . در این مورد سردفتر مطابق بند 7 شق ج ماده 29 «آ.ب.4» به 3 الی 6 ماه انفصال موقت محکوم خواهد شد .

3- مسائل مربوط به شخص زوجین


به این دسته از موانع در قوانین و مقررات ثبتی خیلی پرداخت نشده که البته این مسئله کاملاً به جا بوده چرا که علی الاصول این دسته از مسائل عمدتاً در حیطه و قلمرو قوانین ماهوی نظیر قانون مدنی می باشد. ما انشاء الله در نوشتاری جداگانه به کلیه مسائل ماهوی مربوط به دفاتر ازدواج خواهیم پرداخت . از آنجا که در این کتاب ما هدفمان بحث در مورد مسائل شکلی دفاتر ازدواج می باشد،. توضیح مشروح و مفصل راجع به این تیتر را به نوشتاری جداگانه موکول می کنیم . صرفاً از باب اینکه سعی در غور و مداقه در قوانین و بخشنامه های ثبتی را کامل کرده باشیم، آنچه از موانع ثبت که مربوط به خود زوجین که در این قوانین و بخشنامه ها آمده را ذیلاً ذکر می کنیم که البته به هر کدام به فراخور موضوع در فصول دیگر این کتاب پرداخته شده است :
به حکم ماده 57 «ق.ث.ا.اک» مسئول دفتر نباید معاملات اشخاص را که مجنون یا غیر رشید یا به نحوی دیگر از انحاء قانونی ممنوع از تصرف هستند ثبت نماید، مگر اینکه معامله به وسیله قائم مقام قانونی اشخاص مزبور واقع شود .36
به موارد ازدواج مجنون و غیر رشید و مسائل قائم مقام قانونی آنان، در مباحث گذشته مفصل پرداخته شده ، اما نکته ای که در اینجا لازم به ذکر به نظر می رسد : جمله دیگر اشخاصی که به نحوی از انحاء قانونی ممنوع از تصرف می باشد مبهم می باشد و اگر منظور مثلاً صغار باشد این جمله هم در مورد معاملات و هم در مورد واقعه ازدواج و به طور کلی همه عقود صدق می کند اما اگر منظور از ممنوعین از تصرف مثلاً ورشکستگان باشند این جمله در مورد واقعه ازدواج صدق نمی کند . زیرا از نظر شرعی و قانون اصل بر آن است که همه می توانند ازدواج کنند مگر کسانی که نص صریح بر ممنوعیت ازدواج آنها وجود دارد و چنین نص صریحی در مورد ممنوعیت از تصرف در اموال مثل ورشکستگان وجود ندارد .

 برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر


32- لازم به ذکر است جلد اول «ق.م» در مورد اموال در سال های قبل از تصویب جلد دوم «ق.م» به تصویب رسید ه بود.
1032-33 «ق.م»: قرابت نسبی به ترتیب طبقات ذیل است : 1– پدر و مادر اولاد و اولاد و اولاد  2- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها 3- اعمام و عمات و اخوان و خالات و اولاد آنها در هر طبقه درجات قرب و بعد قرابت نسبی به عده نسل ها در آن طبقه معین می گردد، مثلاً در طبقه اول قرابت پدر و مادر با اولاد در درجه اول و نسبت اولاد با اولاد در درجه دو خواهد بود و هکذا در طبقه دوم قرابت برادر و خواهر و جد و جده در درجه اول از طبقه دوم. اولاد برادر و خواهر و جد پدر در درجه دوم از طبقه دوم خواهد بود و در طبقه سوم قرابت عمو و دائی و عمه و خاله در درجه اول از طبقه سوم و درجه اولاد آنها در درجه دوم از آن طبقه است .
 34-  در این باب می توان گفت قانون ثبت ، نسبت به قانون مدنی ، قانون خاص می باشد . از آنجا که قانون عام قانون خاص را نسخ نمی کند به نظر نگارنده مقررات وضع شده در قانون ثبت ارجح بوده است .
35-  از مصادیق این موازین قانون می توان به موارد مذکور در فصل سوم کتاب نکاح در قانون مدنی یعنی موانع نکاح را نام برد برای مثال ازدواج با اقارب مذکور در این فصل از موارد مخالفت با قوانین و اخلاق حسنه می باشد این موانع 13 مورد می باشد از قرار قرابت نسبی ، قرابت رضاعی ازدواج با دختر خواهر زن یا دختر برادر زن بدون اذن همسر، ازدواج با زن شوهر دار، و زنای با زن شوهر دار که موحب حرمت ابدی است ،کفر، طعان ،احرام ،لواط ،3 طلاقه و1 طلاقه و ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با زن خارجی می باشد که البته مورد آخر از موازین شرعی نیست بلکه بنا به  مصالح روز جامعه در نظر گرفته شده.  در عوض مواردی را نیز می توان ذکر کرد که در متون فقهی قید گردد ولی در متون قانونی ما از آنها ذکری به میان نیامده، مثلاً حرمت ازدواج دائم با وجود 4 همسر دائمی از مصادیق مخالفت با قوانین می توان موارد دیگری را در جای جای قانون مدنی نام برد برای مثال شرایط مندرج در مواد 1068-1069-1070-1072-1073-1074  -1076 -«ق.م» عدم ایجاد شرایط مندرج در هر یک از این مواد موجب منع سردفتر از ثبت واقعه ازدواج می باشد . مثلاً ماده 1068 «ق.م» می گوید ( تعلیق در عقد موجب بطلان است از این ماده این نتیجه گرفته می شود که اگر عقدی معلق باشد سر دفتر به هیچ وجه نمی تواند آن عقد را ثبت کند .

36-  به موجب ماده 29 «ق.د.ا.ر.ک.س.د» مواد 41 تا 49 «ق.ث.ا.ا.ک» در مورد دفاتر ازدواج و طلاق هم جاری می باشد .

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن

اجرای مفاد سند ازدواج

موارد منع ثبت ازدواج

مسائل مربوط به شرایط ضمن عقد ازدواج

سردفتر

مسائل مربوط به مهر در زمان ثبت واقعه ازدواج

از جمله عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند

 

سردفتر


سردفتر

سر دفتر ، پس از نهاد قضا، نهاد تنظیم کنندگان سند از قدیمی ترین نهادهای حقوقی در ایران باستان خصوصاً ایران پس از ظهور اسلام محسوب می‌شوند. این نهاد در تمام اعصار تاریخی پس از اسلام مورد توجه خاص قرارداشته و مقررات آن مکرراً دستخوش تحول گردیده‌است. در جامع‌التواریخ خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی مقررات خاص برای امر تنظیم اسناد تدوین و برای نخستین بار ایجاد دفتر ثبت معاملات پیش بینی گردید. ولی این امر مهم تا ظهور مشروطه نهادینه نگردید.

سردفتر (یا سردفتردار) شخصی است که اداره امور دفاتر اسناد رسمی یا دفاتر ازدواج و طلاق را بعهده دارد.

دفتر اسناد رسمی (یا دفترخانه یا محضر) نهاد مدنی وابسته به قوه قضائیه ایران برای تنظیم و ثبت رسمی اسناد است که بصورت مستقل و بدون وابستگی مالی به حاکمیت سیاسی اداره می‌شود. دفاتر اسناد رسمی توسط سازمان بازرسی کل کشور، سازمان ثبت اسناد واملاک، اداره کل ثبت استان‌ها، وزارت امور اقتصادی و دارایی و بازرسی کانون سردفتران و دفتر یاران به طور مرتب بازرسی می‌شوند. یعنی یکی از بیشترین نظارت‌ها در بین تمامی دستگاه‌ها بر این صنف اعمال می‌شود.

سردفتر در دفاتر اسناد رسمی بر طبق قانون، تمامی معاملات، اسناد رسمی و خواسته های حقوقی افراد را ثبت کرده و گواهی می کند. سردفتران بنا به پیشنهاد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور انتخاب می شوند. سازمان ثبت باید برای انتصاب سردفتران اسناد رسمی نظر مشورتی کانون سردفتران و دفتریاران را نیز جلب نماید.

دفاتر ازدواج و طلاق از نهادهای تخصصی مدنی هستند که بخشی از وظایف اجرایی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور را انجام می‌دهند. این دفاتر از نظر مالی مستقل هستند و به طور خصوصی اداره می‌شوند.

سردفتر دفاتر ازدواج و طلاق کلیه امور مربوط به ثبت ازدواج، طلاق یا هر دو را به صورت شرعی و قانونی انجام می دهد.

در ادامه اطلاعات کاملی از وظایف، دانش و مهارت لازم، تحصیلات لازم و نحوه ورود به شغل، بازارکار و آینده شغلی و میزان درآمد سردفتران ارائه می شود.


وظایف سردفتری

تنظیم و ثبت کردن اسناد مالی و غیرمالی مطابق مقررات و قانون (مانند سند مالکیت منزل، زمین، ماشین و …، وثیقه نامه، اجاره نامه و …)
بررسی هویت طرفین معامله با بررسی و کنترل اسناد لازم برای احراز هویت
دادن سواد مصدق یعنی رونوشت گواهی شده از اسناد ثبت شده به اشخاصی که طبق مقررات حق گرفتن آن را دارند و آن اشخاص عبارتند از متعاملین و اشخاص ذینفع وکسانی که دادگاه دستور اعطای رونوشت سندی را به آنها داده است .
تصدیق صحت امضا یا گواهی امضای اشخاص برای مصون ماندن از تردید و انکار
قبول و حفظ اسنادی که به امانت می گذارند مانند وصیت نامه

وظایف سردفتر دفاتر ازدواج و طلاق

    تنظیم و آماده سازی مدارک مورد نیاز قبل از ازدواج وطلاق
    دادن معرفی نامه برای انجام آزمایش خون قبل از ازدواج
    توضیح شرایط ضمن عقد یا طلاق برای دو طرف
    خواندن صیغه عقد و طلاق
    انجام امور ثبت رسمی و قانونی ازدواج و طلاق
    مهارت و دانش مورد نیاز
    آشنایی با کلیه قوانین حقوقی و ثبتی کشور
    داشتن ارتباطات اجتماعی مناسب
    قابل اعتماد و امانت دار بودن
    داشتن دقت زیاد و توجه به جزئیات
    داشتن حس مسئولیت پذیری
    تحصیلات لازم و نحوه ورود به شغل سردفتری
    سردفتری- افراد زیر می توانند با طی مراحل مربوطه وارد شغل سردفتری اسناد رسمی شوند :
    اشخاصی که دارای لیسانس حقوق در رشته قضایی یا فقه در رشته الهیات باشند.
    کسانی که دارای دو سال سابقه خدمات قضائی یا وکالت پایه یک دادگستری باشند.
    سایر افراد دارای مدرک لیسانس بشرط داشتن سه سال سابقه دفتریاری (دفتریار معاون دفترخانه و نماینده ثبت است)
    اشخاصی که از مراجع مسلم دارای تصدیق اجتهاد طبق آئین نامه ای که به تصویب وزارت دادگستری می رسد باشند.
    دفتریارانی که دارای گواهی قبولی امتحان مخصوص سردفتری و دفتریاری موضوع شق سوم ماده ۱۰ قانون دفتر اسناد رسمی مصوب ۱۳۱۶  باشند به شرط داشتن ۵ سابقه دفتریاری.
    دفتریارانی که دارای دیپلم کامل متوسطه باشند به شرط داشتن هفت سال سابقه دفتریاری اول
    دفتر یاران اول که در تاریخ تصویب این قانون شاغل بوده و ۱۵ سال سابقه دفتریاری اعم از متناوب مستمر داشته باشند.
    لازم به ذکر است سن سردفتران اسناد رسمی در بدو اشتغال نباید از ۲۴ سال کمتر و از ۵۰ سال بیشتر باشد.

انتصاب سردفتران از راه های زیر صورت می گیرد :

۱-  از طریق آزمون سالانه ی سردفتری در شرایطی که  :

در اثر افزایش جمعیت، یا افزایش تعداد معاملات طبق شرایط مندرج در قوانین نیاز به تاسیس دفترخانه جدید وجود داشته باشد

یا اینکه بدلیل انفصال دائم از خدمت، یا عدم معرفی جانشین توسط سردفتر یا وارثین وی دفترخانه‌های فاقد سردفتر در کشور وجود داشته باشند.

در شهریور ماه هر سال آگهی آزمون سردفتری اسناد رسمی در برخی روزنامه‌های کشور منتشر می‌شود که افراد واجد صلاحیت از طریق آزمون، انتخاب و انتصاب می شوند .افراد در صورت قبولی در این آزمون، گزینش و طی مراحل کارآموزی سردفتر اسناد رسمی می شوند.

۲-  از طریق معرفی جانشین از طرف سردفتری که در شرف بازنشستگی است.

چون واجد صلاحیت بودن سردفتران امری مهم تلقی می‌شود لذا قانون گذار سعی نموده که از ظرفیت و تجربه خود سردفتران نیز برای انتخاب سردفتران جدید واجد صلاحیت و مورد اعتماد استفاده نماید. به همین دلیل است که سردفتر صرفا در زمان رسیدن به بازنشستگی پایان دوره خدمتی و اوج تجربه کاری حق معرفی جانشین را دارد.

این موضوع باعث می‌شود که تغییر مدیریت ناگهانی دفترخانه در کار ارباب رجوع ایجاد اختلال ننماید و کارکنان و پرسنل دفترخانه امنیت شغلی بیشتری احساس نمایند. چنانچه فرد معرفی شده موفق به جلب موافقت قوه قضاییه شود، بعنوان جانشین سردفتر بازنشسته در دفترخانه منصوب خواهد شد. البته در بسیاری از موارد امتیاز سردفتری سردفتران فوت شده یا در شرف بازنشستگی، به افراد تایید شده از سوی قوه قضاییه با مبالغ نسبتا بالایی، فروخته می شود.

برای ورود به شغل سردفتری دفاتر ثبت ازدواج و طلاق، افراد با تحصیلات زیر می توانند اقدام کنند :

    دارندگان مدرک کارشناسی یا بالاتر در رشته حقوق ، علوم ثبتی ، الهیات و معارف اسلامی ( گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی )
    دارندگان گواهی پایان سطح با تایید شورای مدیریت حوزه علمیه قم
    دارندگان گواهی افتاء از مراجع مسلم اهل سنت که به تایید رییس قوه قضاییه رسیده باشد.
    روحانیونی دارای حداقل مدرک تحصیـلی کارشناسی در رشتـه های ادبیات ( زبان فارسی و عرب ) ، فقه و اصول ، تفسیر ، علوم قرآنی ، حدیث ، الهیات و معارف اسلامی
    سازمان ثبت اسناد و املاک کشور هر سال آزمونی کتبی برای سردفتری ازدواج و طلاق برگزار می کند که افراد دارای شرایط لازم می توانند در آن شرکت کنند.
    علاوه بر مدرک تحصیلی، سایر شرایط لازم برای شرکت در آزمون سردفتری دفاتر ازدواج و طلاق، تدین به دین مبین اسلام، اعتقاد و تعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران و اصل مترقی ولایت فقیه و قانون اساسی، ملتزم به احکام شرعی، دارا بودن حداقل ۲۵ سال شمسی، حسن شهرت، توانایی انجام کار و داشتن کارت پایان خدمت یا معافیت دایم از خدمت نظام وظیفه ی عمومی می باشد.
    سردفتر طلاق از بین سردفتران شاغل که حداقل ۵ سال سابقه داشته باشند و یا افرادی که علاوه بر شرایط مقرر در این نظامنامه دارای ۳۰ سال باشند انتخاب خواهند شد.
    افراد واجد شرایط می توانند با قبولی در آزمون و طی مراحل گزینش و کارآموزی ، با داشتن امکانات مالی کافی دفاتر خود را راه اندازی کنند.  معمولا در این بخش افراد ابتدا سردفتر ازدواج می شوند و پس از کسب تجربه و قبولی در آزمون می توانند سردفتر طلاق شوند.
    لازم به ذکر است که خانم ها نمی توانند در آزمون سردفتری شرکت کرده و سردفتردار (چه دفاتر ازدواج و طلاق و چه دفاتر اسناد رسمی) شوند.

میزان درآمد سردفتران

سردفتری- درآمد سردفتران با توجه به عواملی از جمله محل دفتر، میزان معاملات و … متفاوت است. برخی از دفترخانه ها درآمدهای ناچیز و برخی درآمدهای کلان دارند.

در چند سال قبل تعداد زیادی سردفتر جدید مجوز کار دریافت کرده اند تا این درآمدهای کلان به طور متعادل بین همه دفاتر اسناد رسمی تقسیم شود. اما این کار موثر نبود تا جایی که برخی دفاتر اسناد رسمی، آن هم دفترخانه‌های واقع در تهران و برخی از شهرها، اگر سهمیه انتقال اسناد دولتی به ایشان نرسد، رسماً باید محل کار خود را تعطیل کرده و به دنبال کار مناسب‌تری بگردند.

به طور کلی در دوره های رونق خرید و فروش خانه، مشاسین، ویلا و … کار بیشتر این افراد نیز از رونق خوبی برخوردار می باشد. برعکس در هنگام رکود، صاحبان عمده دفترخانه‌های اسناد رسمی کشور از آینده شغلی خود به شدت نگران هستند.

با توجه به ممنوعیت سردفتران اسناد رسمی از انجام امور تبلیغاتی و ممنوعیت از اشتغال به امور تجارت و شغلهای دیگر قاعدتاً حکومت می بایست حداقل های هزینه معیشت این صنف را تضمین نماید که در عمل این اتفاق رخ نمی دهد.  این درحالی است که بسیاری از سردفتران اسناد رسمی، حتی برای تأمین مالی نیازهای اولیه خود یعنی مکان، کارمند، آبدارچی و تجهیزات دفترخانه- به خصوص در دوران رکود – با مشکل روبه‌رو هستند.

برخی دفاتر اسناد رسمی که به روش‌های گوناگون توانسته‌اند انحصار نقل و انتقال اسناد بانک‌های دولتی و خصوصی را برای خود بگیرند، از درآمد بسیار کلان و هنگفتی برخوردارند.

بنا بر تصوری که میان مردم است، صاحبان دفاتر اسناد رسمی با این همه هزینه انتقال سند قطعا دارای درآمدهای کلان هستند؛ حال آن‌که از کل هزینه انتقال سند، مبلغ نسبتا کمی به عنوان حق‌التحریر دفاتر اسناد رسمی منظور می‌شود .

وجوهی که معمولا در دفاتر اسناد رسمی وصول می‌شود عبارتند از :

    حق التحریر طبق تعرفه مقرر وزارت دادگستری.
    حق الثبت به ماخذ ماده ۱۲۳ قانون اصلاحی قانون ثبت.
    مالیات و حق تمبر برابر مقررات مالیاتی.
    سایر وجوهی که طبق قوانین وصول آن به عهده دفترخانه محول است.

شخصیت های مناسب این شغل سردفتر

در یک انتخاب شغل صحیح و درست، عوامل مختلفی از جمله ویژگی های شخصیتی، ارزش ها، علایق، مهارت ها، شرایط خانوادگی، شرایط جامعه و … برای هر فرد باید در نظر گرفته شوند. یکی از مهم ترین این عوامل ویژگی های شخصیتی می باشد. شناخت درست شخصیت هر فرد فرآیندی پیچیده و محتاج به تخصص و زمان کافی است. البته هر فردی ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد، حتی افرادی که به نوعی تیپ شخصیتی مشابه دارند، باز هم در برخی موارد با یکدیگر متفاوت هستند.

به طور کلی همیشه افراد موفقی از تیپ های شخصیتی مختلف در تمام مشاغل هستند و نمی توان دقیقا اعلام کرد که فقط تیپ های شخصیتی خاصی هستند که در این شغل موفق می شوند. اما طی تحقیقاتی که صورت گرفته تیپ های شخصیتی ای که برای این شغل معرفی می شوند، عموما این کار را بیشتر پسندیده و رضایت شغلی بیشتری در آن داشته اند.

منبع:e-estekhdam.com

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن

اجرای مفاد سند ازدواج

موارد منع ثبت ازدواج

مسائل مربوط به شرایط ضمن عقد ازدواج

سردفتر

مسائل مربوط به مهر در زمان ثبت واقعه ازدواج

از جمله عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند

 

مسائل مربوط به مهر در زمان ثبت واقعه ازدواج

مسائل مربوط به مهر

مسائل مربوط به مهر در زمان ثبت واقعه ازدواج

مقصود آنست که ما در اینجا فقط مسائلی از مهر را مطرح می کنیم که در موقع ثبت واقعه ازدواج باید رعایت شود ونه مسائلی از آن، که در زمان اجرای مهریه و یا طلاق مطرح می شود. حال ببینیم این مسائل کدامند؟ از یک نقطه نظر خاص می توان این مسائل را به دو قسمت تقسیم کرد:

الف : برخی از بخشنامه ها مربوط است به احاله برخی تکالیف به سران دفاتر اسناد رسمی ( گرچه این مسائل مربوط به واقعه ازدواج بوده و علی الظاهر باید به عهده سر دفتر ازدواج گذاشته شود) این تکالیف به طور خلاصه مربوط است به ازدیاد مهریه و اقرار به وصول یا انتقال مهریه.
حال بخشهای مربوط را با هم مرور می کنیم:
در خصوص اینکه ثبت توافق زوجین در ازدیاد مهریه وظیفه سر دفتر ازدواج است یا سر دفتر اسناد رسمی به دستور قسمت اخیر بند 151 مجموعه بخشنامه های ثبتی، چنانچه به علل مختلف زوج در مقام ازدیاد مهریه زوجه برآید، این عمل باید به موجب اقرار نامه رسمی صورت گیر د که در دفتر خانه اسناد رسمی به ثبت می رسد. چون با توجه به تصریح ماده 113 قانون مالیات بر درآمد و اینکه اساساً مهریه در اصل وهنگام ثبت در دفتر ازدواج نیز از تعلق حق الثبت معاف است، در مورد اینکه ثبت اقرار به وصول یا انتقال صداق به عهده سر دفتر ازدواج است و یا سر دفتر اسناد رسمی بند 53 مجموعه بخشنامه های چنین استدلال می کند « با توجه به ماده 1287 قانون مدنی اقرار کتبی موقعی رسمی است که برابر این ماده در دفاتر اسناد رسمی یا نزد مامورین رسمی در حدود صلاحیت آنان واقع یا ثبت شده باشد. چون در عمل مشاهده شده است که زوجه به دفتر خانه ازدواج مراجعه و اقرار به وصول صداق کرده یا ابراء ذمه نموده و مراتب را در ملاحظات ثبت واقعه منعکس می کند و چون ثبت اقرار با توجه به صراحت  ماده قانون 2 ازدواج و ماده 2 نظامنامه قانون مذکور به شرح مزبور رسمیت ندارد و سند عادی محسوب است و در نتیجه مشکلاتی از نظر صدور اجرائیه پیش میآید. برای جلوگیری از این مشکلات اکیدأ به دفاتر ازدواج ابلاغ می شود که از ثبت اقرار به وصول صداق خودداری کرده و مراجعین را برای تنظیم اقرار نامه رسمی به دفاتر اسنادرسمی راهنمایی کنند». پیرو همین بخشنامه، بخشنامه های دیگری مقرر می دارد:
در کلیه امور انتقال صداق و نیز در مورد اقرار به وصول صداق که در غیر دفتر ازدواج مربوطه صورت می گیرد باید بدواً بقای حق زوجه از دفتر ازدواج مربوطه استعلام شود. همچنین است در مورد ثبت طلاق خلع و مبارات که پس از ثبت انتقال به شرح بالا مراتب بایستی ظرف 24 ساعت به دفتر ازدواج مربوطه اعلام و رسید اخذ شود. ( بند 152 مجموعه بخشنامه های ثبتی ).
ب – مسائل مربوط به زمانیکه مهریه مال غیر منقول توافق شده است: واضح است که چنانچه مهریه آنگونه که رایج است مال منقول باشد ثبت آن مشکل چندانی ندارد و کافی است در صفحه مربوطه سند نکاحیه (یعنی صفحه پنجم آن ) قید و به امضای زوج، زوجه و پدر زوجه برسد.
اما چنانچه مهریه غیر منقول باشد، رعایت برخی تشریفات نیز لازم می آید. موضوع این تشریفات خلاصه می شود در یک ماده قانونی و یک بخشنامه:
به دستور ماده 4 «آ.م.ث.ا.ط» در مواردی که اموال غیر منقول مهر قرار داده می شود برای اینکه سند ازدواج نسبت به ملک هم رسمیت حاصل نماید اگر ملک ثبت شده باشد و صاحب دفتر ازدواج دارای دفتر اسناد رسمی هم باشد بایستی ورقه ازدواج را در دفتر اسناد رسمی هم مطابق مقررات ثبت نموده و خلاصه آن را مطابق مقررات ، قانون و نظامنامه ثبت تهیه نموده  و آن را به دفتر املاک بفرستد و اگر ملک ثبت نشده باشد بایستی سند ازدواج را در دفتر اسناد رسمی ثبت کند و در صورتیکه صاحب دفتر ازدواج دارای دفتر اسناد رسمی نباشد بایستی سند ازدواج را تحت مسئولیت به یکی از دفاتر اسناد رسمی حوزه خود و اگر در آن حوزه، دفتر اسناد رسمی نباشد به یکی از دفاتر اسناد رسمی حوزه مربوطه ارسال دارد تا مطابق مقررات به ثبت برسد و البته در همه این موارد حق الثبت قانونی ملک برای ثبت در دفاتر اسناد رسمی اخذ خواهد شد.
بند 153 بخشنامه تقریباً همین تشریفات را با اندکی تغییرات و اضافات مقرر می دارد:
در مورد صداق غیر منقول باید قبلأ وضعیت ملک از ثبت محل استعلام شود با وصول پاسخ و نبودن اشکال اقدام به ثبت واقعه گردد. اگر سر دفتر دارای دفتر اسناد رسمی باشد بایستی عین قباله را مانند سند رسمی در دفتر اسناد رسمی ثبت و امضاء کند و گر نه قباله را به نزدیکترین دفتر اسناد رسمی بفرستند تا سر دفتر آن را عیناً در دفتر اسناد رسمی ثبت و امضاء کرده و در ظهر قباله شماره و تاریخ ثبت دفتر را ذکر و امضا نماید، سپس خلاصه مربوطه را برابر مقررات به ثبت محل بفرستد. برای ثبت واقعه ازدواج و طلاق در دفتر اسناد رسمی به شرح بالا باید هزینه قانونی ثبت هم ارسال شود به هر حال تسلیم قباله به متعاقدین قبل از ثبت آن در دفتر اسناد رسمی به شرح فوق ممنوع می باشد.
لازم به ذکر است در مورد صداق غیر منقول حتی اجرای آن نیز مقرراتی جدای از مقررات صداق منقول دارد،که در مبحث مربوطه ذکر خواهد شد.

برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

از جمله عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند


از جمله عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند عبارت اند از :



- عدم شناخت و آگاهي به اصول زندگي مشترک

« توانايي» در« دانايي » است . براي ازدواج و زندگي مشترک موفق ، کسب دانايي هايي لازم است و مانند هر امر ديگري بايد مهارت هاي مربوط به آن را کسب کرد و در فرآيند زندگي مشترک به کاربرد . در برخي از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به يکديگر، عدم آگاهي نسبت به اهداف و انگيزه هاي ازدواج ، بي انصافي ها، پيش داوري ها، فريبکاري ها ، عدم احساس مسئوليت و بي توجهي به اصول اخلاقي ، بنياد خانواده متزلزل مي شود.مهمترين عاملي که موجب آسيب پذيري خانواده مي شود، عدم شناخت و انحراف از هدف هاي ازدواج  است. زن و شوهري که هدف هاي ازدواج و تشکيل خانواده را نشناخته اند و يا فراموش کرده اند، در کدام مسير حرکت مي کنند؟ کدام روش و وسيله را براي نيل به کدام هدف انتخاب مي کنند؟ هنگامي که راجع به خانواده صحبت مي شود، معمولا زن ها و شوهرها به گونه اي برخورد مي کنند که گويا همه چيز را درباره خانواده مي دانند. هرکس به خود اجازه مي دهد راجع به خانواده اظهار نظر کند و چون هرکس در خانواده رشد کرده ، تصور مي کند دانش  و آگاهي لازم را دارد. در حالي که اين طور نيست و براي انجام هر کاري و ايفاي هر نقشي به آموزش ، کارآموزي و مهارت آموزي نياز است. براي ايفاي نقش يک همسر موفق  و توانا بايد مهارت ها و آگاهي هاي لازم را کسب کرد . از اين رو توصيه مي شود با شرکت در جلسه هاي آموزشي و مطالعه کتاب هاي مربوط به تعليم و تربيت  ، روان شناسي  و جامعه شناسي خانواده ، آيين همسرداري و نظاير آن ، به دانش و مهارت خود بيفزاييد و از اين طريق تعادل و سلامت خانواده را حفظ کنيد.

- سست شدن باورهاي مذهبي

شايد مهمترين عاملي که بنياد خانواده را تهديد مي کند، سست شدن باورهاي مذهبي  و اصول اخلاقي  و فقدان معنويت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غياب يکديگر به گونه اي برخورد کنند که خدا غايب است، با دست خود کانون خانواده را به سوي تزلزل و نابودي سوق داده اند .

يکي از رسم هاي پسنديده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر مي رسد اين رسم به معني آن است که زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و آنچه را که قرآن گفته عمل مي کنند و قرآن را در زندگي و پيوند مشترک خود حاکم و داور قرار مي دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان مي دانند . حال چنانچه اين وضعيت تغيير کند و اين اعتقادات و باورها سست شود و از بين برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر مي افتد. زماني که ارزش ها، نگرش ها و باورهاي حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبي ، مصلحت گرايي، ماده گرايي و سودطلبي استوار باشد، بي شک روابط انساني از معنويت تهي مي شوند. اين نوع روابط بسيار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعيتي خاص مانند بي پولي ، تنگدستي ، بيماري ، کهولت و افزايش سن و نظاير آن از درون متلاشي مي گردد و با هر بهانه اي از هم مي گسلد .

-عدم صداقت و فريبکاري

جوهر روابط سالم ميان زن و شوهر صداقت است . صداقت  اعتماد را بنياد مي نهد. زن يا شوهري که با همسر خود صادق  نيست و با دادن وعده و وعيدها مي خواهد زندگي کند ، با رفتار خود کانون گرم و صميمي خانواده را دچار تزلزل مي کند. زن و شوهري که از واقعيت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخيلات زندگي مي کنند ، آيا مي توان گفت که زندگي زناشويي  موفقي خواهند داشت ؟ گاهي اوقات پنهان کردن حقايق ( مخفي کاري ) و فريب دادن ( فريب کاري ) موجب مي شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسيب ببيند.

براي مثال شوهر يا زن ، آمد و شد، معاشرت ها، درآمد و هزينه خود و نظاير آن را از يکديگر پنهان مي کنند. غافل از آن که روزي اين حقايق آشکار و منجر به تيرگي روابط بين آنان خواهد شد . اين گونه رفتارها به صورت عوامل نهفته در زندگي مشترک باقي مي مانند و چنانچه زوجين بدان توجه نکنند ، زمينه هاي از هم گسيخته شدن بنياد خانواده  را فراهم مي کنند.

-عدم توجه به نيازهاي همسر

 زوج هاي موفق  کساني هستند که در صدد ارضاي نيازهاي همسر خود مي باشند. بنابراين هر زن يا شوهرش وظيفه دارد نيازهاي جسمي و روحي همسرش را بشناسد و در مقام ارضاي آنها برآيد.ارضاي نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ايجاد امنيت رواني زوجين منجر مي شود و در نتيجه سلامت خانواده تأمين مي گردد. براي مثال هر انساني نياز به « امنيت »، «محبت» ، «توجه و احترام » دارد. لذا هرگاه اين گونه نيازها از طرف همسر تأمين نشود ، فرد احساس ناامني رواني مي کند و بهداشت رواني خانواده  مختل مي شود.

بديهي است توجه به نيازهاي همسر، فقط به نيازهاي زناشويي ختم نمي شود. احترام و پذيرش ، نگاه مهربان به يکديگر، در کنار هم حضور داشتن ، در فعاليت هاي مشترک شرکت کردن ، و نظاير آن نشانه توجه به نيازهاي همسر است .

- ابهام و افراط در انتظارها

به طورمعمول مشخص کردن انتظارها در روابط ، باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مي شود. در خانواده هايي که انتظارهاي متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسيب پذيراست و زوجين دقيقاً نمي دانند نسبت به يکديگرچه و ظايفي به عهده دارند. براي مثال وقتي وارد خانه مي شويد ، انتظار داريد با شما چگونه برخورد شود؟ آيا تا به حال به همسرتان گفته ايد که چه انتظارهايي از او داريد ؟ آيا از همسرتان انتظار داريد به شما احترام بگذارد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ، آيا شما هم وظيفه خودتان مي دانيد که به همسرتان احترام بگذاريد؟ به همين ترتيب آيا انتظار داريد همسرتان شما را دوست داشته باشد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ،آيا شما هم همسرتان را به قدر خودتان دوست داريد؟

در هر صورت تفاوت و تعارض در انتظارات موجب مي شود فضايي نامساعد و کينه توزانه به وجود آيد. گاهي اوقات داشتن توقعات بيش از حد از همسر، مثل اين که انتظار داشته باشيم او همچون فرشته باشد ، يا معلومات بسياري داشته باشد ، يا در نظم و ترتيب سرآمد ديگران به حساب آيد، سلامت خانواده را در معرض تهديد قرار مي دهد.
منبع:akairan.com

 

الگويي براي انتخاب همسر

الگويي براي انتخاب همسر

 ما براي خيلي چيزها الگو داريم ولي الگويي براي انتخاب همسر نداريم؛ اينکه بدانيم چطوري با کسي که انتخاب مي کنيم حشر و نشر بيشتر و بهتري داشته باشيم. اجازه بدهيد اينکه چه موردهايي براي ازدواج مناسب هستند را يک بار با هم مرور کنيم.

ما براي خيلي چيزها مثل سفر و خريد الگو داريم ولي الگويي براي انتخاب همسر و الگوهاي ارتباطي نداريم؛ اينکه بدانيم چطوري با کسي که انتخاب مي کنيم حشر و نشر بيشتر و بهتري داشته باشيم.

وقتي در يک مهماني کسي آشنايي و علاقه مندي نشان مي دهد يا يکي خانم الف را به خانم ب معرفي مي کند، بايد ديد که بعد از اين مرحله چه اتفاقي مي افتد که دوستي آنها بيشتر مي شود. نکته اين است که اين حالت خيلي کم اتفاق مي افتد، حتي براي دو نفر با چنين مشخصاتي. کمي به خاطرت چند سال گذشته تا مراجعه کنيد، ببينيد چند وقت يک بار يک فرد جديد به جمع دوستانتان اضافه مي شود.

معمولا هر دو سال يا سه سال يک بار؛ که آن هم تازه در مورد آدم هاي برونگراست که ارتباط خوبي با ديگران برقرار مي کنند. وقتي در مورد همجنس که خيلي از نگراني ها و تابوهاي اجتماعي وجود ندارد، تا اين حد تبديل شدن يک رابطه دوستانه اوليه به يک رابطه مداوم به سختي اتفاق مي افتد، طبيعي است که به همان ميزان در ارتباط با يک غيرهمجنس، چه به عنوان يک همکار يا براي ازدواج کار دشوارتر است.

براي حل اين مساله بايد به اين سوال پاسخ بدهيم که ما چه الگويي براي ارتباط موثر با ديگران داريم؟ سوالي که يک جواب ساده دارد: «نداريم». وضعيتي که کار را براي انتخاب و ازدواج پيچيده تر مي کند و ما را با آدم هايي مواجه مي کند که هميشه از پيدا نشدن موقعيت گله دارند، مثل ماهيگيري که وقت ماهيگيري حواسش به گوشي موبايلش است!

اجازه بدهيد اينکه چه موردهايي براي ازدواج مناسب هستند را يک بار با هم مرور کنيم، شايد به يک توافق جمعي برسيم.

چه موردهايي خوب نيستند؟

آدمي که هرج و مرج عاطفي دارد، يا آدم شلي که هنوز توجه مردان و زنان به نظرش خيلي بزرگ ديده شود. اين دومي هنوز بچه است، چون اين حالت تا حدي طبيعي است و لزوما جاي اشکال نيست. شما ممکن است از توجه خوشت بيايد اما اگر قرار باشد آدم با کوچکترين اتفاق و توجه جنس مخالف اشتغال ذهني پيدا کند، معلوم نيست که در آينده، حتي بعد از ازدواج با بهترين گزينه ممکني که در نظر دارد، چه اتفاقي برايش بيفتد.

همچنين، آدمي که اين اختلالات را داشته باشد، دردسرساز و حتي خطرناک است: خودشيفتگي، مهرطلبي مفرط، خودکم بيني، کمال طلبي افراطي و ...؛ نکته مهم اينکه، بعضي وقت ها در يک موقعيت اجتماعي از کسي خوشمان مي آيد؛ مثلا همکاري که شرايط کاري خوبي با او داريم، ولي اين دليل نمي شود او همسر خوبي هم براي ما باشد.

البته با يک احساس خوب جلو رفتن بهتر از خنثي جلو رفتن است ولي خطر اين است که فکر کنيد چون او مثلا در محيط کار خيلي آقا و جنتلمن است، در زندگي هم همين است. در صورتي که ممکن است در زندگي خيلي انسان بي مبالاتي باشد. در واقع، ممکن است او آدم خوب موقعيت مشترک باشد، نه زندگي مشترک.

يک نکته کنکوري هم اينکه، مورد بد، کسي است که مجردي خوبي ندارد. قدرت نه گفتن ندارد و آدم هدفمندي نيست. در کار و اشتغال و ساير جنبه هاي زندگي بازنده است. او هر چه در رابطه هاي قبلي باخت بيشتري داشته باشد، چون از نظر عاطفي زخمي است، خطرناکتر است.

غير از اين، ممکن است فقط آدم تک بعدي موفقي باشد. حالا اين تک بعدي بودن مي تواند مالي، تحصيلي، ارتباطي و ... باشد. آدم هايي فکر مي کنند الزاما اين وضعيت قدرت است اما اينطورنيست. توان مهارتي ارتباطي خوب است ولي به اندازه. آدم شلوغ و پري ارتباطي که باعث بشود ارتباط زيادي با مردان و زنان مختلف داشته باشي، سرشلوغي عجيبي برايتان ايجاد مي کند و اين به احتمال زياد باعث مي شود شما آرامشي در ازدواج نداشته باشيد و مورد خوبي نباشيد!

مورد خوب براي من چه کسي است؟

اجازه بدهيد نااميدتان کنم، مورد خوب وجود ندارد! مگر اينکه معلوم کنيد شما خودتان چه کسي هستيد. مثلا يک دختري ازدواج کرده و به انسان غرغرو و بداخلاقي تبديل شده، ولي همين دختر با آدم ديگري خوش اخلاق و خوش برخورد و مهربان است.

واقعيت اين است که اين خانم هر دوي آنهاست. مورد خوب کسي است که دکمه هيولا شدن ما را نزند. ما در بحث سايه هاي شخصيت مي گوييم هر کسي يک هيولايي دارد. يکسري آدم ها هيولاي ما را بيدار مي کنند. گرچه ما خودمان هم بايد خوددار و خويشتن دار باشيم که اين هيولا را اسير کنيم.

اين هيولا ممکن است جنبه ميل به خيانت، عصبانيت يا ... هر چيز ديگري باشد. شايد بپرسيد اصلا مورد خوب با اين همه ويژگي پيدا مي شود؟ جواب هماني است که گفتيم. بايد مورد به مورد و دوطرفه بررسي کرد.

بايد ديد اين دختر خوب در شرايط زندگي پسر من و در مواجهه با او خوب هست يا نه؟ همه چيز بستگي دارد به اينکه او در چه محيطي قرار بگيرد. مثل مواد شيميايي که در محيط هاي متفاوت، عملکردهاي مختلفي دارند. بعضي آدم ها وقتي در زندگي ما هستند شاعر و لطيف مي شويم، حالمان خوب مي شود. يعني آن آدم دکمه خوبي هاي ما را زده ودست روي حالت هاي خوب ما گذاشته. وسواس و کمال گرايي در اين زمينه بحث خطرناکي است. جمع بندي اينکه بايد مورد خوب و مورد خوب من با هم جمع بشود.

بعد با او معاشرت کنيم و صحت و سقم اين خوب بودن را بسنجيم؛ چرا که ازدواج يک خاصيتي دارد که از آدم ها اسطوره زدايي مي کند. شما با بهترين شخص هم که ازدواج کنيد، بعد از شش ماه برايتان عادي مي شود. ازدواج مجاورتي را فراهم مي کند که چيزهاي خوبي دارد، مثل فهم همديگر. مثلا اينکه تو دنياي همسرت را ?? درصد مي فهمي، با ذکر اين نکته ضروري که اقتضاي همسر بودن اين است که تا حدودي همديگر را نفهميد. انتظار بيش از اين ممکن است خطرناک باشد.

همه اينها تاکيد مي کند که بايد در مورد خودمان فکر کنيم و ببينيم چه مي خواهيم؟ شايد تعاريف کلي مورد خوب براي شما فاجعه باشد؛ چرا که ازدواج آن چهره زيباي دست نيافتني را از بين مي برد. به اين علت، مورد خيلي خوب هم بعد از يک مدتي معمولي مي شود.

بعضي آدم ها عرضه و جنبه يک مورد معمولي بودن و داشتن يک چنين موردي را ندارند. کسي که ازدواج خيلي برايش گنده است، خود به خود مورد ازدواج هم برايش خيلي مهم مي شود. بنابراين سقوط احتمالي اش هم خيلي برايش خطرناک و پرريسک مي شود.

کسي که کوچک است، ازدواج را يک فرصت و تغيير فاز در زندگي مي داند، در حالي که ازدواج فقط همراه شدن با يک نفر ديگر است. کسي مثل خود ما که بلد نيست معجزه بکند. اينطوري هم نيست که داشتن قيافه زيبا براي همه مورد خوب باشد. ممکن است قيافه مورد خوب شما معمولي باشد اصلا بايد جنبه چيز خوب داشت. پول خوب است ولي يکي را خوشبخت مي کند و کسي که جنبه اش را ندارد، بدبخت.

چه موردهايي خوب هستند؟

موردي که در زندگي در مجموع آدم چند عرصه اي باشد. کسي که نسبتا تعادل دارد. کمي دنياي درس، کمي دنياي کار، کمي دنياي کتاب و ... را تجربه کرده باشد و تعادل و هدف داشته باشد. انساني که فقط به ازدواج به تنهايي فکر نکرده باشد. فقط فکر نکرده باشد به زن بودن و شوهر بودن. به پدر و مادر شدن فکر کرده باشد، به همه چيزهاي ديگر آينده مشترک، کسي که براي زندگي اش نقشه داشته باشد. کسي که در خانواده خيلي از او انتقاد نشده باشد.

در عين حال، جذابيت داشته باشد. توي ذوق نزند. رفتارهايش از جنس حيا باشد. اين مورد به پرحرفي و کم حرفي هم نيست، به اين است که بداند چه حرفي را چه وقت و کجا به طرف مقابل بزند. کلا اهل ايمان بودن خوب است. بايد حداقل خصلت هاي معنوي و اخلاقي را داشته باشد و از همه مهمتر، وسواس رفتاري نداشته باشد. اجازه بدهيد تعريف «مورد خوب» را کمي اختصاصي کنيم.

مورد خوب مردانه: داشتن رشد اجتماعي متوسط به بالا، تا حدي شرايط اشتغال و درآمد، سن حدود 25 سال. (البته اين نظر من است.) کسي که بند نافش را از پدر و مادر بريده و استقلال داشته باشد. به بهانه احترام، از پدر و مادر اطاعت بي چون و چرا نداشته باشد. کمي از محل خودش بيرون آمده باشد و تجربه زندگي داشته باشد.

مورد خوب زنانه: از عالم دخترانگي فاصله گرفته باشد. به جاي اميدهاي وهمي و خيالي، اميدهاي واقعي داشته باشد. تا حدي استقلال اقتصادي و اجتماعي داشته باشد. دخترهايي که خيلي استقلال فردي دارند، سازگاري زناشويي با آنها آسان نيست.
معرفي مورد خوب و مورد بد براي ازدواج!
چگونه يک رابطه براي زندگي مشترک سر مي گيرد

واقعيت اين است که ما به طورمثال براي سفر، مي توانيم چند الگو داشته باشيم؛ يکي اينکه در تور ثبت نام کنيم که هم خوش مي گذرد و هم همه کارها را خودشان انجام مي دهند. دوم اينکه خودت برنامه ريزي کني و مقصد و راه را مشخص کني و ...؛ حالا اگرج کسي بگويد اتوبوسي برو و فقط به اندازه رفتن و رسيدن به مقصد پول ببر و براي بازگشت پولي نداشته باش و فقط از خلاقيت خودت براي جور کردن راه برگشت استفاده کن، اين حالت سوم براي همه ترسناک و سخت است.

حالا ما براي انتخاب همسر هم چند سبک داريم؛ يکي اينکه پدر و مادر کسي را انتخاب کنند و به خواستگاري برويم. در اين شرايط براي اولين بار طرف را مي بينيد و اگر خوشتان آمد چند جلسه ديگر هم ادامه پيدا مي کند و بعد در پروسه هاي نامزدي و ازدواج قرار مي گيرد.

اين مراحل براي باز شدن يخ بين دو طرف و آشنايي بيشتر انجام مي شود اما براي با هم آغاز کردن وبا هم ماندن هنوزسبک هاي قابل قبول براي همه به دست نيامده. کاري که نياز به اختراع ندارد. شايد به طور مثال، به اين بيت شعر از شاهنامه حکيم فردوسي در توصيف يک همسر خوب توجه بيشتري بکنيم: «دل آراي و با راي و با ناز و شرم / سخن گفتن خوب و آواي نرم»

ريزه کاري هاي ارتباط در محيط دانشگاهي

بررسي يک «مورد» دانشگاهي

رفتار گروه هاي تک جنسيتي در محيط هاي مختلط در مقايسه با محيطي با جنس موافق تفاوت مي کند. رفتارها ملايم تر و اجتماعي تر مي شوند. اگر در محيط هاي صرفا مردانه دقت کنيد، مي بينيد که محيط هاي خشني هستند. اين موضوع براي محيط هاي زنانه هم صادق است اما در محيط هاي مختلط، خانم ها و آقايان به آرامي و ملايمت در کنار هم کار مي کنند.

مشکلي به نام شناخت هاي ناقص

اين خوب است که هر دانشجويي در مورد ابعاد ذهني و شخصيتي جنس مخالفش بررسي و مطالعه کند. اين کار با پرس و جوها و آمارگيري هاي دبيرستاني ها اشتباه نشود. من به عنوان يک دختر در دانشگاه فرصت دارم بفهمم مردها در چه تيپ هايي هستند و چه خصوصيات و عاداتي دارند بدون آنکه وارد فضاهاي گارد شوم.

البته ممکن است شناخت هايي هم حاصل شود اما اين شناخت ها اکثرا ناقص هستند چونه منحصر به کلاس و دانشگاه است. بر اساس همين شناخت هاي ناقص ارتباط هايي سر مي گيرد که هر دو طرف به همان ميزان آسيب مي بينند.

موضوع اول در شناخت، اول مشاهده گري است. ما اول بايد خوب مشاهده کنيم و اگر دچار پس لرزه يا زلزله شديم، هضمش کنيم. مثلا متوجه شويم جذاب نيستيم و ديده نمي شويم. خيلي از پسرهاي دبيرستاني با فهميدن اين موضوع پرخاشگر مي شوند. بعضي افراد هم پي شعر و شاعري مي روند و منزوي مي شوند. ترم هاي اول دانشگاه فرصت خوبي براي روانشناسي جنس مخالف و مقايسه مطالعات با واقعيات است.يک چهره روتوش شده داريم

از جنبه اي ديگر، موقعيت استادان موقعيت برتري است و چهره اي که دانشجويان از استادانشان مي بينند، چهره خيلي روتوش شده اي است. بنابراين بعيد نيست که علاقه مندي يکطرفه اي بينشان ايجاد شود. روابط معلم و شاگرد يک فرزند دارد و آن رشد دانشجو است.

اين فرد نبايد به وسيله يکسري علاقه مندي هاي شخصي سقط شود. موقعيت آن استاد بايد تفکيک شود. دانشجو با جايگاه و سواد آن استاد طرف است نه با شخصيت فردي او. گاهي دانشجو جذب قاطعيت آن استاد مي شود، يا در سطح خيلي پايين تر جذب چهره آن استاد مي شود. از نشاني هاي اين علاقه، به هم ريختگي، اشتغال ذهني، حضور مدام در کلاس آن استاد و گفت و گوهاي خيالي و خيلي نشانه هاي ديگر است.

اگر رابطه ايجاد بشود، بعد از چند ماه به هم مي ريزد. چون نه تو ديگر آن دانشجويي هستي که بلد نباشي، نه او استادي هست که هميشه آنقدر بلد باشد که تو را شاگرد خودش نگه دارد. مشکل دوم اين است که بقيه افراد وقتي متوجه اين موضوع مي شوند، احساس خيانت بهشان دست مي دهد، در حالي که اينطور نيست اما اين احساس به هدف اصلي آن کلاس ضربه مي زند.

برعکس اين موضوع، يعني شيفتگي استاد به شاگرد هم وجود دارد. معلم ها فرعون هايي هستند در سرزمين هاي کوچک. من در جايي قرار دارم که همه به من نياز دارند. به آنها درس و نمره مي دهم و بالاخره اين موضوع خلأهايي از شخصيت من را پر مي کند.

خيلي اوقات تجربه قدرت به انسان اين حس را مي دهد که افراد زير قدرتش را به خود وابسته نگه دارد. زياد ديده شده که استادان ميانسال براي ترس از پيري و نگراني از دوران جواني با دانشجويانشان ارتباط صميمي تر از معمول برقرار کنند.

&nbsp همشهري جوان
 

 

مزايا و معايب ازدواج فاميلي


مزايا و معايب ازدواج فاميلي

ازدواج فاميلي روي ترازو

«مي‌دانم که همه پدر و مادرها آرزو دارند شرايطي براي بچه‌هايشان فراهم کنند که از بهترين امکانات تحصيلي، تفريحي و شغلي برخوردار شوند. هيچ پدر و مادري نيست که آرزويي جز خوشبختي و شادي و موفقيت براي فرزندش داشته باشد...

 به همين خاطر است که آنها در پي يافتن بهترين‌ها هستند. در مورد ازدواج کردن و به قول خودشان عاقبت به خيري هم تمايل دارند کسي را براي دختر يا پسرشان انتخاب کنند که بهترين باشد و چه کسي بهتر از بچه‌هاي خواهر و برادرشان است که هم ديده و شناخته شده هستند و هم حيف است چنين کسي با اين شرايط اخلاقي خوب و امکانات تحصيلي و شغلي مناسب را از دست بدهند. آنها پيشنهاد مي‌دهند و در ظاهر، شما را آزاد مي‌گذارند که پاسخ مثبت يا منفي بدهيد اما اگر جرات داريد، بگوييد نه؛ آن وقت است که فرياد مادر يا پدرتان بلند مي‌شود و مي‌گويد: «من چطور از شرمندگي بعد از اين مي‌توانم در چشمان خواهر يا برادرم نگاه کنم؟! مگر پسرخاله يا پسرعمويت چه عيب و ايرادي دارد و...»

آنچه خوانديد، بخشي از صحبت‌هاي دخترخانمي بود که سردرگم به مطب مشاور مراجعه کرده بود و مي‌خواست بداند آيا ازدواج فاميلي آن هم بعد از اين همه حرف و حديث‌هايي که در موردش وجود دارد کار درستي است؟ او به همراه مادرش آمده بود تا پاسخ اين پرسش را پيدا کند که کدام کفه ترازوي اين انتخاب سنگين‌تر است؛ خوبي‌هايش يا بدي‌هايش؟

کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فاميلي نظريه‌هاي مختلفي دارند که شنيدني است اما همه، اين مساله علمي را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتيکي در ازدواج‌هاي غيرخويشاوندي 2 تا 3درصد است. در حالي که اين رقم براي ازدواج‌هاي خويشاوندي به 4 تا 5درصد مي‌رسد. هرچند شايد به نظر اين تفاوت يک درصدي اندک باشد اما با احتساب آمار مواليد ساليانه عدد قابل‌توجهي مي‌شود يعني اگر بخواهيم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتيک ازدواج‌هاي فاميلي را توصيه کنيم، نمي‌توانيم به سادگي بار اقتصادي و مشکلات ديگر اين افراد بيمار را که به جامعه تحميل مي‌شود، ناديده بگيريم.

دکتر بدري‌السادات بهرامي تصميم نهايي را به‌عهده چنين خانواده‌هايي مي‌گذارد اما همه معايب و محاسن چنين ازدواجي را برايمان مي‌شکافد تا همه از اين توصيه‌ها استفاده کنند. همه کارشناسان معتقدند قبل از هر چيز و حتي قبل از علني کردن اين خواستگاري در خانواده لازم است مشاوره ژنتيک صورت گيرد و سپس با مطرح کردن اين موضوع دختر و پسر را به سمت عواطف سوق داد. در اين شرايط آسيبي به عواطف و احساسات طرفين وارد نمي‌شود.

 

نظر روان‌‌شناس

اول مشاوره ژنتيک، دوم مشاوره روان‌شناسي

قبل از هر ازدواجي لازم است دو طرف يکديگر را مورد ارزيابي قرار دهند و بررسي کنند که آيا با هم تناسب دارند يا خير. اين مورد در ازدواج‌هاي فاميلي نبايد فراموش شود. بسياري از مردم گمان مي‌کنند چون خانواده دختر و پسر يکديگر را مي‌شناسند، فضايي را که دختر و پسر در آن پرورش يافته‌اند و حتي آسيب‌هاي آن را خوب مي‌شناسند و به قولي جمله معروفي دارند که مي‌گويند «او را مثل بچه خودم بزرگ کرده‌ام» پس نسبت به بررسي و ارزيابي اين تناسب‌هاي مهم نيازي احساس نمي‌کنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از اين طرز فکر ناشي مي‌شود که دو خانواده بي‌گدار به آب مي‌زنند. پس اجازه بدهيد بدون آنکه بگوييم ازدواج فاميلي خوب است يا بد، با هم بدي‌ها و خوبي‌هاي اين تصميم يعني وصلت با فاميل را بررسي کنيم. شايد وقتي محاسن و معايب آن را بدانيد بهتر بتوانيد انتخاب کنيد و در هر ازدواجي که داريد چه با فاميل و چه غريبه، موفق و خوشبخت شويد.

از مزاياي ازدواج فاميلي شروع مي‌کنيم. شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگي، فرهنگي، اقتصادي و اعتقادي که بسيار مهم هستند مشکلي با خانواده عروس يا داماد نخواهيد داشت چون طبقه خانوادگي‌- اجتماعي فاميل عموما يکسان است و فقط استثناي 10 درصدي وجود دارد که عده‌اي خيلي بالاتر از سطح فاميل يا خيلي پايين‌تر از آن باشند و با يکديگر در تناسب قرار نگيرند. پس برخي از تناسب‌هايي که ما براي ازدواج نيازمند آنها هستيم در ازدواج‌هاي فاميلي، خود‌به‌خود وجود دارد.

در اينجا به دليل وجود چنين تناسب‌هايي که با فاميل خود داريم، گمان مي‌کنيم تناسب شخصيتي و عاطفي هم بين فرزندان ما با يکديگر برقرار است. بنابراين انتظار داريم دخترخاله، پسرخاله يا دختر دايي، پسر عمه از لحاظ شخصيتي و اخلاقي هيچ تضادي با هم نداشته باشند و مناسب يکديگر باشند.

اين باور غلط مي‌تواند زمينه بي‌انگيزه و بي‌رغبت‌شدن دختر و پسر جوان يا خانواده‌هاي آنها شود و آنها را از ارزيابي و بررسي اينکه آيا در تناسب اخلاقي و شخصيتي با هم هستند منصرف کند. اگر دقت کنيد متوجه مي‌شويد چون مادر يا پدر اين دختر و پسر که مربي آنها هستند و نقش پررنگي در پرورش ساختار تربيتي آنها دارند، غريبه هستند اين تفاوت‌ها پديد مي‌آيد. گذشته از اينها برخي خصوصيات اخلاقي خواهر و برادران و ديدگاه آنها با يکديگر در تضاد است. در نتيجه امکان دارد زوجي دخترخاله و پسرخاله باشند اما علاوه بر تفاوت ديدگاه پدرانشان که غريبه‌اند، شخصيت و اخلاق مادران آنها نيز يکسان نباشد. بنابراين توصيه مي‌کنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد اين تناسب‌ها و اينکه آيا مناسب هم هستند يا نه، بررسي کنند و خانواده‌ها اجازه دهند آزادانه تصميم بگيرند.

مزاياي ازدواج فاميلي‌

گفتيم براي اينکه ازدواج موفقي داشته باشيم، نياز داريم تناسب‌هاي لازم را با همسرمان داشته باشيم. شايد معادل اين عبارت متناسب بودن که در روان‌شناسي به‌کار مي‌بريم بتوان عبارت هم‌کفو بودن در تعاليم اسلامي را ذکر کرد. اين تناسب‌ها در برخي از حوزه‌ها حتما بايد وجود داشته باشند وگرنه زندگي زوجين با مشکل مواجه مي‌شود.

از مهم‌ترين موارد، تناسب خانوادگي است. مقصود ما شيوه‌ها و سبک تربيتي است که با آن رشد کرده‌اند و از کودکي بنا به سليقه خانواده و والدين خود تحت قواعد خاصي بوده‌اند. به عنوان نمونه اگر فردي در فضايي بزرگ شده باشد که در آن خانواده خيلي به زن اهميت نمي‌دهند و مرد قدرت مطلق است، نمي‌تواند با دختري ازدواج کند که در خانواده‌اش زن‌ها همه‌کاره بودند. زندگي اين دو مصداق دو پادشاهي مي‌شود که در يک ملک نمي‌گنجند. مثال‌ها براي فضاي متفاوت تربيت فراوان است و اگر چنين تناسبي نباشد باعث مشکلات جدي مي‌شود. گاهي اوقات زن و شوهري با اختلافات جدي به ما مراجعه مي‌کنند که در نگاه اول درمي‌يابيم ازدواج اين دو هيچ تناسبي نداشته است. يکي در خانواده‌اي بزرگ شده که معتقد بودند اگر فلاني موفق است حتما تلاش و پشتکار داشته در حالي که خانواده طرف ديگر موفقيت افراد را در اين مي‌ديدند که حتما براي خود طلسم يا دعاي جادو جمبلي گرفته که پيشرفت در کار و رونق زندگي به دست آورده است. طبيعي است چون اين خانم و آقا تناسب خانوادگي ندارند، نمي‌توانند با هم خوب زندگي کنند. شکل‌گيري افکار و شخصيت آنها کاملا از هم متفاوت است. اين تناسب اغلب در ازدواج فاميلي وجود دارد و چنين نگراني‌اي براي زوج‌هاي فاميل منتفي است.

تناسب ديگري که حتما بايد وجود داشته باشد، تناسب فرهنگي است. يعني فرهنگ که عبارت است از بايدها و نبايدها و ارزش‌ها و ضدارزش‌هاي ما بايد با همسرمان در تناسب باشد. يعني اين طوري نباشد که اگر ما ارزش کسي را به پول و ثروت او مي‌دانيم، همسرمان در نقطه مقابل باشد و بگويد ارزش افراد به ميزان تحصيلات آنها يا ديگر معيارهاست نه ثروت آنها و مدل ماشين‌شان. به علاوه در ديد وسيع‌تر فرهنگ ما در بحث کلان هم بايد در تناسب يکديگر باشد که در ازدواج فاميلي چنين مشکلي وجود ندارد.

بايدها و نبايدهاي يک دختر اهل آذربايجان با دختر يا پسري که در شمال کشور يا جنوب بزرگ شده است، يکسان نيست. فاصله‌‌اي در اين ميان هست که به تناقض مي‌انجامد. اين اختلاف فرهنگي نقطه آغازين دعواها و اختلافات آنهاست.

مساله ديگر، تناسب اعتقادي است. از آنجا که اعتقادات، جنس محکمي دارند و هر فردي با هر اعتقادي چه شيعه و سني، چه بودايي و حتي لائيک حاضر است پاي عقايد خود بايستد، نداشتن تناسب اعتقادي واقعا مساله‌ساز است. هر کدام از ما براي خود اعتقاداتي داريم که فقط به خودمان ربط دارد اما وقتي قرار شد در کنار هم و به عنوان زوج زندگي کنيم نمي‌توانيد بگوييد موسي به دين خود، عيسي به دين خود.

در ازدواج فاميلي جنس اعتقادات خانواده از يک نوع است و همين مساله يعني نداشتن يک دسته از درگيري‌ها و مشکلات. پس تناسب اعتقادي هم منتفي مي‌شود.

معايب ازدواج فاميلي

مساله تشابه‌هاي ژنتيکي و بيماري‌هاي ارثي که امکان انتقال آن در ازدواج فاميلي بالاتر مي‌رود از معايب مهمي است که به اين انتخاب وارد است و شايد افراد اين را بزرگ‌ترين عيب بدانند اما از معايب جدي که در ازدواج‌هاي فاميلي وجود دارد اين است که اگر اختلافي بين زن و شوهر جوان ايجاد شود مشکل آنها به خانواده‌هايشان و در نتيجه به کل فاميل بسط داده مي‌شود. اصل و ريشه اين اختلافات از آنجايي ناشي مي‌شود که بعد از ازدواج نسبتي که بين ما و خاله يا عمه يا زن‌دايي‌مان بوده است حالا تغيير مي‌کند و او را مادر همسرمان مي‌دانيم نه همان خاله‌ جان يا عمه جان. شايد هنوز هم عمه يا خاله جان را دوست داشته باشيم اما حس ما نسبت به او تغيير مي‌کند. توقعي که از او داريم رنگ ديگري مي‌گيرد و او مادرشوهر يا مادرزن ماست نه خاله جاني که از کودکي برايمان عزيز بوده است. در واقع چون حس ما تغيير کرده و نوع توقعات‌مان در اين قالب جديد عوض شده‌اند اين روند اتفاق مي‌افتد. شما با اين ازدواج تماس‌ها و برخورد‌هايتان بيشتر مي‌شود و به دنبال عميق‌تر شدن رابطه با هم در تعارض قرار مي‌گيريد چون منافع شما با هم در تقابل‌اند يا لااقل حس شما اين را القا مي‌کند که چنين حالتي وجود دارد. شايد تا به حال بيش از صد مورد زوجيني را ديده‌ام که با هم فاميل بوده‌اند و در 3 گروه خوشبخت، متوسط و مساله‌دار و در آستانه طلاق قرار داشتند و بدون استثنا همه آنها اين تغيير حس را گزارش مي‌کردند.

همين جا لازم است بگويم اگر شما اصرار داريد با هم ازدواج کنيد و مشاوره ژنتيک هم انجام داده‌ايد و مانعي وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با يک مشاور صحبت کنيد تا با آموزش برخي نکات مهم به شما کمک کند اين حس خود را در اختيار بگيريد. او بايد مهارت‌هايي را به شما آموزش دهد تا جزو مواردي از ازدواج فاميلي باشيد که هم‌اکنون زن و شوهراني خوشبخت هستند.

مشاور به شما مي‌آموزد چطور با فراگيري مهارت‌هاي بهتر زيستن، رفتاري با مادر همسرتان داشته باشيد که نه تنها نقش قبلي را حفظ کند بلکه در جايگاه خاص‌تري هم قرار بگيرد.

اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را ياد بگيريد، مي‌توانيد مانع اختلافات خانوادگي شويد و اين يعني مديريت صحيح و داشتن خانواده‌اي سالم. در اين شرايط شما قادريد مشکلات بين خود و همسرتان را حل و فصل کنيد و اگر مهارتي را که براي داشتن زندگي سالم بايد داشته باشيد، نداريد با کمک مشاور مي‌توانيد آن را ياد بگيريد. اين نکته مهم را به خاطر بسپاريد که اگر فاقد مهارت‌هاي مهم زندگي باشيد چه با فردي که در خانواده و فاميل است و چه با فردي که غير‌آشناست، ازدواج کنيد موفق نخواهيد بود. اگر نتوانيد با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنيد، اگر نتوانيد مشکلات را ارزيابي کنيد، تفاوتي نمي‌کند شرايط ازدواج‌تان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستيد.

يکي ديگر از بدي‌هايي که ازدواج فاميلي دارد اين است که با ازدواج کردن خانواده ‌ما گسترده‌تر نخواهد شد. در حالي که اگر با يک فرد غريبه ازدواج کنيم، اعضايي جديد به خانواده ما اضافه مي‌شود. گسترش روابط و برخورداري از حمايتي گسترده از محاسني است که با ازدواج فاميلي از آن بي‌بهره مي‌مانيم.

اما وقتي حسن ازدواج فاميلي کامل مي‌شود که ارزيابي و پاسخ بله يا نه دادن هريک از خانواده‌ها چه دختر و چه پسر به راحتي پاسخ گفتن به غريبه‌ها مقدور باشد و هيچ‌کدام يکديگر را مجبور نکنند خلاف ميلشان بله يا خير بگويند.شايد دخترعمو يا عمه شما به هر دليلي که براي خودش دارد تمايل نداشته باشد پاسخ مثبتي به شما بدهد. لازم است با برخورد منطقي و انساني به خواسته او احترام بگذاريد.

قابل توجه والدين اينکه، هر خواهر يا برادري هم بايد چنين آزادي عمل و انتخابي را به خواهر و برادرش بدهد. نبايد اين تصميم و خواستگاري بر روابط آنها تاثير بگذارد. اگر شما علاقه خاصي به خواهر يا برادرزاده‌تان داريد نبايد طوري عمل کنيد که آزادانديشي و حق انتخاب را از بچه‌ها سلب کنيد. بايد اين ذهنيت را داشته باشيد که او در بزرگسالي فردي را از غريبه‌ها به همسري بگيرد. آنها بايد اختيار در انتخاب داشته باشند و اگر قرار باشد نوعي سرنوشت از پيش‌تعيين‌شده بر آنها تحميل شود مي‌تواند جزو معايب بزرگي باشد که بايد منتظر باشيد کي و کجا اين آسيب بر زندگي آنها وارد شود. ازدواج فاميلي اگر ضرورت اصلي يعني مشاوره ژنتيک را پشت سر بگذارد و سپس بررسي و مشاوره ازدواج هم صورت بگيرد نه تنها مشکل و خدشه‌اي به رابطه خواهر و برادرها وارد نمي‌کند بلکه زندگي را شيرين مي‌کند. در مقابل اگر اين نکات رعايت نشود، ازدواجي تلخ‌تر از اين ازدواج نيست.

منبع : هفته نامه سلامت

 نويسنده : الهه رضائيان

 

مرزها و اصول روابط خانواده در قرآن كريم


مرزها و اصول روابط خانواده در قرآن كريم


محمدناصر بي‌ريا

براي تحكيم روابط عاطفي بايد از خود محوري پرهيز كرد مگر در حدي كه شرعا حقي براي مرد تعيين شده باشد آن هم به شيوه صحيح و رفتار عاقلانه و حساب شده. به هر حال يكي از چيزهايي كه ارزش منفي دارد و جو عاطفه و مودت و محبت را به هم مي زند, خود محوري و زورگويي است كه از ناحيه مرد يا از ناحيه زن بروز مي‌كند
در قرآن كريم آياتي وجود دارد كه دلالت مي كند بر اينكه مساله همسر و رابطه جنسي در متن خلقت انسان ملحوظ است. البته قبول اين مطلب نياز به تعبد ندارد و تامل در آفرينش انسان نشان مي دهد كه افراد اين نوع بايد از راه توالد و تناسل بوجود آيند و ناچار مي بايد در متن آفرينش انسان اين جهت رعايت شده باشد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد: همسر انسان از جنس خود انسان قرار داده شده و اين يك تدبير تكويني, الهي است.
برا ي اين كه نوع انسان باقي بماند»يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نقس واحده و خلق منها روجها و بث منهما رجالا كثيرا و نساء«1جمله »بث منهما« بخوبي دلالت دارد بر اينكه انتشار افراد انسان بر اثر رابطه دو همسر است و اين مساله در متن خلقت لحاظ شده است.
بنابراين اين عقيده كه ازدواج خود به خود يك عمل پليد و شيطاني و داراي ارزش منفي است از نظر قرآن مطرود است. اين عقيده در واقع مستلزم تناقص بين تكوين و تشريع است در حالي كه از نظر قرآن كريم بين نظام هستي و نظام اخلاقي تناقضي نيست.


اقتضاي فطرت در مسائل جنسي

از آيات شريف قرآن استفاده مي شود كه اين دو جنس مخالف براي هم و مكمل يكديگر آفريده شده اند, لذا مقتضاي فطرت, گرايش هر يك از اين دو جنس به جنس مخالفش مي باشد و گرايش به هم جنس خلاف نظام آفرينش است. اين مطلب بخصوص در داستان قوم لوط در قرآن كريم در چند مورد تاكيد شده است و به كرات گوشزد شده است كه آنان از مسير طبيعي و فطري خود منحرف شده بودند. و به واسطه همين امر مورد مذمت و عذاب قرار گرفتند از جمله: »و تذرون ما خلق لكم ربكم من ازواجكم«2 همسراني را كه خدا براي شما قرار داده رها مي كنيد و راهي را خدا قرار نداده است مي رويد؟ (يعني راهي كه خلاف فطرت وطبيعت شماست).


ملاك مرز بندي در ارضاء خواستهاي جنسي

آنچه موجب ارزشهاي منفي در ارضاء خواسته هاي فطري مي شود تزاحماتي است كه بين خواسته ها حاصل مي شود و كسر وانكسار اين خواسته ها است كه حد و مرزي براي هر يك از اينها تعيين مي كند.
در مسائل خانوادگي مصالح اجتماعي انسان نيز لحاظ مي شود از جمله زندگي انسان بايد بصورت تشكيل خانواده باشد. و در هر خانواده اي همسر(زن) بايد اختصاصي باشد. كه از رهگذر اين امر مصالح زيادي رعايت شده است, از جمله آنكه نسل بشر به اين طريق تداوم مي يابد و نيز روابط پدري و فرزندي حفظ شده, مسائل اجتماعي و حقوقي مربوط به آن مانند: مسائل ارث, مسئوليتهايي كه پدر و مادر نسبت به فرزند و يا هر يك از دو همسر نسبت به ديگري دارند و... دقيقا رعايت مي شود.
اگر هر انساني بتواند با هر فردي از جنس مخالف كه بخواهد آميزش داشته باشد حفظ اين مصالح ممكن نيست. لهذا بخاطر مصالحي كه در معرض تقويت قرار مي گيرد محدوديتهاي بايد وجود داشته باشد.
پس اجمالا در جايي كه ارضاء اين ميل طبيعي با مصالح اجتماعي انسان تناقي داشته باشد بايد در دايره خاصي كه با آن مصالح منافات نداشته باشد محدود شود و آن مرز و دايره همان ازدواج قانوني است. اگر ارضاء اين غريزه از اين مرز تجاوز كرد ارزش منفي پيدا مي كند. تعبير قرآن بيز در مورد همين تعبير »تجاوز« است. مي فرمايد: »فمن ابتغي وراء ذلك فاولئك هم العادلون«3كساني كه مرز ازدواج قانوني و آميزش مشروع را رعايت نكنند اينها تجاوز گرند.


ملاك ارزشهاي مثبت و ارضاي خواستهاي جنسي

طبق اصول كلي كه از قرآن كريم استفاده مي شود ارزش مثبت در فعل اخلاقي تابع انگيزه اي است كه انسان را وادار به انجام آن مي كند. اين انگيزه هر قدر ارتباط بيشتري با خدا داشته باشد مطلوبتر و داراي ارزش بالاتري خواهد بود, و بر عكس هر قدر بيشتر بطرف نقس و هواي نفساني ميل كند ارزش كمتري خواهد داشت.
البته قصد طاعت خدا و تبعيت از اراده الهي مراتب زيادي دارد. و تابع اين است كه انگيزه اصلي و نيت شخصي چه اندازه خالص باشد, آيا تنها طلب نموده رضوان خدا انگيزه اوست يا اجر و ثواب اخروي هم ملحوظ است و يا انگيزه اش تنها اجر و ثواب اخروي است. و يا اساسا انگيزه اي جز خوف از عقاب ندارد و تنها ترس از آلوده شدن به گناه او را وادار كرده كه ازدواج قانوني انجام دهد. البته در غالب افراد, چنان نيست كه تبعيت از اراده و دستور الهي انگيزه منحصر به فرد باشد, بگونه اي كه به هيچ وجه التذاذات خودشان را در نظر نداشته باشند, ولي همينكه حدود قانوني را رعايت مي‌كنند و خودشان را در اين چهار چوبه محدود مي‌كنند و از اين مرز فراتر نمي روند, و در يك كلام همين محدود كردن ازضاء غريزه خود يك انگيزه الهي مي خواهد كه در نوع افراد مسلمان وجود دارد اما پايه ارزش, بستگي به كيفيت و درجه خلوص نيت دارد.


آيا از نظر قرآن شريف شهوت جنسي مذموم است؟

در برخي آيات به تعبيراتي بر مي خوريم كه كم يا بيش اشعار به مذمت دارند. مانند:
»زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين و... «4 اين تعبير »زين للناس حب الشهوات من النساء« براي مردم دوستي شهوات زينت داده شده است اين تعبير مدح آميز نيست بلكه شايد تا اندازه اي نكوهش آميز است. و در بعضي از آيات چنين آمده است كه: از همسران شما كساني هستند كه دشمن شما هستند »ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم« 5. اگر دقت شود به خوبي روشن مي شود كه اين قبيل آيات با مطالبي كه ذكر شد منافاتي ندارد.
اما تعبير »زين للناس حب الشهوات« در مقام بيان شئن زندگي دنيا و التذاذاتي است كه در اين عالم موجب توجه مردم به زينتهاي دنيا مي شود, و در نهايت مقايسه اين التذاذات با لذت هاي اخروي, و لذا در آيه بعد مي فرمايد: »قل ءانبئكم بخير من ذلكم... « 6 در دنيا شما اين گونه خوشيها را داريد ولي ايا مي خواهيد شما رابه چيزي كه بهتراز اينهاست راهنمايي كنم؟ كساني كه ايمان و تقوا داشته باشند در آخرت مقامات ارجمند و سعادت ابدي و عاقبت نيكو دارند. پس آيه در مقام اين نيست كه بفرمايد ارضاء شهوات يا نزديك شدن با همسران مطلقا نامطلوب است و مجراي صحيحي براي آن وجود ندارد بلكه در مقام گوشزد اين مطلب است كه اين ميل مطلق و نامحدود و مرز ناشناس مي تواند دام بزرگي براي اغواي انسان باشد.
اما آيه اي كه مي فرمايد بعضي از همسران شما دشمن شما هستند ناظر به مورد تعارض است. توضيح آنكه درست است كه عاطفه يك امر طبيعي است و مثلا عاطفه بين زن و شوهر نعمتي است كه خداي متعال عنايت فرموده است چنانچه در آيه »و جعل بينكم موده و رحمه« 788 وبدان اشاره فرموده است.
ولي نبايد از مرز خود تجاوز كند و در مواردي كه ارضالأ اين عاطفه با انجام دگر وظايف انسان منافي است انسان را از انجام آن وظايف باز دارد. پس در واقع معنايي آيه اين است كه: بعضي از همسران و فرزندان كه ايمان لازم را ندارند ان وقت كه شما مي خواهيد به انجام وظايف خود مثل جهاد و صرف اموال در راه خدا بپردازيد مزاحمتان مي شوند در چنين حالاتي آنها حكم دشمن شما را خواهند داشت زيرا موجب مي شوند كه شما از راه خير و كمال باز مانيد پس حواستان را جمع كنيد. »فاحذروهم« و طوري نباشد كه دلبستگي به آنان مانع انجام وظايف واجبتان شود.


روابط افراد خانواده

با توجه به انواع نيازمنديهاييكه افراد به يكديگر دارند مي توان گفت: اصيل ترين نيازهاي انسان تنها در محيط خانواده تامين مي شود, زيرا در اين محيط است كه نياز تكويني فرزند به پدر و مادر و نياز مستقيم زن و شوهر به يكديگر و نيازهاي جنسي و عاطفي آنها به وسيله يكديگر تامين مي شود. يعني صرف نظر از تصرف در ماده و اشياء خارج از وجودشان, خود افراد به همديگر احتياج دارند و مي‌توانند براي رفع نيازهاي همديگر موثر باشند.
اين است كه اين مبحث در اخلاق اجتماعي خانواده مطرح مي شود.


1. رابطه فرزندان با والدين

مهمترين رابطه اي كه بين انساني با انسان ديگر تحقق مي يابد رابطه تكويني فرزند است با پدر و مادر و اين كه اصل وجود فرزند وابسته به آنهاست. تاثيري كه پدر و مادر در پيدايش فرزند دارند فرزند به هيچ وجه درباره آنها نمي تواند داشته باشد. بنابراين در اينجا نمي توان طبق قاعده عدل و قسط ارزشيابي كرد, زيرا اساس عدل و قسط اين است كه دو نفر يا بيشتر نسبت به هم روابط متقابل داشته باشند و بر اساس حقوق متقابلي كه بر يكديگر دارند تكاليف متقابلي هم نسبت به يكديگر داشته باشند, گو اينكه هر جا حق و تكليفي مطرح باشد يك نوع تاثير و تاثر متقابل منظور است. ولي آنچه پدر و مادر براي فرزند انجام مي دهند و تاثيري كه در فرزند دارند به هيچ وجه قابل مكافات و مقابله نيست. اين است كه در آيات كريمه در مورد پدر و مادر معيار ارزشها »احسان« است, و هيچ آيه اي نداريم كه فرزند بايد با پدر و مادر با عدل رفتار كند. زيرا در واقع موضوع عدل در اينجا تحقق ندارد.
در آيات زيادي داريم كه فرزند نسبت به پدر و مادر بايد احسان كند. و از اينجا روشن است كه حق پدر و مادر بر فرزند تا چه حد است به طوري كه در ساير افراد جامعه نسبت به يكديگر نمي توان براي آن مشابهي يافت. البته ممكن است كه پدر و مادر غير از حق پدري و مادري حقوق ديگري نيز بر فرزند پيدا كنند ولي اصل حقوق پدر ي و مادري در جاي ديگري يافت نمي شود.
تعبيراتي در قرآن كريم هست كه بسيار قابل توجه است و اهميت اين مساله را بخوبي روشن مي‌كند, از جمله در آيه »و اعبدوا الله و لاتشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا«9 وظيفه شما بعد از پرستش خدا اين است كه نسبت به پدر و مادر احسان كنيد. بالاترين چيزي كه بر عهده هر انساني واجب است پرستش خدا است از اين بالاتر تكليفي وجود ندارد, ولي به دنبال اين تكليف بودن فاصله مي فرمايد به والدين هم احسان كنيد.
در سوره لقمان بخصوص بر حق مادر بسيار تاكيد شده است »و وصينا الانسا بوالديه حملته امه و هنا علي وهن«10 در روايت شريفه نيز حقوق مادر بيش از حق پدر تعيين شده است. اين آيه نيز بخوبي بيانگر همين جهت است.
مي فرمايد: مادر در دوران بار داري با زحمت و ناراحتي فرزند را در شكم خود مي پروراند و بعد از وضع حمل او را شير مي‌دهد. سپس در ذيل آيه مي فرمايد اول شكر مرا بجاي بياور و بعد شكر پدر و مادر راه اين از تعبيرات عجيبي است كه مشابه آن در قرآن كريم كمتر يافت مي‌شود, كه اول شكر خدا را واجب مي‌كند بعد هم شكر والدين را و هر دو را متعلق يك امر قرار داده است. تعبير عجيبي است كه اهميت مطلب را روشن مي‌كند.
بعد استثناء را ذكر كرده مي فرمياد: »و ان جاهداك علي ان تشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما« 11 از پدر و مادري كه تلاش مي‌كنند تو را به شرك بكشانند و پيدا است كه چنين پدر و مادري مشرك هستند و در شرك خودشان پا برجاست هستند و پا فشاري مي‌كنند اطاعت مكن. سپس اضافه مي فرمايد: »و صاحبهما في الدنيا معروفا« 12 با اينكه مشركند و اصرار دارند كه تو را هم مشرك كنند در عين حال نبايد با ايشان بد رفتاري كني بلكه بايد در زندگي دنيا رفتارت با ايشان بر اساس نيكي باشد.


انواع احسانهاي فرزند به پدر و مادر

احسانهايي كه در آيات گذشته ذكر شده مطلق است و اختصاص به نوع خاص از احسان ندارد, خواه احسان مالي و خواه احسان در رفتار يا گفتار. آيه ديگري مي فرمايد: »قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الاقربين« 13 سوال شده است كه در چه راهي انفاق كنيم؟
در چه موردي بهتر است مال خود را صرف كنيم؟ در پاسخ مي فرمايد: اول براي پدر و مادر, اگر ايشان نياز داشته باشند بر همه مقدم هستند. پس يك نوع احسان احسان مالي است كه در اين آيات ذكر شده است.
در آيات ديگر مواردي از احسان كه مربوط به گفتار و رفتار است ذكر شده است: »فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما«14. يكي از موارد مشابهي كه پدر و مادر احتياج به فرزند دارند مكلف است اخلاقا و شرع اين حقوق را رعايت كند هنگام پيري پدر و مادر است. ممكن است در جواني در امور مالي يا غير مالي نيازي به فرزند نداشته باشند, ولي هنگام پيري نمي توانند مانند اشخاص جوان در زندگي تلاش و فعاليت داشته باشند زيرا پيري در بسياري از موارد توام با سستي و ضعف و مرض و ديگر لوازم پيري است و بنابراين در ايام پيري احتياج به پرستاري دارند. ممكن است در برخوردهاي ايام پيري پدر و مادر در مواردي اوقات فرزند تلخ شود و حوصله اش سر رود و در نتيجه اظهار انزجار و خستگي كند, قرآن كريم در اين مورد بخصوص تكيه مي‌كند كه »در برخوردهايي كه با پدر و مادر پير داريد اظهار خستگي نكنيد و آخ نگوييد«. طوري نباشد كه احساس كنند از خدمت كردن به آنان خسته شده ايد. و به ايشان نهيب نزنيد: »و قل لهما قولا كريما» 15 بزرگوارانه با آنها سخن بگوييد. يعني نهايت ادب و احترام را با آنها نگه داريد. هم چنين مي فرمايد از روي مهرباني بال ذلت را در مقابل آنان فرود آور و نيز هنگامي كه دعا مي كني و از خدا چيزي مي خواهي براي پدر و مادر دعا كن »و قل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا« 16 ذيل آيه دلالت دارد براين نكته كه چرا فرزند بايد تا اين حد نسبت به پدر و مادر احسان كند و حقوقشان را رعايت نمايد زيرا وقتي كه فرزند كودك خردسالي بود و نمي‌توانست نيازهاي خود را تامين كند ايشان بودند كه او را پرورش دادند و با كمال مهرباني نيازهايش را بر طرف ساختند.


2. روابط زوجين و اساس زندگي خانوادگي

از نظر اسلام اساس زندگي خانوادگي بر محبت است.
در سوره روم مي فرمايد:»و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها بينكم موده و رحمه« 17
منظور از جعل مودت و رحمت در اين آيه جعل تكويني و جبري غير متكي به اسباب اختياري نيست بدين معني كه تنها با تحقق پيمان زناشويي به طور تكويني محبت و رحمتي در افراد بوجود آيد.
البته هنگامي كه انسان زني را به همسري خويش برگزيند طبعا نسبت به او احساس علاقه مي‌كند. ولي چنان بين زن و مرد تدريجا عواطف خاصي بوجود مي‌آيد و رشد مي‌كند, و براي پيدايش اين رابطه عاطفي در تكوين و تشريع نيز ابزارهايي منظور شده است.
گاه در زندگي خانوادگي مسائلي پيش مي‌آيد كه تنها با عاطفه حل نمي شود, و چه با مشكلاتي بروز كند كه لازم است بصورتي حل شوند و اگر ادامه پيدا كنند به كلي پايه محبت و رحمت فرو مي ريزد. اين مسائل و مشكلات كم يا بيش براي اكثر خانواده ها بويژه در موارد اختلاف نظر بين زن و شوهر در كيفيت زندگي- مخصوصا آنجا كه ارتباط با فرزند پيدا مي‌كند- مي‌آيد.
مساله سرپرستي خانواده

از نظر حقوقي وقتي خانواده بعنوان كوچك ترين واحد اجتماع تشكيل شد سر پرست مي‌خواهد. اصولا از نظر اسلام هر اجتماعي كه تشكيل مي‌شود به سر پرستي نياز دارد. و چون سلامت زندگي اجتماعي منوط به سلامت محيط خانواده است اسلام عنايت خاصي دارد كه بنيان خانواده درست پي ريزي شود و دوام پيدا كند بدين لحاظ براي خانواده سر پرست تعيين كرده است. »الرجال قوامون علي نساء«18بر اساس اين آيه سر پرستي خانواده به عهده مرد است و طبعا زن فرزندان بايد سر پرستي وي را بپذيرند. اين پذيرش گاهي در حد پذيرش قانوني است كه مربوط به حقوق است, ولي در اينجا پذيرش بالاتري مورد توجه است و آن پذيرش از نظر اخلاقي است, همسر و فرزندان بايد اخلاقا خود را به سر پرستي پدر ملتزم بدانند و حرمت وي را حفظ كنند.


نقش زن در تصميم گيريها

در خانواده كم و بيش مسائلي پيش مي آيد كه ارتباط زيادي با زن دارد و آنچنان نيست كه مرد به تنهايي بتواند تصميم بگيرد, و اگر بخواهد بدون توجه ب خواسته ها و نظرهاي همسرش تصميم بگيرد مشكلاتي بوجود مي‌آيد مانند مساله شير دادن, آيا مادر فرزند را شير بدهد يا نه؟ چه وقت او را الز شير بگيرد؟ آيا او را به كسي ديگر بدهند تا شير دهد يا با شير خشك تغذيه كنند؟ و مسائلي از اين قبيل كه هميشه در خانواده ها مطرح بوده است. در اين موارد اسلام اصل ديگري را مطرح مي‌كند و آن اصل »تشاور« است. مرد و زن در اين گونه مسائل كه هر دو در آن شريك هستند و گاهي با زن ارتباط بيشتري دارد تا مرد, بايد با هم مشورت كنند و سعي كنند آنچه مصلحت است درك كنند و بر اساس آ، تصميم بگيرند قرآن كريم مي فرمايد: »فان اراد فصلا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما« 19 اگر پدر و مادر با هم مشورت كردند و هر دو راضي شدند كه بچه را از شير بگيرند اشكالي ندارد. پس اصل دومي كه مي بايست در مسائل خانوادگي رعايت بشود اصل تشاور است و اين در مواردي است كه ارتزاط مستقيم با زن دارد.


عوامل خود محوري و اختلافات خانوادگي

آنچه در محيط خانواده اصل است و بايد سعي كرد كه همه افراد خانواده آرا رعايت كنند اصل محبت و تقويت روابط عاطفي است. تقويت عواطف در خانواده موجب مي‌شود مصالح خانواده بهتر تامين شود, طبعا هر چه با آن منافات داشته باشد نا مطلوب بوده ارزش منفي خواهد داشت.
به موجب محبت وقتي كسي ديگري را دوست دارد بايد در صدد بر آيد كه مصالح او تامين شود, عواطف متقابل باعث مي‌شود همه سعي كنند تا همه پيشرفت كنند و مصلحتشان تامين شود. و در مقابل, چيزي كه مانع از اين همدلي و همياري مي‌شود و خود خواهي و خود محوري است كه به اساس خانواده لطمه وارد مي سازد.
عواملي كهموجب خود محوري در محيط خانواده است احتياج به بررسيهاي روانشناختي دارد. و غالبا ناشي از عقده هايي است كه افراد قبل از تشكيل زندگي خانوادگي داشته اند, چه از طرف مرد و چه از طرف زن. تحقيرهايي كه هر يك از مرد و زن در دوران كودكي تحمل ‌كرده‌اند چه از ناحيه پدر و مادر و چه از ناحيه ساير افراد, در ضمير ناخود آگاه آنها اثر گذاشته و منتظر فرصتي براي بروز و جبران آنها است. البته اين انتظار يك انتظار آگاهانه نيست بلكه نا خود آگاه است و خود انسان نيز توجه ندارد كه چه عاملي وي را وادار به چنين رفتار نادرستي مي‌كند.
دانشمندان با بررسيهاي دقيق به اين نتيجه رسيده اند كه تحقيرهاي دوران كودكي ناشي از محيط خانواده يا مدرسه يا اجتماع بزرگ, آثار منفي در ضمير ناخود آگاه شخص مي گذارد و بدنبال آن روح انسان براي جبران يا انتقام گيري منتظر فرصت مي‌شود. مثلا بچه اي كه از سوي پدر و مادر دچار سختي و ناراحتي شده و عواطف و احساساتش جريحه دار گشته ناخود آگاه منتظراس پدر يا مادر بشود و خود همان نقش را بازي كند. وقتي بچه در محيط خانواده تحت فشار رواني قرار گرفت به طور طبيعي اين فشار در جايي بروز و ظهور مي‌كند.
تجريه هاي روانشناسانه زيادي مويد مطلب فوق است حتي خود افراد مي‌توانند اين تجربه را در محيطهاي خانوادگي ديگران و يا خودشان آزمايش كنند غالب افرادي كه تمايل دارند به ديگران زور بگويند كساني هستند كه زماني زور شنيده اند. و افرادي كه مي خواهند ديگران را تحقير كنند كساني هستند كه خودشان روزي تحقير شده اند. البته اين تنها عامل نيست, عوامل تربيتي ديگري هم ممكن است چنين تاثيري را داشته باشد ولي به هر حال اين لكي از عوامل مهم است و اگر زن و شوهر از افرادي باشند كه در دوران كودكي در محيط خانواده يا در اجتماع تحقير شده يا ضربه خورده باشند بطور ناخود آگاه در صدد بر مي آيند كه انتقام خود را از ساير افراد بگيرند, و تحقيرهايي را كه تحمل ‌كرده‌اند بواسطه تحقير كردن ديگران جبران كنند.
ساده ترين راه آن تحقير بچه هاي خودشان است. پدر و مادري كه بچه هايشان را مثل چشم خودشان دوست دارند نا خود آگاه آنان را مورد اذيت قرار مي دهند, و خودشان نيز نمي دانند چرا تمايل دارند بچه هاي خود را سركوفت داده, تحقير كنند. علت اصلي در اعماق روح آنهاست ولي به آن توجه ندارند. البته تحليل ساده اين رفتار اين است كه چنين عادت ‌كرده‌اند ,از پدر و مادرشان ياد گرفته اند ولي تنها ياد گرفتن نيست, بلكه يك انگيزه رواني ناخودگاه وجود دارد. كساني كه دوست دارند كه به همسر و فرزندانشان دستور داده و فرمانروايي كنند غالبا كساني هستند كه در محيط اجتماعي, رنج فرمانبري و زور شنيدن را كشيده اند و به جاي اينكه درس عبرت بگيرند, خودشان در صدد ايفء همان نقش بر آمده اند, بويژه هنگامي كه دستاويزي براي توجيه رفتارشان پيدا كنند, مانند آن كه به ايه يا روايتي بر خورد كنند كه دال بر اين باشد كه زن بايد از مرد اطاعت كند.
در اين صورت بدون اين كه به منظور اصلي آن توجهي كنند آنرا دستاويزي براي اعمال زور و فشار و تحميل افكار و آراء و نظريات خود قرار مي دهند. در حالي كه اين گونه آيات يا روايات به هيچ وجه ناظر به اين گونه رفتارها نيست.


حدود اختيارات مرد در محيط خانواده

در مواردي كه مديريت خانواده به عهده مرد واگذار شده است ديگران هم بايد فرامين او را بپذيرند, زيرا ماهيت مديريت چنين اقتضايي دارد. اگر مدير حق دستور دادن داشته باشد ولي زير دستان وي موظف به اطاعت نباشند مديريت مفهومي نخواهد داشت. ولي حدودي كه مرد در محيط خانواده مديريت دارد و مي تواند به عنوان مدير دستور دهد مشخص است و مطلق و نامحدود نيست.
هر جمعي از جمله خانواده نياز به مدير دارد كه در موارد لازم تصميم بگيرد و گرنه جمع پراكنده مي‌شود و انسجام خانواده از بين ميرود. ولي معناي اين سخن اين نيست كه مرد در محيط خانواده فرمانرواي مطلق و فعال ما يشاء است هر چه مي‌خواهد فرمان دهد و زن هم مانند يك كنيز بايد در مقابل او مطيع باشد.
البته كساني كه بخواهند سوء استفاده كنند به متشابهات و مطلقات تمسك مي‌كنند بدون اين كه مخصصات و مقيدات آنها (مدارك و ادله ديگر كه منظور دقيق اين گونه روايات را روشن مي‌كنند ) را بررسي كنند, اين چيزي است كه در بسياري موارد واز جمله در محيط خانواده شايع مي‌باشد.
بنابراين براي تحكيم روابط عاطفي بايد از خود محوري پرهيز كرد مگر در حدي كه شرعا حقي براي مرد تعيين شده باشد آن هم به شيوه صحيح و رفتار عاقلانه و حساب شده. به هر حال يكي از چيزهايي كه ارزش منفي دارد و جو عاطفه و مودت و محبت را به هم مي زند, خود محوري و زورگويي است كه از ناحيه مري يا از ناحيه زن بروز مي‌كند.


راه حل اختلاف

موارد زيادي وجود دارد كه مرد و زن در امور مربوط به محيط خانواده اختلاف پيدا مي‌كنند. در چنين مواردي يا عاطفه كار آيي ندارد و غالبا خواستها و سليقه هاي شخصي بر عاطفه چيره مي‌شود و يا اينكه واقعا در تشخيص مصلحت خانواده اختلاف پيدا مي‌شود به هر حال در جايي كه در خصوص مسائل خانواده (درباره اين قيد دقت شود) اختلاف نظر پيش ايد كه گاهي هم آميخته با اختلاف و تزاحم در هوسها است, بهترين راه براي رفع اختلاف هم فكري و سعي در يافتن راه عقل پسند است. درست است كه هر كسي خواستهاي خاص به خودش يا نظرهاي شخصي دارد كه با نظر ديگري سازگاري نيست ولي در بسياري از موارد افراد در اثر هم فكري تغيير نظر پيدا مي‌كنند. پس بهترين راه اين است كه زن و مرد صميمانه موضوع مورد اختلاف را مطرح كنند و درباره دليلهاي يكديگر بينديشند و سعي كنند خود خواهيها را كنار بگذارند. اگر مرد حسن نيت نشاندهد و نگويد بايد تو مطيع باشي و به جاي آن مصلحت خانواده را مطرح سازد زن هم در جاي ديگري حسن نيت نشان خواهد داد و اگر هم هوسي در كار باشد, دست از آن بر مي دارد. پس اولين راه براي رفع اختلاف, تفاهم و تشاور در مساله مورد اختلاف است. اكنون اگر اختلاف به حدي بود كه تشاور و تفاهم نتواند در رفع آ موثر افتد بايد از ديگران كمك گرفت »فابعثوا حكما من اهله و حكما من اهلها« 20 فردي عاقل از هر طرف بعنوان حكم تعيين مي‌گردد تا به نحوي سازش و مسالمت بين زن و مرد بر قرار شود ولي اگر اين سلاح نيز موثر نيفتاد و به هيچ وجه نتوانستند با يكديگر سازش كنند بايد به طور معروف و شايسته اي از هم جدا شوند. »و سر حوهن سراحا جميلا« 21 وقتي تشخيص داديد زندگي مشترك قابل ادامه نيست زنان را با نيكي رها سازيد.


3. رابطه والدين با فرزندان

علافه به فرزند يك ميل فطري است هر كسي مي‌خواهد داراي فرزنداني پاك, صالح و سعادتمند باشد. در آياتي داريم كه بعضي از انبياء u از خدا در خواست فرزند كردند و يا در مواردي بواسطه اين كه خدا به آنان فرزندي عطا فرموده خوشحال شدند. پس داشتن فرزند و علاقه به او مطلوب است. علاقه حضرت ابراهيم به فرزندانش در موارد مختلفي از قرآن كريم ذكر شده است و از برخي موارد بدستمي اد كه همواره به ياد فرزندانش بود و براي آنها دعا مي كرد, هم خير دنيا و هم خير آخرت براي آنان طلب مي نمود اين سيره و روش به عنوان يك روش صحيح و مطلوب ياد شده است. در آياتي از قرآن دعاي حضرت ابراهيم u و حضرت اسماعيل u را هنگام بنا كردن خانه كعبه نقل مي فرمايد. از جمله دعاهاي ايشان اين بود كه »و من ذريتنا امه مسلمه لك« 22خدايا از فرزندان ما امتي تسليم خودت قرار بده و هم چنين در آيه ديگري ابراهيم درباره فرزندانش دعا كرده است »رب اجعلني مقيم الصلوه و من ذريتي« 23خدا مرا بپا دارنده نماز قرار ده و نيز از فرزندانم.
قرآن كريم از قول مومنين و عباد الرحمن نقل مي فرمايد كه درباره فرزندانشان دعا مي‌كنند »ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين و اجعلنا للمتقين اماما« 24بندگان شايسته خدا كساني هستند كه صفايت دارند از جمله اين كه از خدا مي خواهند كه همسران و فرزندانشان را نور چشمشان قرار دهد هم چنين در برخي آيات فرزند صالح بعنوان نعمتي خاص تلقي شده است.
آنچه به طور خلاصه از اين آيات شريفه استفاده مي شد و اين است كه اولا پدر و مادر نسبت به سعادت فرزند و خير خواهي او گرايش فطري دارند و ثانيا مي توان فهميد كه چرا در بعضي از روايات روي تربيت فرزند تاكيد شده است. به طوري كه در بعضي روايات نقل شده است كه خداوند بيامرزد پدر و مادري را كه با رفتار خوب خودشان فرزند را وادار به نيكي به خودشان مي نمايند ثالثا آنچه در آينده فرزندان مهم است و انبياء الهي به آن اهتمام فراوان داشتند تربيت معنوي و تهذيب نفس آنها بوده است.
لازم به تذكر است كه اين مقاله از سلسله درسهاي معارف محمد تقي مصباح يزدي تهيه گرديده وبا اجازه استاد تعدادي از اين جلسات كه با بحث خانواده در اسلام ارتباط بيشتري داشت تلخيص و عنوان گذاري گرديده است.

 

 

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج در دفتر ازدواج

در مورد این مسئله 4 ماده قانونی به چشم می خورد که مستقیمأ به این موضوع یعنی تعداد امضاهای مورد نیاز برای ثبت ازدواج می پردازند و تعدادی مواد متفرقه نیز داریم که اشاره ای به این موضوع دارند که ذیلأ به بررسی آنها می پردازیم: ماده 10 «ن.د.ث.ا.ط» اشعار می دارد: برای ثبت عقد مزاوجت زوج و زوجه باید شخصاً یا به توسط وکیل ذیل ثبت عقد را در دفتر و ذیل ورقه ازدواج را امضاء کنند. نظامنامه ماده 2 ثبت ازدواج و طلاق مصوب آبان 1310 شامل دو ماده می باشد که هر دو ماده راجع به این موضوع بحث می کنند:


 ماده1:«ذیل ثبت ازدواج و طلاق در دفتر ازدواج به امضای مجری یا مجریانی صیغه ازدواج یا طلاق خواهد رسید.»
 ماده 2: « سند ازدواج یا طلاق برای اینکه سند رسمی محسوب شود لازم است علاوه بر سایر شرایط مقرر در نظامنامه مذکور فوق به امضاء اشخاص ذیل برسد.
1-زن و شوهر در سند ازدواج
2-مجری یا مجریان صیغه ازدواج
3-امضاء دو شاهد یا بیشتر به نحوی که سند مجموعأ دارای 6 امضاء باشد.»
تبصره: هرگاه زن یا شوهر یا بعضی از شهود سواد نداشته باشند به جای امضاء علامت انگشت خواهند گذارد.
مفاد ماده 2 فوق الذکر عینأ در ماده 3 «آ.م.ث.ا.ط» نیز بچشم می خورد حال ببینیم ضمانت اجرای مقررات مواد فوق چیست؟ بند دوم ماده 100 «ق.ث.ا.ا.ک» چنین مقرر می دارد که: هر یک از مستخدمین و اجزاء ثبت اسناد و املاک و صاحبان دفاتر رسمی عامداً یکی از جرائم ذیل را مرتکب شود جاعل  در اسناد رسمی محسوب و به مجازاتی که برای جعل و تزویر اسناد رسمی مقرر است محکوم خواهد شد. این ماده در ادامه مواردی از جمله این مورد را مشمول مجازات اخیرالذکر معرفی می کند:  « ... ثانیأ – سندی را بدون حضور اشخاص که مطابق قانون باید حضور داشته باشند ثبت نماید.
در خصوص حضور طرفین نیز مقرراتی داریم از جمله ماده 64 «ق.ث.ا.ا.ک» طرفین معامله یا وکلای آنها باید ثبت سند را ملاحظه نموده و مطابقت آن ثبت با اصل سند به توسط مشارعلیهم و مسئول دفتر ثبت تصدیق گردد.
 درماده 18 «آ.د.ا.ر» نیز چنین آمده:« سر دفتر و نماینده هیچ سندی را نباید امضا نمایند مگرآنکه وارد دفتر شده و به امضای اصحاب معامله رسیده باشد. متعاقب آن بلافاصله در ماده 19 همان قانون می خوانیم: سند معامله باید پس از تنظیم و ثبت در دفترسر دفتر و انجام سایر تشریفات، به تصدیق و امضاء اصحاب معامله برسد و متعاملین باید در یک جلسه اسناد و دفاتر مربوط را امضاء نمایند و در صورتی که قبوض اقساطی هم ضمیمه سند باشد، قبوض مزبور را هم بایستی در همان جلسه که اسناد و دفاتر امضاء می شود امضاء کننده (راجع به قبوض اقساطی در جای خود یعنی در مبحث دهم که مربوط به حق التحریر است مطالبی خواهیم داشت). شایان ذکر است که مسئله دقت در امضاها و کنترل آنها از مواردی است که مورد توجه خاص بازرسین دفاتر می باشند بگونه ای که در فرمهای مربوط به بازرسان ردیفی بدان اختصاص داده شده است.

  برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر


30- ماده 525 « ق.م.ا» راجع به جرم جعل، مرتکب را مستوجب 10-1 سال حبس  علاوه بر جبران خسارات وارده معرفی می نماید و همچنین مطابق ماده 727 «ق.م.ا» این جرم از زمره جرائم غیر قابل گذشت خواهد بود. همچنین در اینجا محکومیت بالای سه سال باشد مورد از مصادیق ماده 62 مکرر«ق.م.ا» خواهد بود که شخص در نهایت
متحمل مجازات تبعی انفصال به مدت 2 سال خواهد بود شایان ذکر است که «ن.ا.ث.ا.ط» مصوب 1378 نیز صراحتأ مفاد ماده 62 مکرر«ق.م.ا» را در خصوص سران دفاتر ازدواج مجری می داند.

شرایط معرفین

نیازی به توضیح نیست که احراز هویت مراجعین در دفتر ازدواج یکی از ارکان اساسی عمل ثبت است.

مطابق ماده 52 «ق.ث.ا.ا.ک» و بنا به تصریح مواد 9 و 7 « ن.د.ث.ا.ط» اگر هویت طرفین یا یک طرف نزد صاحب دفتر محرز نشود، باید از ثبت امتناع کند تا آنکه دو نفر از اشخاص معروف و معتمد حضوراً هویت آنان را تصدیق و مراتب در دفتر قید و به امضای معرفین رسیده و این نکته در روی اوراق نیز قید شود، البته مانعی نیست که معرفین یک نفر معرفین طرف دیگر نیز باشند.

سؤالی که پیش می آید آنست که آیا معرفی شهود کافی است یا آنکه حتمأ زوجین باید برای احراز هویت اشخاصی غیر از شهود را همراه بیاورند؟

در مبحث قبل دیدیم که اساسأ فلسفه وجود ی حضور شهود در این مبحث احراز هویت است و بنابراین علی الاصول برای احراز هویت با وجود شهود نیازی به حضور افراد دیگر نیست. همچنین از مفهوم ماده 52 «ق.ث.ا.ا.ک» نیز چنین استنباط می شودکه اگرسردفتربتواند به وسیله شهود معرف و معتمد هویت اشخاص را معین کند، می تواند اقدام به ثبت نماید. مدلول ماده 50 «ق.ث.ا.ا.ک» خلاف این مطلب را به ذهن متبادرمی سازد، آنجا که می گوید: «... دو نفر معروف و معتمد هویت آنان را تصدیق نموده و به امضاء شهود رسانند» از این جمله چنین استنباط می شود که از نظر این ماده قانونی شهود الزامأ کسانی جدای از معرفین معتمد هستند. درباره این تناقض می توان چنین استدلال کرد که « ق.ث.ا.ا.ک» قانون عام و مقدم است و بعداً آیین نامه ای تصویب می شود به نام آیین نامه متحدالشکل شدن ثبت ازدواج و طلاق. به این ترتیب « آ.م.ا.ط.ق.» خاص و موخر است که مسلمأ «ق.ث.ا.ا.ک» را تخصیص می زند بنابراین در این باره در نهایت آنچه مورد توجه ما قرار می گیرد مفاد ماده 8 «آ.م.ث.ا.ط» خواهد بود که می گوید: ... شهود مزبور می توانند معرف واقع شوند.» البته بنظر نگارنده در این مورد حتی مواد «ق.ث.ا.ا.ک» نیز با هم تناقض نشان می دهند آنجا که در ماده 50 می گوید:... دو نفر از اشخاص معروف و معتمد حضورأ هویت آنان را تصدیق نموده و مسئول دفتر مراتب را در دفتر ثبت و به امضای شهود رسانیده و ...» و بعد در ماده 52 اشعار می دارد: « وقتی که مسئول دفتر نتواند بوسیله شهود معروف و معتمد هویت اشخاص را معین کند باید از ثبت نمودن سند امتناع کند.»
از ماده 50 که اشعار می گوید،«دو نفر معرف هویت را تصدیق کنند و بعد مراتب این تصدیق به امضای شهود برسد»، استنباط می شود که شهود کسانی هستند جدای از معرفین، اما مفهوم مخالف ماده 52 عکس این مطلب را به ذهن متبادر می کند، یعنی: مسئول دفتر می تواند بوسیله شهود معروف و معتمد هویت اشخاص را معین کند». بنابراین در این ماده شهود نیز از کسانی هستند که می توانند در خصوص رفع تردید از هویت اشخاص معرف واقع شوند.
تنها راه حل این تناقض آنست که معتقد این باشیم که در ماده 50 صدور ماده، موضوعی کاملاً جدا از قسمت آخر آن دارد یعنی چنین استدلال کنیم که 3 خط اول ماده در مورد معرفین صحبت می کند و بعد در آخر ماده بطور مجزا در مورد لزوم شهادت شهود و امضای آنها صحبت می کند، اگر این استدلال را بپذیریم قطعأ تناقض حل خواهد شد.منتهی مناسب بود قانونگذار محترم مسئله شهود را در ماده ای جداگانه مطرح می کرد تا چنین تناقضی به ذهن متبادر نشود.
در پایان این مبحث لازم به ذکر است که بخشنامه شماره 79 از مجموعه بخشنامه های ثبتی اشعار می دارد که: هیچگونه منع قانونی برای آنکه بانوان به عنوان معرف و معتمد شناخته شود وجود ندارد.

   برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

شرایط شهود ازدواج

از مدلول ماده 52 «ق.ث.ا.ا.ک» این مطلب استنباط می شود که فلسفه وجودی حضور شهود در دفترازدواج احراز هویت اشخاص می باشد29

در خصوص هر مجموعه قوانین مربوط مقرراتی به چشم می خورد که ذیل آنها را مرور می کنیم: بنا به صراحت ماده 8«ن.د.ث.ا.ط» اشخاص کور یا گنگ یا کر یا محجور یا غیر بالغ یا غیر رشید نمی توانند معرف یا شاهد باشند. ماده 59 «ق.ث.ا.ا.ک» نیز تقریبأ همین موارد را ذکر می کند و مواردی را نیز اضافه می کند: «شهادت اشخاص ذیل پذیرفته نخواهد شد: 1- غیر رشید یا محجور 2- کور یا گنگ 3- اشخاص ذینفع در معامله 4- خدمه مشغول دفتر 5- خدمه اصحاب معامله


نکته : از مقایسه مفاد این دو ماده قانونی با دیگر قوانین ناظر به حجر نکته ای جالب توجه بدست می آید. در ماده 8 «ن.د.ث.ا.ا» از محجور یا غیر بالغ یا غیر رشید نام برده می شود و دربند 1 ماده 59 «ق.ث.ا.ا.ک» غیر رشید یا محجور ذکر می شود، نتیجه ای که به ذهن متبادر می شود آن است که قانونگذار در قوانین ثبتی از کلمه محجور فقط مجنون را مورد نظر دارد.
حال آنکه ماده 1207 «ق.م» محجور را اعم از هر3 مورد مجنون، صغیر و غیر رشید می داند. البته قوانین دیگری را نیز می توان یافت که مقنن در آنها از محجورمعنایی خاص را مد نظر قرار داده؛ مانند تبصره 1 ماده واحده قانون حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آنها مصوب 6/5/ 1364که می گوید مقصود از محجور در این قانون مجنون یا سفیهی است که حجرش متصل به صغر باشد.
همچنین ماده 85 «ق.ث.ا.ا.ک» اذعان می دارد که شهود باید موثق باشند و ورقه هویت (سجل احوال) خود را ارائه دهند.
ضمنأ ماده 51 «ق.ث.ا.ا.ک»  صراحتأ بیان می کند که شاهد یک طرف نمی تواند شاهد طرف دیگر باشد.

 

  برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

 


29- ماده 52 « ق.ث.ا.ا.ک» وقتی که مسئول دفتر نتواند بوسیله شهود معروف و معتمد هویت اشخاص را معین کند باید از ثبت نمودن سند امتناع نماید.

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن


ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

 ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

مواردی را می توان متصور شد که بنا به اختیار زوجین یا یکی از آنها و یا به حکم قانون، شخص به نیابت و قائم مقامی از طرف، او اقدام به عمل ثبت ازدواج برای نامبرده را می نماید. در این مبحث ما به امکان نیابت افراد مختلف و شرایط نیابت هر کدام می پردازیم.

موازین قانونی ثبت ازدواج توسط وکیل

در این خصوص ماده 10 نظامنامه ثبت ازدواج و طلاق مصوب 1310 چنین اشعار می دارد: برای ثبت عقد مزاوجت زوج و زوجه باید شخصأ یا توسط وکیل ثابت الوکاله ذیل ثبت عقد را در دفتر و ذیل ورقه را امضاء کند. سپس ماده 11 این قانون می گوید: وکالت وکیل زوج یا زوجه باید به تایید کمیساریا، امین صلح یا نائب الحکومه و یا یکی از دفاتر اسناد رسمی رسیده و ضبط شود، مگر آنکه موکل شخصأ در نزد صاحب دفتر حاضر و به شخص که وکالتاً امضا می نماید وکالت دهد که در این صورت صاحب دفتر باید وقوع وکالت را نیز قید و امضا کند.

ثبت واقعه ازدواج توسط ولی

پیشتر از این دیدیم که ازدواج برخی افراد منوط به اجازه ولی قهری یعنی پدر و جد پدری می باشد. از نظر وحدت ملاک، حکم مواد 9 و 7 «ن.د.ث.ا.ط» و 17 و 8 «آ.د.ا.ر»  در مورد احراز هویت اولیاء که برای ثبت ازدواج مولی علیهم خود مراجعه می کند نیز جاری می باشد. منطقاً نیز بدون احراز کسی که خود را ولی قهری معرفی می کند مواد قانونی مربوط به ولی قهری بی مفهوم خواهد بود. البته در این که احراز هویت اولیاء چگونه خواهد بود، بنظر می رسد در اینجا نیازی به تصدیق دو نفر معرف نباشد و احراز هویت به وسیله اسناد سجلی باشد. گرچه چنانچه سر دفتر جهت احراز هویت مولی علیه تصدیق دو نفر معرف را لازم ببیند حضور دو نفر معرف خود بخود تأیید هویت ولی نیز خواهد بود. در اینجا ما جهت سهولت 4 ماده فوق الذکر را عیناً نقل می کنیم.
ماده 7«ن.د.ت.ا.ط»: « در صورتی که هویت زوجین نزد صاحب دفتر محرض نباشد بایستی دو نفر از اشخاص معروف و معتمد حضوراً هویت آنان را تصدیق و مراتب را در دفتر قید و به امضای معرفین رسیده و این نکته در روی اوراق نیز قید شود. مانعی نیست که معرفین یک طرف معرف طرف دیگر نیز باشند.»
ماده 9 «ن.د.ت.ا.ط»: در صورتی که هویت طرفین یا یک طرف نزد صاحب دفتر محرز نشود باید از ثبت امتناع کرد.
ماده 17 «آ.د.ا.ر»: در کلیه اسناد بایستی شماره شناسنامه و محل اقامت متعاملین بطور وضوح قید شود و هر گاه خود متعاملین تغییر محل اقامت خود را بعد از ثبت سند به دفتر اسناد رسمی و بعد از صدور و ابلاغ اجرائیه به اداره اجرا اطلاع ندهند، کلیه اوراق به همان محلی که در سند قید شده ابلاغ می گردد.
ماده 8«آ.د.ا.ر»: در موقع مراجعه اشخاص برای انجام معامله به دفاتر اسناد رسمی باید از مراجعه کنندگان ورق شناسنامه مطالبه شود.
به نظر نگارنده مستنبط از بسیاری از قوانین ثبتی 26و از نظر وحدت ملاک،مراتب حضور و اجازه ولی باید در ستون ملاحظات دفتر و نیز قباله ازدواج قید و به امضاء ولی و سر دفتر برسد. مسلماً در صورت عدم ثبت حضور و اجازه ولی و امضاهای مربوطه،مسئله از نظر اثبات با مشکلات فراوانی مواجه خواهد شد.

ثبت واقعه ازدواج توسط قیم.

در مباحث قبل دیدیم که ازدواج برخی محجورین به تشخیص پزشک و اجازه دادستان و در نهایت توسط قیم انجام می شود.
از روح قوانین ثبتی در خصوص مقررات مربوط به همراهان زوجین چنین استنباط می شود  که مفاد شماره و تاریخ اجازه نامه دادستان ( که مستند به نظریه پزشک خواهد بود)،باید در سند ازدواج و نیز ذیل یا ستون ملاحضات دفتر ثبت ازدواج قید و مراتب به امضاء و تایید قیم و سر دفتر برسد.

ثبت واقعه ازدواج توسط حاکم و یا امین منصوب او

از آنجا که حاکم (و بطریق اولی امین منصوب او) ولایتی در نکاح محجورین ندارد بنابراین اساسأ ثبت ازدواج توسط آنان منتفی خواهد بود.28
حال سؤال ممکن است پیش بیاید که اگر حاکم و امین منصوب او ولایتی در نکاح ندارند و بنابراین نمی توانند برای ازدواج محجورین در دفتر خانه حاضر شوند، پس چرا قیم منصوب از طرف حاکم، اختیار و اجازه ازدواج برای محجور را دارد؟ در جواب می گوییم علت آن است که در مورد قیم نص صریح قانون داریم و بعبارتی خواست و اراده قانونگذار اینطور بوده است که استثنایی به ولایت حاکم به محجورین ( از طریق قیم ) قرار دهد و می دانیم که استثناء حکم خاص خود را دارد و نمی توان حکم آنرا به موارد دیگری تسری داد، زیرا در موارد استثنا باید با تفسیر مضیق به مصادیق متقن و منصوص اکتفا کرد. ( اصل بر آن است که حاکم و منصوبین از طرف او ولایتی بر نکاح ندارند و اجازه مشروط و تحت نظارت قیم، در ازدواج محجور مورد قیمومیت او استثنای بر این اصل است).

  برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر


27و26 - مثلأ بدستور ماده 2 «ن.د.ث.ا.ط» مراتب حضور شخصی که بتواند مطلب را به زوجین کر و کور و گنگ بفهماند و انجام وظیفه او در ستون ملاحظات قید و به امضا سر دفتر می رسد مشابه این مقررات در ماده 10 « ن.د.ث.ا.ط» در خصوص زوجین بی سواد آمده است.
28- ماده 88 قانون امور حسبی: در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان می تواند برای مجنون ازدواج نماید و هرگاه طلاق زوجه مجنون لازم باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه طلاق می دهد.

 

 

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

بطور معمول امور مربوط به اتباع خارجه در کلیه شاخه های حقوقی اعم از ماهوی یا شکلی و نیز حقوق جزایی مقررات خاص خود را می طلبد و عملاً نیز در کلیه قوانین، مقنن مبادرت به وضع مقرراتی ویژه در امور مربوط به ایشان را دارد. در رابطه با ثبت ازدواج اتباع بیگانه نیز مقرراتی وضع شده که عمدتاً در قالب بخشنامه های ثبت می باشد.  بطورخلاصه کلیه موازین مربوط به این مبحث را می توان بسته به اینکه زن تبعه خارجه باشد یا مرد در 3 بخش بیان کرد.
1-مقررات مشترک: منظور مقرراتی است که چه مرد تبعه بیگانه باشد و چه زن، تفاوتی نمی            
کند به هر حال باید رعایت شود.
2-مقررات مخصوص به مواردی که زوجه تبعه بیگانه باشد.
3-مقررات مختص به مواردی که زوج تبعه بیگانه باشد.
حال می پردازیم به شرح هر یک ازاین 3 بخش:

1-مقررات مشترک در ثبت واقعه ازدواج زن یا مردی که تبعه بیگانه باشد:
بند 181 مجموعه بخشنامه های ثبتی مقرر می دارد: «در مواردیکه یکی از زوجین تبعه بیگانه است بایستی علاوه بر گذرنامه، پروانه اقامت معتبر از شهربانی در دست داشته باشد مهر اقامت سه ماهه یا بیشتر که در گذرنامه این قبیل اشخاص زده می شود نمی تواند پروانه اقامت برای ازدواج محسوب گردد» در همین راستا در بند 184 مجموعه بخشنامه های ثبتی می خوانیم: «با توجه به ماده 1060 قانون مدنی و آئین نامه زناشوئی بانوان ایرانی با اتباع بیگانه و مقررات ماده 17 قانون ازدواج با بانوان ایرانی بدون کسب اجازه از وزارت کشور مبادرت به ثبت ازدواج ننمایید و شماره و تاریخ اجازه نامه را در ستون ملاحظات دفتر ازدواج قید کرده و از درج موضوع عقد در گذرنامه خودداری نمایید.» بند 187 نیز در مورد ازدواج اتباع ایتالیا با تبعه ایرانی اشعار می دارد:« در صورت ثبت ازدواج اتباع ایتالیا با اتباع دولت ایران یک برگ رونوشت از سند ازدواج با سایرمدارک به اداره اقامت بیگانگان در شهربانی کل کشور ارسال دارند.»

2- مقررات مربوط به زمانی که زن تبعه خارجی است.
از قسمت اخیر بند 182 مجموعه بخشنامه های ثبتی اینطور استنباط می شود که مدرک شناسایی بانوان خارجی است پس از ثبت ازدواج اخذ و ارسال ( به شهربانی) خواهد شد.
 در خصوص تشریفات بعد از ثبت ازدواج زنان خارجی با ایرانیان نیز بند 182 مجموعه بخشنامه های ثبتی اشعار می دارد:« پس از ثبت ازدواج نسوان خارجی با اتباع ایرانی، گذرنامه خارجی و مجوز اقامتاز نسوان خارجی را که به عقد ازدواج اتباع ایران درآمده اند اخذ و به ضمیمه اعلامیه حاکی از مراتب ذیل:
1-تاریخ وقوع ازدواج با قید شماره و تاریخ و محل صدور عقدنامه
2-اسم و نام خانوادگی قبل از ازدواج با اسم پدر و شماره و تاریخ و محل صدور گذرنامه و     
 جواز اقامت
3- تابعیت زوجه قبل از ازدواج
4-اسم و نام خانوادگی و اسم پدر زوج و تاریخ و شماره و محل صدور شناسنامه
5-محل سکونت زوجین.
به وسیله ثبت محل به اداره کل شهربانی در مرکز و شهربانیهای مربوطه در ولایات ارسال دارند تا موافق مقررات اقدام نمایند.»
پیرو مفاد ماده 1060 «ق.م» و قانون منع ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با اتباع بیگانه بند 186 بخشنامه های ثبتی مقرر می دارد:«سردفتران ازواج بایستی از ثبت واقعه ازدواج کارمندان وزارت امورخارجه با زنان بیگانه خودداری... نمایند.» همچنین بند23 188 مجموعه بخشنامه های ثبتی نیز مقرر می دارد: در مورد ازدواج زنان غیر ایرانی با ایرانی باید مجرد بودن زن احراز شود.

3-مقررات مربوط به زمانی که مرد تبعه بیگانه باشد:
بنا به دستور مفاد صدر بند 180  مجموعه بخشنامه های ثبتی نیازی نیست که دفاتر ازدواج شناسنامه و گذرنامه ایرانی بانوان ایرانی که با مردان خارجی می نمایند را اخذ و ارسال نمایند بلکه پس از انجام تشریفات مربوط به ثبت ازدواج نسبت به استرداد مدارک شناسایی اینگونه متقاضیان اقدام لازم را معمول داشته و فقط نسبت به ارسال خلاصه واقعه ازدواج تنظیمی آنان به ضمیمه پروانه ازدواج به شهربانی کشور( اداره اقامت بیگانگان) در مرکز و به شهربانیهای محل در شهرستانها اقدام مقتضی به عمل آورند. پیرو ماده 1060«ق.م» و آیین نامه مربوط به آن و نیز مقررات ماده 17 قانون ازدواج با بانوان ایرانی بند 184 مجموعه بخشنامه های ثبتی، در خصوص تشریفات ثبت ازدواج مرد غیر ایرانی با بانوان ایرانی مجدداً تاکید می کند که دفاتر ازدواج در اینگونه موارد بدون کسب اجازه از وزارت کشور مبادرت به ثبت ازدواج ننمایند. حتماً باید شماره و تاریخ اجازه نامه را در ستون ملاحظات دفتر ازدواج قید کرده و از درج موضوع عقد در گذرنامه خودداری نمایند. در نهایت بند 185 مجموعه بخشنامه های ثبتی در خصوص تشریفات بعد از ثبت ازدواج ایرانی با اتباع خارجی مقرراتی به شرح ذیل انشاء می نماید:
در اینجا از باب تکمیل بحث مناسب است مفاد بخشنامه های مرتبط با این مبحث نیز ذکر شود:
بند 115 بخشنامه های ثبتی: « عقود و معاملات واقاریر و وصایای اتباع بیگانه در ایران با توجه به ماده 30 قانون دفاتر اسناد رسمی باید مطابق تشریفات ثبت سند که در قوانین ایران مقرر است ثبت شود. امتناع از ثبت تخلف محسوب می شود و متخلف مورد تعقیب انتظامی واقع خواهد شد. بدیهی است که از نظر ماهوی رعایت مواد 7و967و968 قانون مدنی و سایر موارد نظیر آنها ضرورت دارد.»
بند 118 بخشنامه های ثبتی:« در مورد اسنادی که برای استفاده در خارج از کشور تنظیم میشود باید امضاء سر دفتر طبق نمونه بوده و از طرف رئیس ثبت محل نیز گواهی شود و نیز سردفتران مکلفند به ذینفع تذکر دهند که سند باید به گواهی اداره کل امور اسناد برسد.»
بند 119 بخشنامه های ثبتی:« اسناد تنظیم شده در خارج کشور با رعایت ماده 1295«ق.م» و با تایید محاکم معتبر است»
همچنین مناسب است موادی از قانون مدنی در خصوص تابعیت اکتسابی که در اثر ازدواج حاصل می شود و شرایط و آثار آن آورده شود که ذیلأ به مرور این مواد می پردازیم.24
طبق بند 6 ماده 976 «ق.م» : هر زن تبعه خارجی که شوهر ایرانی اختیار کند تبعه ایران محسوب است. البته مطابق ماده 986 این زنان بعد از طلاق یا فوت شوهر ایرانی تحت شرایطی می توانند به تابعیت اول خود رجوع کنند.
ماده 963 اشعار میدارد: اگر زوجین تبعه یک دولت نباشند روابط شخصی و مالی بین آنان تابع قوانین دولت متبوع شوهر خواهد بود. ماده 980 نیز اذعان می دارد: «... و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی هستند و از او اولاد دارندو ... تقاضای ورود به تابعیت دولت جمهوری اسلامی را می نمایند. در صورتی که دولت ورود آنها را به تابعیت جمهوری اسلامی ایران صلاح بداند، بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیات وزیران به تابعیت ایران قبول شوند. ( شرط تابعیت مذکور در بند 5 ماده 976 می باشد).
البته بنا به ماده 982 مزایای این افراد که تابعیت ایران را از طریق ازدواج کسب می کنند با مزایای افراد ایرانی تفاوتهایی دارد. همچنین مطابق ماده 987 زن ایرانی که با تابعه خارجی مزاوجت می کند تحت شرایطی به تابعیت ایرانی خود باقی خواهد بود. همچنین این زنان حق داشتن اموال غیر منقول که موجب سلطه اقتصادی خارجی گردد را ندارند.

   برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

 


23- ماده 1061 ق.م « قانون منع ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با اتباع بیگانه مصوب 25 دی 1345
24- این مقررات مستقیمأ به دفاتر ازدواج مربوط می شود و مزید اطلاع در اینجا ذکر شده است.

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن

 

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد.

 در این خصوص بند 186 مجموعه بخشنامه های ثبتی مقرر می دارد: « سر دفتران ازدواج بایستی... نسبت به ثبت واقعه ازدواج افسران و کارمندان نیروهای مسلح کسب مجوز نمایند» بنابراین بدون این مجوز به هیچ عنوان امکان ثبت ازدواج برای این اشخاص وجود ندارد نکته قابل توجه آنست که قانونگذار اقدام به وضع مقررات خاص در مورد ضمانت اجرای این بخشنامه ننموده است تنها مفری که در این مورد به ذهن می رسد بند 8 شق ماده 29«آ.ب.4» می باشد که عنوان می دارد تخلفات ذیل موجب « انفصال موقت از 3 ماه تا 6 ماه می باشد. تنظیم سند بر خلاف مقررات و بخشنامه ها و دستورالعملها...» بنابراین فقط باستناد همین ماده است که سر دفتر ازدواج متخلف از بخشنامه  فوق الذکر قابل تعقیب و محاکم می باشد. یعنی اگر سر دفتر ازدواج بدون کسب مجوز مبادرت به ثبت ازدواج افسران و کارمندان نیروهای مسلح نماید به 3 ماه تا 6 ماه انفصال محکوم می شود.

   برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن

 

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

در این خصوص ماده 10 «ن.د.ث.ا.ط» چنین اشعار می دارد: «... هرگاه زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشند باید یک نفر مطلع باسواد که طرف اعتماد شخص بی سواد باشد در دفتر حاضر گردد و اگر چه از جمله شهود یا معرفین زوجین باشد. شخص معتمد باسواد باید ثبت سند ازدواج یا طلاق را برای شخص بی سواد قرائت نماید و این قرائت و رضایت شخص بی سواد به مفاد ثبت باید در ذیل ثبت سند مزبور قید گردد و علامت انگشت شخص بی سواد ذیل آن گذارده شود مراتب مزبور و علامت انگشت شخص بی سواد را شخص معتمد تصدیق و امضاء نماید»
جمله آخر را در تبصره ماده 2 نظامنامه ماده 2 ثبت ازدواج و طلاق زوجی می بینیم این ماده در پایان اضافه می کند: کلیه مقررات مخالف منسوخ است هرگاه زن و شوهر یا بعضی از شهود سواد نداشته باشند به جای امضاء علامت انگشت خواهند گذارد.

   برگرفته از پایان نامه دوره ی مدیریتی مدیران آینده برتر

 

مطالب مرتبط :

امضاهای مورد نیاز برای ثبت واقعه ازدواج

شرایط معرفین

شرایط شهود ازدواج

ثبت واقعه ازدواج به وسیله قائم مقام قانونی

زوجین یا یکی از آنها فارسی ندانند.

زوج خواهان ازدواج دوم باشد

زوجین یا یکی از آنها از تبعه بیگانه باشد.

زوجین یا یکی از آنها کارمند نیروهای مسلح باشد

زوجین یا یکی از آنها بی سواد باشد.

زوجین یا یکی از آنها کر، کور، یا گنگ باشد

زوجه باکره

وضعیتهای خاص زوجین

مدارک تحویلی به زوجین توسط سر دفتر ازدواج

گواهی های پزشکی

سند چیست و عقد نامه چگونه سندی است؟

مسائل مربوط به سند عقد نامه

تشریفات تحویل دفتر ثبت ازدواج به سر دفتر و مقررات کار با آن

 

 سرویس های برتر ما

برترین خدمات ما

  • 1

    سالن عقد با سفره عقد آکواریومی

    با دکوراسیون منحصر بفرد

  • 2

    عکاسی و فیلمبرداری حرفه ای

    توسط 2 گروه حرفه ای

  • 3

    موسیقی زنده

سرویس های ما

خدمات عکاسی و فیلمبرداری

اگر به دنبال ثبت خاطره انگیزترین روز زندگی خود هستید ما به شما دو تیم از حرفه ای ترین عکاسان و فیلمبردارانی که با سالن عقد خاطره همکاری دارند را پیشنهاد میدهیم . ثبت لحظات زیبای شما توسط بانو با تجهیزات پیشرفته نورپردازی و عکاسی

پذیرایی در سالن عقد

از زمان های گذشته تا به امروز رسم ایرانیان بر این بوده است که از مهمانان خود در روز عقد با میوه، شیرینی و نوشیدنی پذیرایی کنند. این بخش یکی از مهم ترین بخش های برگزاری مراسم است که پدر و مادر ها به آن توجه ویژه ای دارند. سالن عقد خاطره با آموزش افراد مجرب به بهترین حالت ممکن از مهمانان حاضر در سالن عقد پذیرایی می کند. ارائه این خدمت از طرف سالن عقد خاطره سبب شده تا دیگر دغدغه ای برای پذیرایی از مهمانان وجود نداشته باشد.

موسیقی زنده در سالن عقد

وجود موسیقی زنده در سالن عقد از بهترین خدماتی است که ارائه شده است. موسیقی زنده در سالن عقد خاطره توسط دف نواز بسیار حرفه ای صورت می پذیرد که موجب ایجاد جو بسیار شاد و پرنشاطی خواهد گردید.

امکانات سالن عقد با سفره عقد آکواریومی

علاوه بر امکاناتی که در بالا به آن ها اشاره شد، سالن عقد خاطره برای راحتی زوجین به بهترین حالت ممکن خدمات بسیار متنوع دیگری را نیز ارائه داده است. از جمله این خدمات وجود پارکینگ اختصاصی برای عروس و داماد است که با وجود آن عروس می تواند به راحتی وارد سالن عقد شود. همچنین وجود آسانسور این امکان را فراهم آورده است تا تردد برای مهمانان و عروس و داماد بسیار آسان انجام پذیرد.

گالری تصاویر

توضیح کوتاه در مورد تصاویر

عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس

خواندنی های قبل از ازدواج

مطالب خواندنی در خصوص مراحل قانونی و موارد حقوقی قبل از ازدواج انواع شروط مراحل ثبت قانونی ازدواج و . . .

مطالب منتخب ما

سالن عقد با سفره عقد آکواریومی

سالن عقد مکانی برای شروع یک زندگی عاشقانه می باشد و مهم ترین و خاطره انگیزترین لحظات زندگی هرفردی در سالن عقد ثبت می شود. به همین دلیل بسیاری از عروس و دامادهای جوان به دنبال یک سالن عقد شیک و مجلل برای برپایی مراسم ازدواج خود هستند. سالن عقد خاطره با سفره عقد آکواریومی انتخابی شایسته برای شما عروس و دامادهای خوش سلیقه و خوش ذوق می باشد و یکی از بهترین لوکس ترین مکان ها برای برپایی پیوند ازدواج به شمار می رود.

??? ????
عنوان مطلب

سالن عقد خاطره

سالن عقد خاطره با دو شعبه در شرق و یک شعبه در غرب تهران از بهترین سالن های تشریفاتی با دسترسی آسان از دو اتوبان امام علی و باقری به شعبه شرق و از اتوبان نواب به شعبه غرب بوده . این سالن با امکانات بی نظیر و با مناسب ترین قیمتها خود می تواند بهترین گزینه برای خاص پسندان باشد.

متن کامل

ارتباط با ما

شما از طریق راه های زیر می توانید با ما در ارتباط باشید:

  • فکس : ---------
  • موبایل : 09391190250 - 09121089595
  • ایمیل: username@emailsite.com
  • آدرس پستی: خیابان دماوند غرب ،اول خیابان آیت،پلاک567